مسقوط طلا - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flash freezing: انجماد سریع در فیزیک و شیمی به فرآ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slipover: to go somewhere quietly and quickly

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deviate from: انحراف از منحرف شدن از پرت شدن از م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whir: شاید نشه با کلمه نوشت ولی میشه همون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way ahead of you: در مکالمه اگه کسی سخنی بگه و دیگری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

souplantation: یک رستوران معروف آمریکایی در جنوب ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platitude: تکرار مکررات حرفی یا جمله ای است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in reference to: راجع به - درباره ی جایگزین کلمه ی a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yaw: چرخشی که حول محور عمودی باشه yaw گف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

printout: printout چاپ ( اسم ) print out چاپ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep up the pace: to go or make progress at the same ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

change a lick: He hasn't changed a lick او یه ذره ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

desperate times call for desperate measures: اوضاع جدی ( ناجور و نابسمان ) نیازم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate times call for desperate measures: اوضاع جدی ( ناجور و نابسمان ) نیازم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outgrowth of: حاصلِ، نتیجه ی رشدِ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intercardinal: cardinal اصلی intercardinal فرعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by odin's beard: عبارت بیان تعجب Used as an exclama ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

generic cat: house cat and alley cat

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bernoulli: Daniel Bernoulli ریاضی دان سویسی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coefficient of lift: ضریب برآ روشی برای اندازه گیری نیرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the sky is the limit: همه میدانیم که آسمان آنقدر بزرگ است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh snap: It is similar to saying "wow" or "h ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

driven to: forced to do it, because you are de ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spanwise: spanwise جریان هوا در طول بال chord ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air to air engagement: درگیری هوایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to such an extent that: تا جایی که، به حدی که

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boy howdy: Boy Howdy was an American country m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

picketing: اعتصاب کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picketing: اعتصاب کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural convention: کنوانسیون یا آداب فرهنگی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roll somebody: ( امریکایی - خودمانی ) - جیب آدم خو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's how we roll: ( that's how we roll ( our life منظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cue ball: توپ سفید در بازی بیلیارد که برای نش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yakking: فک زدن مداوم حرف زدن، وراجی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protrude: بیرون زدن ( To stick out from ) p ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

folksy tale: داستان مردمی، قصه ی عامیانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rocket propelled grenade: آر پی جی یا سلاح نارنجک انداز ضدتان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sore loser: بازنده ی بی جنبه و بی ظرفیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sore at: ناراحت بودن از دست یکی ( به خاطر بی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sore at: ناراحت بودن از دست یکی ( به خاطر بی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terms of endearment: کلمات حاکی از محبت یا عشق مانند: ba ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rip: دوستان جدا از معنی اصلیش اینم بدونی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i love you to pieces: از جون و دل دوستت دارم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debility: ضعف و ناتوانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up next: تا جلسه بعد "Up next" and "Coming ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chew off: گاز گرفتن و جویدن ( مثل خوردن سیب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reductio ad absurdum: تعلیق به محال به لاتین reduction to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reductio ad absurdum: تعلیق به محال به لاتین reduction to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallacy: تفکر یا باور غلط ( عوام در برابر عل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keel effect: [در طراحی هواپیما] اثر مازه ای یا ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ablutions: یک کلمه رسمی است و به صورت جمع میاد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bodily function: These include hearing, eating, seei ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural universal: جهان فرهنگی ( همچنین جهان انسان شن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural universal: جهان فرهنگی ( همچنین جهان انسان شن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headboard: بالا تختی تخته ای که به طور عمود و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coin operated: دستگاهی که با سکه پول کار میکند سک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coin operated: دستگاهی که با سکه پول کار میکند سک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graveyard spiral: Spiral instability

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graveyard spiral: Spiral instability

