مسقوط طلا - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go undetected: نامحسوس اتفاقی افتادن ( بدون اینکه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go undetected: نامحسوس اتفاقی افتادن ( بدون اینکه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloud deck: طبقه/سطح فوقانی ابر که وقتی در هواپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cloud deck: طبقه/سطح فوقانی ابر که وقتی در هواپ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vestibular system: سیستم تعادل یا دهلیزی توضیحات تکمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vestibular system: سیستم تعادل یا دهلیزی توضیحات تکمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unobstructed: واضح - صاف و زلال ( بدون مانع یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project into: to extend into something or some pl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

project into: to extend into something or some pl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

department of state: وزارت امور خارجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

department of state: وزارت امور خارجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

department of defense: وزارت دفاع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

department of defense: وزارت دفاع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twitchy: دستپاچه - دارای تیک عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twitchy: دستپاچه - دارای تیک عصبی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

complacent: قانع کسی که به چیزی که داره کاملا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tunnel vision: [زیست شناسی] باریک بینی نوعی اختلال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flight profile: روند یا مراحل پرواز خط سیر پرواز ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

groundsman: مسئول چمن های زمین بازی یا پارک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundsman: مسئول چمن های زمین بازی یا پارک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leafy: سر سبز - پر شاخ و برگ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come up short: to fail to win or achieve something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up short: to fail to win or achieve something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distend: باد کردن، ورم کردن ( به علت فشار از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distend: باد کردن، ورم کردن ( به علت فشار از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the bends: نام دیگر decompression sickness یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: قبیح - زننده ( چیزی باعث شوک میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depressant: داروی آرام بخش ( کاهنده یا کند کن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign rights: حق یا اجازه انتشار یک کتاب به زبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreign rights: حق یا اجازه انتشار یک کتاب به زبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tylenol: اسم یک شرکت داروسازی آمریکایی است ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advil: نام یا برند شرکت داروسازی ایبوپروفن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advil: نام یا برند شرکت داروسازی ایبوپروفن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mood elevation: در روانشناسی و پزشکی: بهبود افسردگی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medical deficiency: مشکلات پزشکی ( بیماری های خاص )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical deficiency: مشکلات پزشکی ( بیماری های خاص )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headhunter: مخ زن شغلی / نیرویاب مکار شخصی است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strand: در حالت اسم: ۱ - رشته ۲ - تار ۳ - ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open ended questions: سوالات استدلالی یا تشریحی که نیاز ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

day and age: دوره زمونه Email and the Internet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day and age: دوره زمونه Email and the Internet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first officer: کمک خلبان مترادف Co - pilot است.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cold and distant: آدم سرد با رفتار غیر دوستانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold and distant: آدم سرد با رفتار غیر دوستانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transcontinental: فراز قاره ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcontinental: فراز قاره ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innovative: نو آور - نوین ( تازه پا به عرصه ی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorry about it: sorry about that ۲ تا معنی داره یکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mean things: حرف های معنی دار اهمیت داشتن He sa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daisies: daisy یا daisies ( به صورت جمع ) گل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cute: یعنی خدا نکنه یه کلمه راه شو گم کنه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

story: داستان تلفظ: ستوری ( استوری نگید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speaking: speaking skill مهارت صحبت کردن تلفظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reality show: یک برنامه تلویزیونی است که در آن تع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rowing machine: [دستگاه بدنسازی] زیر بغل سیم کش قای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conservative blouse: کلمه conservative در موارد ظاهر به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forward person: آدم بی تعارف ( رک و صادق )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knowledge begets knowledge: شنیدین که میگن پول پول میاره ( mone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge begets knowledge: شنیدین که میگن پول پول میاره ( mone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

searching for: تحقیق کردن روی - مطالعه روی معادل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

