ebi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remap: بازنگاشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anachronism: تاریخ نابهنجاری تاریخ نابهنگامی ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anachronism: تاریخ نابهنجاری تاریخ نابهنگامی ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decouple: وا شُدن ، واجُفتیدن ، واجُفت شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlap: برهم افتادگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gradualism: پیوسته انگاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reload: بازآوری [نظامی] خشاب گذاری ، باز خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reload: بازآوری [نظامی] خشاب گذاری ، باز خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goon: به پیش رفتن ، جلو رفتن سپری شدن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cofounder: همکار بنیان گذار ، بنیان گذار همکار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coding: شماره گذاری ، شماره دهی ، شماره بند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intonation: آهنگینی اُفت و خیز صدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intonation: آهنگینی اُفت و خیز صدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distractor: حواس پرت کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monitor: نمایشگر دیده بان پایشگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pricing: ارزش گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boyhood: پسرانگی دوران بچگی ، دوران پسربچگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

currency: ارز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

syndication: هم نشری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

syndication: هم نشری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supervisor: گرداننده سَر پرستار ، پرستار سرپرس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hustle: نیرنگ ، نیرنگ بازی ، فریب حقه بازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accumulator: گردآور ، گردآورنده نگهدارنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

echocardiography: پژواک نگاری قلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metallicity: فلزینگی ، فلزی شدگی ویژگی فلزی ، ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is it going: [سلام و احوال پرسی خودمانی و غیررسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reservation: جا نگهداری ، جا گیری ، جا کنارگذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cardiogram: قلب نگاشت ، قلب نگاشته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electrocardiogram: قلب نگاره برقی ، قلب نگاشته برقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infusible: گداخت ناپذیر ، ذوب نشدنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aggregate: انباشته ، هم انباشت ، هم انباشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artifact: دست سازه ، دست ساخته کاردستی ، هنر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emergent: فوریتی سر برآورنده تازه پیدا ، نو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

too bad: چه بد ، چقدر بد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's too bad: متاسفم چه بد ، چقدر بد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticipation: [آینده پژوهی] پیش انگاری [زیست شنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anticipation: [آینده پژوهی] پیش انگاری [زیست شنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plastic: ریخت پذیر ، ریخت گرفتنی موم مانند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forming: ریخت دهی ، ریخت سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forming: ریخت دهی ، ریخت سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phototroph: [زیست شناسی] نور پَروَرد ، نور پَر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meditation: پایش روانی/درونی/فکری/ذهنی روان پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tanker: انباره ، مخزن ، محفظه [وسیله جابجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grill: کباب پز کباب با سیخ شبکه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grill: کباب پز کباب با سیخ شبکه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weblog: وب نوشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weblog: وب نوشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: به نامِ ، با نامِ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scroll: سُریدن ، سُرِش ، سر خوردن نَوَردید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scroll: سُریدن ، سُرِش ، سر خوردن نَوَردید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stator: [موتور] ایستانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mechanics: کارکردشناسی ، کارایی شناسی ابزارشنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanics: کارکردشناسی ، کارایی شناسی ابزارشنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lapse: گذرِ زمان ، زمان گذری ، زمان سپری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lapse: گذرِ زمان ، زمان گذری ، زمان سپری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

time lapse: گذرِ زمان ، گذشت زمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

roadster: خودرو کروکی دو نفره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traffic: راه بندان ، شلوغی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic: راه بندان ، شلوغی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonproliferation: عدم گسترش ، عدم تکثیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staring: خیرگی ، خیره شدگی ، خیره ماندگی ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honor: سرافرازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedicated: داده شده ، سپرده شده ، واگذاشته ، و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

home sweet home: [زبانزد و ضرب المثل] هیچ جا خونه نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bookworm: [آدم یا شخص] خوره کتاب ، کتاب باز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gadget: ابزارَک برنامَک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homecoming: در راه خانه ، رهسپار خانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portfolio: [اقتصاد، سهام، سرمایه گذاری ، دارای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio: [اقتصاد، سهام، سرمایه گذاری ، دارای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flagship: پرچم دار ، پیشرو ، جلودار چشم وچرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stamina: ماندگاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

osteoarthritis: [بیماری] ساییدگی استخوان/مفصل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

osteophyte: خار استخوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

express: تُندپیما پر شتاب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

refugee: پناهجو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refugee: پناهجو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

camp: اقامتگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camp: اقامتگاه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conversion: گرایش ، گرایش یافتگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conversion: گرایش ، گرایش یافتگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reproduction: زادآوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reproduction: زادآوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fertile: بارده ، سرسبز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snack: میان وعده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

snack: میان وعده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ripple: شکنج موجَک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ripple: شکنج موجَک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beam: باریکه [چیزی که تابش شده] تابه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snack bar: میان وعده فروشی ، تنقلات فروشی فرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

red shift: [ستاره شناسی] سرخ گرایی ، جابجایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut down: بستن [رایانه] خاموش سازی ، از کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cryonics: سرمازیستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avenger: کینه جو ، کینه توز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nocebo: زهرنما ، شبه زهر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nocebo: زهرنما ، شبه زهر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