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loofah mitt: کیسه حمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loofah mitt: کیسه حمام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exfoliate: لایه برداری ( پوست ) تفاوتش با فعل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brains out: it means giving intense pleasure جی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brains out: it means giving intense pleasure جی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

milady: milady ( 1700 - 1800 ) French Engli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

helical: مارپیچی ( مثل فنر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helical: مارپیچی ( مثل فنر )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corkscrew: چوب پنبه کش ( مثل شراب ) در بطر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whichever: هر کدام، هر یک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upgoing wing: در هوانوردی بالی که هنگام چرخش مارپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upgoing wing: در هوانوردی بالی که هنگام چرخش مارپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involve in: دخیل در some parts of the brain th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neuroscience: علوم عصب شناسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

area: اول باید ببینید دنبال کدام معنیش می ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dominant over: غالب بر، مسلط بر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

repair to: it is an old - fashioned way of say ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kosher: ( در مذهب یهود ) وابسته به خوراک حل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battle line: خط نبرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morality police: گشت اخلاقی یا همان پلیش ارشاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wept: زمان گذشته فعل: weep یعنی اشک ریختن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you'll excuse me: اگه اجازه بدین با اجازه تون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bond: در خصوص معنای پولی Bonds an agreeme ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cessation: توقفِ - پایان دادنِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amongst: در میانِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predicate: be predicated on something یعنی مبت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open faced: سیمای باز - رو باز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

double dip: در موارد مربوط به خوردن غذا double ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

care bears: Care Bears are multi - colored bear ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

semblance of: ظاهری از . . . به ظاهر . . . The ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semblance of: ظاهری از . . . به ظاهر . . . The ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi def: کوتاه شده High Definition است به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hi def: کوتاه شده High Definition است به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

putz: هالو، پخمه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

out of a will: از ارث محروم بودن He is out of the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

med pack: بسته پزشکی - کمک و امداد رسانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the extent to which: اینکه تا چه حد - تا چه مقدار . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keen to: کاربرد این عبارت کاملا بریتیشه که ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thrash about: دست و پا زدن ( برای رهایی از مشکلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scoundrel: پست فطرت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one heck of a: used for emphasizing what you are s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your person: به همراه خود داشته باشید ( با فعل ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on your person: به همراه خود داشته باشید ( با فعل ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crotch: بچه ها به خشتک میگن seat یا seat of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

academic: فقط محدود به دانشگاه نیست مدرسه - ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untouchable: این کلمه در فرهنگ هند به معنای "نجس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monsoon season: بارانهای موسمی بارانهای فصلی ( فصل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monsoon season: بارانهای موسمی بارانهای فصلی ( فصل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if i may: بی ادبی نباشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

norm: the norm ( C1 ) مرسوم - ( رول عادی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marry off: شوهر دادن، زن دادن ( به شخصی از پیش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marry off: شوهر دادن، زن دادن ( به شخصی از پیش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

logic games: بازی های فکری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

served: معانی ( از آسون به سخت ) 1 - ارایه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put some feelers out: ارزیابی کردن پیش از انجام کاری تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centrifugal: نیروی گریز از مرکز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centrifugal: نیروی گریز از مرکز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centripetal: نیروی مرکز گرا: centripetal نیروی گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sudoku: جدول اعداد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sudoku: جدول اعداد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never hear the end of it: همش از جانب کسی موضوعی را شنیدن If ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never hear the end of it: همش از جانب کسی موضوعی را شنیدن If ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bartending: بار گردانی ( مهارت کامل در مخلوط کر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what will it be: What will you have what do you want ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

study sessions: جلسه رفع اشکال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

study sessions: جلسه رفع اشکال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peewee: children ages 4 - 5 years old