farmer's market: بازار کشاورزان مکانی برای برای فروش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farmer's market: بازار کشاورزان مکانی برای برای فروش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think of: think sth of sth/sb نظر ( خاصی ) را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand to reason: این اصطلاح تقریبا همیشه با ضمیر it ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lost cause: خیال باطل ( شرایط یا شخصی که امیدی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swim trunks: شورت مردانه مخصوص شنا در ساحل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preventive medicine: ( اقدامات پیشگیرانه پزشکی ) مثل چک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preventive medicine: ( اقدامات پیشگیرانه پزشکی ) مثل چک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repossess: صلب مالکیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repossess: صلب مالکیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold over: نگه داشتن - گذاشتن برای یه وقت دیگه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: حتما معنی که دنبالشی اینجا پیدا میک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let up: اَمان دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

april fools' day: روز دروغ آوریل: در بسیاری از کشورها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper route: روزنامه چی یا روزنامه رسان newspape ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go off the deep end: به سر زدن ( از شدت عصبانی ) ?Does ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tale of woe: قصه ی غم انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tale of woe: قصه ی غم انگیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the man of the hour: "مرد محبوب روز" یا "قهرمان سر زبان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go through channel: طی کردن از راه قانونی - کاغذ بازی ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel out of it: حواس سر جاش نبودن مترادفش میشه be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what makes one tick: the things that cause someone to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make somebody tick: the things that cause someone to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub the wrong way: از چشم کسی افتادن - سبک شدن از نگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the rocks: در معرض نابودی - تو لبه ی پرتگاه بو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moot point: بی فایده - چه اهمیت A moot point is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tag off: کندن برچسب لباس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell party: دوستان توجه داشته باشید که goodbye ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make waves: قشقرق راه انداختن - شلوغ کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regional track meet: دیدار دو میدانی ناحیه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dish out: somebody can dish it out but they c ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in over one's head: تا خر خره غرق کاری بودن - یک سر دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air marshal: معنی: امنیت پرواز تعریف: شخصی مسلح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear a space: جا باز کردن برای وسایل دیگر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clear one's name: پاک کردن یا درآوردن اسم کسی از بین ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep to the subject: چسبیدن به موضوع اصلی ( پرهیز از حاش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conquer: غلبه کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital idea: !Great thinking! Wonderful idea! Br ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mach: یک نوع واحد سرعت 1Mach ( M ) = 761 ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one less thing: کمتر چیزی که

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jerk: ( آمریکا - خودمانی ) ناکس . . Jun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: salvage: بازیابی ( مصرف مجدد ) rec ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carnal: شهوانی - جنسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relish: کیف کردن به چیزی I always relish a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to a large degree: تا حد زیادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross country: [در هوانوردی] پرواز روی خشکی از نقط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slurry bomber: هواپیمای آتشنشانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avocational: حرفه تفریحی He's a professional m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualified: دوره دیده Tim is now a qualified ar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thou: در انگلیسی باستان thou به معنای "تو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straightening up: مرتب کردن - گذاشتن وسایل سرجای خود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promise: به جز قول دادن معنی "احتمال یا شانس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corporate transport: شرکتهای حمل و نقل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in voice over: حرفی که تو دل زده میشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you got served: یک عبارت slang به معنای دهنت سرویس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barnstormer: a pilot who travels around the coun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metropolitan area: هستهٔ مرکزی شهری - منطقه کلان شهری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metropolitan area: هستهٔ مرکزی شهری - منطقه کلان شهری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by other mean: به هر طریق دیگری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vectoring: جهت دهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vectoring: جهت دهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhaust nozzle: لوله خروجی اگزوز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oxyacetylene: هواگاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homeland security: Department of Homeland Security وزا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the grid: زندگی مستقل از سیستم شهری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of little else: کــمکی - تقریبا هیچی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtual: ببینید معنی این واژه بستگی به حالت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprised of: متشکل از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comprised of: متشکل از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sway: موج زدن ( نوعی حرکت در جا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aesthetic: ظرافت - زیبایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carsick: یکی از حالت های motion sickness هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airsick: یکی از حالت های motion sickness هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seasickness: یکی از حالت های motion sickness هست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

