پیشنهادهای رضا جلم (١٩)
غیرمستقیم حالی کردن ، سرنخ دادن
پاتروم ، سرپیچ ( لامپ )
از یک شاخه به شاخه دیگر پریدن ؛ عوض کردن یک موضوع / بحث / و قص علی هذا . . .
کانال تلوزیون را عوض کردن
کانال تلوزیون را عوض کردن
پیراهن سینه باز ، لباسی که بخشی از ممه ها را نشان دهد : ) در زبان فرانسه می گوییم : دکولته | d�collet�
خیلی باهوش ، خیلی با ذکاوت ، نابغه در زبان فرانسه : personne intelligente نمونه : This guy is a great mind: he is an astrophysicist and is fluent in ...
جدایی دین از سیاست ؛ شعار معروف آیت الله مدرس که برعکس این اصطلاح است : سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست.
خود خواه ، خود پرست ، مغرور و قص علی هذا
خودخواه ، خود پسند ، مغرور و قص علی هذا
دوستان خواستم فقط بگم که میشه ببر ! ببر ! ببر ! و نه پلنگ ! پلنگ با ببر فرق داره ! مجید دلبندم !!
throw [sth] down | از بالا رها کردن ، انداختن نمونه : They throw food from the plane down to the disaster victims آن ها غذا را از هواپیما برای قربا ...
همجنس باز ؛ کونی ؛ اوبی و قص علی هذا . . .
کم کمش ، حداقل و قص علی هذا
چرت و پرته ؛ مضخرفه
خاک پوشی کردن ؛ برای محافظت از یخ زدگی ، نور و غیره ( پوشاندن بخشی از گیاه ، ساقه ) با خاک نمونه : The bulbs are much sweeter and less bitter than t ...
take [sb] for a idiot = take [sb] for a fool فرض کردن یا فکر کردن که کسی خیلی احمق است ! نمونه : I'd advise you not to take her for an idiot. She m ...
شریک زندگی ، یار ، همسر ، نیمه زندگی و قص علی هذا . . .
کلاه بردار ؛ شیاد ؛ دزد و قص علی هذا . . .