مَعصومه عَفراوی - جزئیات مدال‌ها

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ١٧ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newspaper stand: دکه روزنامه فروشی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self concerned: بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brando: شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براند ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

iliad: ایلیاد اثری حماسی منسوب به هومر، شا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lily white: بسیار سفید، سفید چون زنبق

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chrysler: کرایسلِر ( یک شرکت خودروسازی است، ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hey pal: سلام رفیق

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

residential property: ملک مسکونی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throughout the world: سرتاسر جهان، در سراسر جهان

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automechanic: تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

education system: نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: مربوط به حساب، محاسباتی

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

outperform: عملکرد بهتری داشتن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so much so that: آنقدری که . . ، به حدی که. .

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspire to: خواستار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reasoning: استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exposure: مواجهه، در معرض قرارگرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایجابی: سلبی= منفی ایجابی=مثبت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parsimonious: خسیس، نظرتنگ، مقتصد به معنی جمع وجو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nuisance: مزاحم، مزاحمت، مداخله گر

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: مواجهه، در معرض قرارگرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

circumscribed: محیطی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supervision: نظارت، مراقبت، سرپرستی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vascular: عُروقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forewarned: پیش آگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forewarned: پیش آگاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

full scale: مقیاس کامل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proper name: اسم خاص، نام کامل، اسم واقعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proper name: اسم خاص، نام کامل، اسم واقعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scorer: گلزن، امتیازگیرنده، امتیازدهنده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delayed recall: یادآوری تأخیری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delayed recall: یادآوری تأخیری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immediate recall: یادآوری آنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate recall: یادآوری آنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

older adults: بزرگسالان مسن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cops: پلیس، پاسبان

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold through: حفظ شدن، نگه داشتن، محفوظ ماندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold through: حفظ شدن، نگه داشتن، محفوظ ماندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

have the advantage over someone: برتری داشتن، در موقعیت برتر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have the advantage over someone: برتری داشتن، در موقعیت برتر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outperform: عملکرد بهتری داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

visuospatial: دیداری فضایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

visuospatial memory: حافظه دیداری - فضایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

visuospatial memory: حافظه دیداری - فضایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nonmemory: غیرحافظه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonmemory: غیرحافظه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carotid artery: سرخرگ کاروتید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semitrailer: نیمه تریلر Semi - trailer truck: کا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

substance abuser: مصرف کننده مواد مخدر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

substance abuser: مصرف کننده مواد مخدر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by the same token: به همین نحو، به همین ترتیب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of special interest: جالب توجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

of special interest: جالب توجه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

story memory: حافظه داستانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

story memory: حافظه داستانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wechsler memory scale: مقیاس حافظه وکسلر ( WMS )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wechsler memory scale: مقیاس حافظه وکسلر ( WMS )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tape recording: ضبط نوار صوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tape recording: ضبط نوار صوتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scorable: قابل امتیازدهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scorable: قابل امتیازدهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

black english: گویش انگلیسی سیاهپوستان آمریکا انگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

battery of tests: مجموعه آزمون ها، یک سری آزمون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

british: بریتانیایی، اهل انگلیس ، زبان انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

colloquialism: عبارت مصطلح ، جمله مرسوم درگفتگو، ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلمی از جان هیوستون: شاهین مالت ( ۱۹۴۱ ) ، گنج های سیرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teleshopping: تله شاپینگ: در این روش شما محصولات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equivalency: تعادل، برابری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalency: تعادل، برابری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

visual memory: حافظه بصری، حافظه بینایی، حافظه دید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوشا ترین کاربران: The most diligent users The most ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

visuomotor: دیداری حرکتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defective performance: عملکرد ناقص، عملکرد دارای اختلال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defective performance: عملکرد ناقص، عملکرد دارای اختلال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constructional: ساختاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

constructional: ساختاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impaired: مختل شده، دچار اختلال، خراب، معیوب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beaverton: بیورتون، شهری در شهرستان واشینگتن ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beaverton: بیورتون، شهری در شهرستان واشینگتن ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخرین نشست: الاجتماع الأخیر، الاجلاس الأخیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اخرین نشست: الاجتماع الأخیر، الاجلاس الأخیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخذ کرد: إتخذ، إستلم، إکتسب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اخذ کرد: إتخذ، إستلم، إکتسب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارام گرفت: هَدَأ، إسترخی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارام گرفت: هَدَأ، إسترخی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceptual: دریافتی، ادراکی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perceptual impairment: اختلال ادراکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceptual impairment: اختلال ادراکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confound: اختلال، آشفتگی، حیرت زدگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mediation: وساطت، مداخله، میانجیگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfamiliar: ناآشنا، نامأنوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