devolve into: to change from one thing to another ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enclosed: جدا از بحث ضمیمه شده یه معنی دیگه د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power plant: powerplant پیشرانه ( بدون فاصله بین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ducting: کانال کشی ( مثل کانال کولرهای بامی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ducting: کانال کشی ( مثل کانال کولرهای بامی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vacuum: خود vacuum یعنی "مکش" فضای خالی جار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amplified: مفصل ( با جزئیات )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the back burner: معادلش تو فارسی میشه "تو آب نمک گذا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break through: دستاورد - موفقیت بزرگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nice touch: وقتی یه نفر صحبت میکنه و کلمه ای یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as early as: دوستان دقت کنید از اوایل میشه in th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glorify: [در محاوره] to make someone or some ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take on a life of its own: یعنی بدون هیچی خودش عمل کنه و توسعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butterfly in my stomach: دل تو دل نداشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grease board: همان وایت برد یا تخته سفید البته با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grease board: همان وایت برد یا تخته سفید البته با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

caliper: [مکانیک خودرو] کالیپر ترمز دیسکی ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

putt putt: زمین گلف بچگانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

putt putt: زمین گلف بچگانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hear of: 2 تا معنی داره - اولیش دوستان بهش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality time: زمان اختصاص داده شده یا وقف شده ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

menopause: the time in a woman's life when she ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

short notice: without knowing very far ahead of t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep your ears to the ground: گوش به خبر بودن آگاه از اتفاقات دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep your ears to the ground: گوش به خبر بودن آگاه از اتفاقات دو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the rapture: روز قیامت مسیحی ( ظهور حضرت عیسی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rapture: روز قیامت مسیحی ( ظهور حضرت عیسی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superior to: برتر از - سر تر از

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ram air: هوای به دام انداخته شده توسط حرکت و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ram air: هوای به دام انداخته شده توسط حرکت و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vapor lock: قفل هوا ( هنگامی که در اثر گرما بخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vapor lock: قفل هوا ( هنگامی که در اثر گرما بخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight off: مقابله کردن با - مبارزه کردن با I'm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ass kicking: با لگد به باسن زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

still on for: برنامه ی . . . هنوز سرجاش بودن ( تغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

still on for: برنامه ی . . . هنوز سرجاش بودن ( تغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put into perspective: نگاه کردن به چیزی از زاویه ای دیگر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

record setting: رکورد زنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record setting: رکورد زنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bearings: بلبرینگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pressure relief valve: A relief valve or pressure relief v ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardio funk: نوعی ورزش گروهی به صورت رقص ( برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cardio funk: نوعی ورزش گروهی به صورت رقص ( برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle for less: Don't settle for less دلخوش به این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go back to square one: از صفر شروع کردن - دوباره از اول شر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

switch over to: to stop doing or using one thing an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assembly: متعلقات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand prop: به روشن کردن موتور هواپیماهای ملخی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circuit breaker: مدار شکن یا جریان قطع کن همون فیوزه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as to whether: در خصوص اینکه . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as to whether: در خصوص اینکه . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

split rocker: از وسط نصف شده - هر جسم کاملی که از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

split rocker: از وسط نصف شده - هر جسم کاملی که از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consolation: دلداری - دلخوشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pitot static tube: لوله فشار سنج آلات هواپیما مانند: ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitot static tube: لوله فشار سنج آلات هواپیما مانند: ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linguistic: زبان شناسی ( به انگلیسی: linguisti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assigned: در حالت اسم یعنی assignment میشه تک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just so we're clear: صرفا جهت شفاف سازی - صرفا جهت اینکه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firm grip: محکم گرفتن با دست و چنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

firm grip: محکم گرفتن با دست و چنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

human machine interface: رابط ( میانجی ) بین انسان و ماشین آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human machine interface: رابط ( میانجی ) بین انسان و ماشین آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

socializing: اجتماعی بودن I work 50 hours a week ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

objective scale: مقیاس عینی و واقع بینانه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wound tight: wound گذشته ی فعل wind است به معنای ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های مسقوط طلا