دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,١٨٤
رتبه در دیکشنری
٢,٦٩٣
لایک
١٢٧
دیسلایک
٤٣
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
١
the flesh of a turkey ( a large bird, rather like a large chicken ) as a food
٣ سال پیش
٠
matter / material . ماده . موارد مورد نیاز برای انجام کاری example : We need salad stuff
٣ سال پیش
٠
means a new commer . a person in a new and unfamiliar place. تازه وارد . غریبه example : Im a stranger in this town
٣ سال پیش
٣
firm and well - made / strong / جامد / قوی example : a very solid wall
٣ سال پیش
٢
strong
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.