پريا زندسليمي - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frown line: خط اخم که روی پیشانی میفته

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rusty nail: a cocktail made with Scotch and Dra ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bashed: له و لورده شده

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gottle o geer: bottle of beer

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sneck: ( Northern English ) a latch on a ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gadgie: ( Northern English ) Bloke/man

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nebby: ( Northern English ) nosy فضول

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twoc: ( Northern English ) Taken Without ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hadaway: ( Northern English ) Go away گم شو

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kets: ( Northern English ) Sweets

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ha'away: ( Northern English ) Come on/ hurr ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spelk: ( Northern English ) a splinter or ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radgie: ( Northern English ) An aggressive ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bonnie: ( Northern English ) Good - lookin ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m gutted: to feel extremely disappointed, sad ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be in a pickle: To be in a hard situation

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's mental: It's crazy مسخرست

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone's cup of tea: دلخواه کسی

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give me a bell: Call me بهم زنگ بزن

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a mood: someone is feeling unhappy, impatie ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to faff around: to waste time by doing small tasks. ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

escapology: The practice of escaping from restr ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pop down: To go somewhere quickly

٥ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to wheel something out: to use something or someone that yo ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black lotus: There are two general interpretatio ...

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip and pin: پرداخت از طریق کارتخوان ( حضوری )

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ead: Employment Authorization Document ( ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

employment authorization document: Employment Authorization Document ( ...

١ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug bust: تفتیش برای پیدا کردن مواد مخدر

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gotta dash: ( British slang ) have to leave imm ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dashing about: moving around or going between plac ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prime spot: A highly desirable and advantageous ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبز ابی: Teal - blue green

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چراغ خطر: ( of a car ) headlamp

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spalax: Spalax is a genus of rodent in the ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

giddy goat: فرد گیج، خنگول

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to level with someone: to speak honestly to someone, espec ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to cripple: چلاق کردن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ocular discharge: ( پزشکی ) ترشحات چشمی

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tick bite: گزش کنه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دکتر عمومی: GP: General Practitioner

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دکترعمومی: GP ( General Practitioner )

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pick up on cues: To understand/ notice گرفتن/ متوجه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماه همیشه پشت ابر نمیمونه: It will come out in the wash

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to size someone up: To examine them carefully

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to know your stuff: تو حوزه خودش کارش خوبه/ یارو اینکار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pally wally: صمیمی شدن/ پسر خاله شدن

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to get hot ears: To get hot ears: خجالت کشیدن / ( از ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot ears: To get hot ears: خجالت کشیدن / ( از ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماه پشت ابر نمی ماند: It will ( all ) come out in the was ...

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sarai: ( کتاب مقدس ) ساره همسر ابراهیم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moreh: In Shechem, Abram goes to a tree ca ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brier: یک نوع پیپ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fail out: اخراج شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag one's heels: لفت دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no money down: بدون ضرر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charcoal pencil: مداد زغالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقص توجه: Attention - deficit/hyperactivity d ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تالار عروسی: Wedding venue

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disenthrall: رها کردن - آزاد کردن

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alveolar: ( زبانشناسی ) لثوی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

velar: ( آواشناسی ) ملازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

velar: ( آواشناسی ) ملازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

functional family: A functional family is one where th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developmental neuroscience: علوم اعصاب رشد و نمو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

h hour: ساعت شروع عملیات

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های پريا زندسليمي