politics: کار سیاسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

probiotic: زیست سرشار ، زیست یار پُر زیست مغذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misfire: شکست ، ناکامیابی ، نافرجامی [نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misfire: شکست ، ناکامیابی ، نافرجامی [نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wanted: پیگرد ، در پیگرد ، در دست پیگرد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conjunction: [ستاره شناسی] هم ایستایی ، هم نشین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maneuver: بازی ، بازیکَرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delivery: واگذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long term: دراز هنگام ، طولانی مدت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long term: دراز هنگام ، طولانی مدت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turbocharger: پُرخوران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supercharger: پُرخوران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

role playing: نقش آفرینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

informatics: داده ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: دیداری ، نمایشی دیده شدنی ، در دید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

datafication: داده سازی ، داده ای سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exposure: نورگیری در برابر نور گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: نورگیری در برابر نور گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diary: یادداشت روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: یادداشت روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: پیشرفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee mate: شیرِ قهوه ، همراه قهوه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hagfish: عجوزه ماهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

finding: پِیِ ، در پی ، جست وجویِ ، در جست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finding: پِیِ ، در پی ، جست وجویِ ، در جست و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allotrope: دگر ریخت ، دگر ساختار ، دگر شکل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rise: بَردمیدن ، بَر زدن ، سَر برآوردن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rise: بَردمیدن ، بَر زدن ، سَر برآوردن ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dive: شیرجه زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resident: پایا ، پایدار ، پابرجا ، مانا ، همی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resident evil: اهریمن ماندگار ، اهریمن پایدار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

colonoscopy: روده نمایی ، روده بینی ، روده نگاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colonoscopy: روده نمایی ، روده بینی ، روده نگاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ivf: باروری در لوله آزمایش ، بارورسازی د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homosapien: انسان خردمند/خردورز/اندیشمند/متفکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homosapien: انسان خردمند/خردورز/اندیشمند/متفکر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

homo erectus: انسان ایستاده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upcoming: فرا رو ، فرارس ، فرارسنده ، پیش رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upcoming: فرا رو ، فرارس ، فرارسنده ، پیش رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

directory: راهنما ، راهنمای تلفن [رایانه] شاخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capture: ربودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mise en scene: نمابندی ، نماپردازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

booth: باجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unibody: یکپارچه تک بدنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

layout: چینش ، چیدمان آرایه بندی نمابندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transportability: تَرابُردپذیری جابجاپذیری ، جابجایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flutter: لرزش خمشی ، لرزش پیچشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: جسورانه ، خطرپذیر ، پرخطر ، ریسک پذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swap: جابجایی دست به دست کردن/شدن از این ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beast: زشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blackman: سیاه پوش ، آدم سیاهپوش ، مرد سیاهپو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raving: پرجوش و خروش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aerosol: هوا ذرات ، ذرات هوایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: بخش بخش ، چند بخش ، چند تکه ، چند س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agreeable: دلنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agreeable: دلنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

therefore: پس ، برای همین ، بدین منظور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

service: کارکرد ، کارکردی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for example: بعنوان نمونه ، بعنوان مثال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncertainty: گُنگی ، ناآشکاری ، ابهام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncertainty: گُنگی ، ناآشکاری ، ابهام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cnc: ماشین کاری رایانه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinking: غرق شدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

TO: رو به ، روی سخن با ، خطاب به ، معطو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

AS: در نقش ، به نقش ، با نقش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afterburner: [هوانوردی] پس سوز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backbone: ستون مهره ها پایه ، بستر ، زیرساخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backbone: ستون مهره ها پایه ، بستر ، زیرساخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: [هوانوردی] واماندگی ، درجازدگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bold: برجسته تو پُر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bold: برجسته تو پُر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

headrest: پشت سری ، راحتی سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench: دراز گودال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hovering: پروازِ ایستا/درجا ایستا پروازی ، د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hovering: پروازِ ایستا/درجا ایستا پروازی ، د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

breakthrough: خط شکن ، خط شکنی دستاورد ، دستاورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

furcula: چنگالَک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

archaeopteryx: [گونه ای از دایناسورهای پرنده] کهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unforgiven: نابخشوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sight: دیدار ، برخورد دیداری ، مشاهده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outbound: برون گرا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inbound: درون گرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keylogger: [نوعی برنامهِ رایانه ای] کلیدنگار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by: به کمک ، با کمک از راه ، به روش ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premium: برتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: سازه ، سازه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استیضاح: بازخواست ، بازخواهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurgent: قانون شکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurgent: قانون شکن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waterspout: تنوره آبی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robotic: روباتی ، روبات وار ، روبات مانند ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

joker: شیطونک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matched: جفت و جور ، جفت و جور شده سازگار ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matched: جفت و جور ، جفت و جور شده سازگار ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assemble: سرهم بندی ، سرهم سازی ، سوارسازی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assemble: سرهم بندی ، سرهم سازی ، سوارسازی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shop: سالن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shop: سالن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acronym: سَرواژه ، کوتاه واژه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acronym: سَرواژه ، کوتاه واژه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

POS: point of sale جایگاه فروش ، دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

POS: point of sale جایگاه فروش ، دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earthing: زمین سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resume: کارنامه ، کارنامه کاری ، پیشینه کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systematic: ساختاری ، ساختار یافته

١ سال پیش

مدال‌های ebi