record format: فرمت گزارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

record format: فرمت گزارش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misclassify: طبقه بندی نادرست ، مرتب سازی اشتباه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: توضیح دادن، به حساب آوردن، گزارش دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonrecurring: غیر تکراری، تجدیدنشدنی، غیرمکرر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

due to: به دلیل، به علت، ناشی از، در نتیجه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

color photograph: عکس رنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

color photograph: عکس رنگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preserved food: غذای کنسروی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preserved food: غذای کنسروی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nondominant: غیرغالب، غیر برجسته، غیر مسلط

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subtest: زیرآزمون، خرده آزمون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

standard score: امتیاز استاندارد، امتیاز معیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

standard score: امتیاز استاندارد، امتیاز معیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brain dead: کودن، احمق، ازنظر فعالیت مغزی مرده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verbalization: پرگویی ، دراز گویی، بیان شفاهی ، فع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clinical practice: روش و عملکرد بالینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postsurgical: پس از جراحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

minimally: در ساده ترین حالت ممکن ؛ اندکی؛ به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

variability: تغییرپذیری، تنوع، قابلیت تغییر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypertensive: فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypertensive: فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comparable: قیاس پذیر، قابل مقایسه، مطابق، مشاب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multicenter: چندمرکزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multicenter study: مطالعه ی چندمرکزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multicenter study: مطالعه ی چندمرکزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ventricular: وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postinjection: پس تزریق، بعد از تزریق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postinjection: پس تزریق، بعد از تزریق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

personal communication system: سیستم ارتباط شخصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal communication system: سیستم ارتباط شخصی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you and i: من و تو، من و شما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you and i: من و تو، من و شما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

test: تست، آزمون، امتحان، آزمایش امتحان د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کجا باید برم: Where should I go Where should I ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کجا باید برم: Where should I go Where should I ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بمان: Stay

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بمان: Stay

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Copy: رونویسی، رونوشت، نسخه برداری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

percentile: درصد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autorecovery: بازیابی خودکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autorecovery: بازیابی خودکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glad to hear: از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glad to hear: از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predictor: پیشگو، پیش بین، عامل پیش بینی کننده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twenty: بیست، عدد20

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

millionaire: میلیونر، پولدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

millionaire: میلیونر، پولدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innocent: معصوم، بی گناه، بی تقصیر، منزه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humidity: غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humidity: غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

merhaba: مرحبا، سلام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coming: درحال آمدن، پیش رو، ورود ، نزدیک شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DAM: سد، آب بند، مسدود کردن ، سد ساختن ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for free: رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for free: رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرصت: Chance, opportunity

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personal history: گذشته شخصی، تاریخچه فردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

costly: گران، پرهزینه، پرخرج

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as a result of: در نتیجه ی. . ، به علتِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

figural: داراى گوشه وکنایه ، مَجازى ، صورت و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epilepsy: صرع، تشنج صرع نوعی اختلال در سیستم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eighth: هشتم، هشتمین، هشتمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two: دو، عدد 2

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenth: دهم، دهمین، دهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tenth: دهم، دهمین، دهمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

configural: شکلی، طرحی، پیکری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hemiparesis: همی پارزی، فلج یک اندام یا یک نیمه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beauty queen: ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty queen: ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty: زیبایی، زیبارویی، جمال، خوشگلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arithmetic: مربوط به حساب، محاسباتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reasoning: استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshi: کمر ( کاراته )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

koshi: کمر ( کاراته )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

koshihikari: کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

koshihikari: کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postoperative: پساعمل، پس از عمل، پس از عمل جراحی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

found to be: مشخص شد که. .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analgesia: آنالژزی بی حسی، تخفیف درد عدم حس در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear to god: به خدا قسم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swear to god: به خدا قسم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mommy: مامان، مامانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

postinjury: پساآسیب، بعد از آسیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

postinjury: پساآسیب، بعد از آسیب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure dose: دوز مواجهه

١٠ ماه پیش

مدال‌های مَعصومه عَفراوی