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hunky dory: عامیانه : یعنی مشتی!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunky dory: عامیانه : یعنی مشتی!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tend bar: to work as a bartender : to prepare ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embodiment of: the embodiment of something مظهرِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embodiment of: the embodiment of something مظهرِ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fashion out of: ( با دست ) درست کردن - شکل دادن He ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

closure rate: نرخ یا آهنگ نزدیک شدن دو جسم به یکد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

evasive action: کنار رفتن - جا خالی دادن If you ta ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evasive action: کنار رفتن - جا خالی دادن If you ta ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

even with something: هموار با چیزی، همتراز یا مسطح کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even with something: هموار با چیزی، همتراز یا مسطح کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

family friend: دوست خانوادگی به شخصی گفته میشه که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

potential neighbor: همسایه ی محتمل به خونه کناری شما که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hookup: دوستان یه معنیشو نگفتین اینم اضافه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for all intents and purposes: تقریبا از هر لحاظ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beats me: همین اصطلاح بخوایم خیلی شدت بدیم به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighty whities: شرت سفید و چسبان مردانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

onset of: آغازِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onset of: آغازِ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

traffic conflict: لینک ویکی پدیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distress: دو تا معنی داره: یکیش اضطراره یکیشم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race down: move fast move quickly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

race down: move fast move quickly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rabbi: آخوند یا ملای یهودیان ( ربی ) در ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

survival gear: a compact package of emergency equi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not to put too fine a point on it: در مواقعی استفاده میشه که یک شخص به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inarguable: غیر قابل بحث

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warbird: هواپیماهای نظامی قدیمی که امروزه در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

language arts: درس یا هنرهای تقویت زبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not in those words: نه با اون لحن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woodstock: وودستاک جشنواره معروف موسیقی و رقص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graduate study: تحصیلات یا فعالیت های تکمیلی قبل از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air hammer: هلتی غیر صنعتی نوعی چکش برقی ( کوچک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jet blast: Jet blast is the phenomenon of rapi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast pad: قسمت انتهایی و ابتدایی از آسفالت با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

earnestly: با قاطعیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule out: 1 - قید کاری زدن He ruled out appl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radiate: منشعب شدن یا انشعاب گرفتن ( از مرکز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stop bar: خط توقف ترافیک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tower cab: کله ی برج مثل برج های مراقبتی فرود ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut engine: to stop operating متوقف کردن ( از ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed base operator: FBO سازمانی است که توسط یک فرودگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amend: اصلاح کردن . "In line 20, "men" sho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preconceive: پیش پنداری ( از پیش درباره ی چیزی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back taxi: یک واژه که در خلبانی وپرواز توسط بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck buddies: یار سکس به طرف سکس در یک رابطه گفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caption: عنوان یا متن زیر عکس در مجلات، روزن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the talk: In American culture, "the talk" usu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rally: تجمع مردمی - خیزش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guy wire: سیم های مهارکننده یا نگهدارنده مخص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

international date line: خط روز گردان یا خط بین المللی زمان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be really something: معادلش تو فارسی میشه "عجب چیزی" Wo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you couldn't catch a cold: همین یه کارم نتونستی انجام بدی؟! خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land mass: توده خاکی یا خُشکی روی سطح کره ی زم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mercator projection: نقشه های تخت شده مخصوص دیوار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mainland states: به 48 ایالت اصلی آمریکا که در مجاور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quadrangle: چهار ضلعی ( در هر شکلی )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverse course: دور زدن مسیر ( برگشتن )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spiritual bath: حمامی که باعث آرامش روحی میشه آراست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop call: تک زنگ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non perennial: موسمی - فصلی غیر دایمی متضاد peren ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

riddle me this: جواب این سوالمو بده جواب این یکی رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color palette: رنگ بندی - ( پالت یا صفحه رنگ ها )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

color palette: رنگ بندی - ( پالت یا صفحه رنگ ها )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical records: برگه یا پرونده سوابق پزشکی بیمار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnic food: غذاهای مربوط به کشورها و قوم های گو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optometrist: خطاب به دو دوست عزیز Aida و Quiet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in force: در جریان - پا برجا The regulations ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quarkblock: To prevent a friend ( male or femal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paint thinner: رقیق کننده رنگ - تینر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murdery mystery dinner: a party event where attendees work ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hatched: هاشور خورده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unless otherwise: مگر در صورتیکه . . . مگه اینکه . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in proximity to: در مجاورت - در نزدیک

١٠ ماه پیش

مدال‌های مسقوط طلا