ابوالفضل عشقی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come again: ( عامیانه و برای ابراز تعجب ) : جان ...

٤ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blobfish: حباب ماهی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folk wisdom: خرد ( حکمت ) عامیانه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: طرح جلسه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ironically: طبق فرهنگ آکسفورد: In a way that sh ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: طرح جلسه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proactive: proactive: پیش کنش گر reactive: پس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misguided: نادرست

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioral targeting: ( تبلیغات و بازاریابی ) : هدف گذاری ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close rate: ( کسب وکار ) : نرخ تبدیل مشتریان با ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: به نقطه ای رسیدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: به قیمتِ

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: ( دارای بار معنایی منفی ) : به بهان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comps: این واژه در حوزه های مختلف معنی خاص ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a front row seat: در دل اتفاقی بودن اتفاقی را از نزدی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a stake in: سهم داشتن، دخیل بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: ( عامیانه در رانندگی ) : راه دادن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

algospeak: اَلگواِسپیک توضیح: آمیزشی از دو وا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poor: ناکارآمد مانند: poor tools

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personality development: رشد شخصیت رشد شخصیتی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fea: F*** em all ( ابداع دنیل ریکاردو، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recognition: تکریم

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fundamental sciences: علوم پایه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

job aid: ابزارهای کمکی شغلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inform on: لو دادن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

informal leadership: ( مدیریت و کسب وکار ) : رهبری غیررس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cost of poor quality: Cost of non - quality

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positive focus: تمرکز بر جنبه های مثبت مثبت بینی م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break in period: 1. A ‘break - in period’ typically ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead man's statute: حکم مرده ( همچنین dead man act یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evidence of: خبر دادن از چیزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

industrial tourism: گردشگری صنعتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aigiarism: دستبرد فکری با استفاده از هوش مصنوع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

less than perfect: طبق توضیحی در فرهنگ کالینز: You use ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deference to expertise: تمکین تخصص/ مهارت احترام به تخصص/ م ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

childbed fever: تب نفاسی/ پس از زایمان ( مترادف با ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a knack for: توانایی و استعداد ذاتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solid rocket: موشک سوخت جامد/ جامدسوز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cause analysis: علت کاوی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operational infrastructure: زیرساخت عملیاتی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot refueling: سوخت گیری مجدد هواپیما در شرایطی که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to think otherwise: مخالف بودن با حرف یا عملی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miscommunicate: تعامل و برقراری ارتباط غلط، ناکافی، ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با نزدیک شدن به: When about to

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when about to: با نزدیک شدن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transformation process: ( کسب وکار ) : فرایند تبدیل توضیح: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guiding document: سند راهنما ( همچنین ) دستنامه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matter of when not if: دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

failure modes and effects analysis: تحلیل حالات و اثرات شکست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pivot: تغییری چشمگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treadway: پیاده راه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nudge away: دور کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

occupational illness: بیماری شغلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act up: عین آدم رفتار نکردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assert: ( به نوعی و بسته به بافت جمله شاید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up window: محل تحویل سفارش به مشتری ( معمولاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brick and mortar store: فروشگاه حضوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dummy: خنگ خدا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lack of judgment: عدم توانایی در تصمیم گیری صحیح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental picture: تصویری که از چیزی در ذهن دارید.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental model: مدل ذهنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intellectual humility: خضوع فکری پذیرش اینکه ممکن است فکر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

human action: دخالت دستی انسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regulatory impact analysis: ( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regulatory impact assesment: ( سیاست، مدیریت و برنامه ریزی ) : ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil pressure: فشار روغن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off normal: غیرعادی غیرطبیعی ناهنجار

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top performing: ( اقتصاد ) : پربازده، پرسود مثال: ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bay: این واژه می تواند معانی دیگری نیز د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first principles thinking: تفکر مبنایی/ مبنامحور

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record high: طبق فرهنگ کمبریج: بالاترین میزان یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough guess: حدس احتمالی ( غیردقیق )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rack out: خوابیدن به تخت خواب رفتن

١ سال پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best interest: In one's best intrest ( to do sth ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go big on: بیشترین تاکید را روی ( چیزی ) گذاشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دانشگاه روزانه: Full - time

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میان مدت: Medium term

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

giving a leg up to someone: To help someone, to offer assistanc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sitting target: ( عامیانه ) در معرض خطر مترادف با: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slotted spoon: کفگیر سوراخ دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

initial judgment: رأی بدوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

determining the fate of: ( حقوق ) تعیین تکلیف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marriage contract: عقد نکاح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر طلاق: Divorce Bureau

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

divorce formula: صیغه طلاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tracking number: کد رهگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tracking number: کد رهگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flehmen: واکنش فلیمن یا پاسخ فلیمن ( Flehmen ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

binky: Binky می تواند به معنای نوعی حرکت ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bay: این واژه می تواند معانی دیگری نیز د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

q v: وقتی از این مخفف استفاده می کنیم که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SV: این مخففی برای عبارات لاتین sub ver ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

loan translation: ترجمه قرضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

theosis: این واژه معادل �deification� به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

illocutionary act: کنش غیربیانی ( غیرمستقیم، منظوری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illocutionary act: کنش غیربیانی ( غیرمستقیم، منظوری )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hr generalist: �کارشناس عمومی منابع انسانی� که در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

human resources department: واحد منابع انسانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comp expectation: compensation expectations: در مصاحب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: طبق فرهنگ وبستر می تواند به معنای پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrubbing: این واژه به معنای �جلو و عقب رفتن د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spontaneous recovery: بهبود خود به خودی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voluntary behavior: رفتار ارادی ( اختیاری )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

office goer: شخصی که هرروزه در حال رفت وآمد به م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

statistical thinking: تفکر آماری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quantitative techniques: تکنیک های کمّی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

data analyst: تحلیل گر داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business analyst: تحلیل گر کسب وکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

data visualization: مصورسازی داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

data engineer: مهندس داده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oil change: تعویض روغن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

satisfaction guarantee: تضمین رضایت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up a creek: تو دردسر افتادن در مضیقه قرار گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a heck of a lot of: مقدار بسیار زیادی از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

physiological psychology: روان شناسی فیزیولوژیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

improvisational theatre: تئاتر بداهه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guinea: در زبان غیررسمی ایالات متحده بعضاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guinea: در زبان غیررسمی ایالات متحده بعضاً ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

folk wisdom: خرد ( حکمت ) عامیانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outdeliver: بهتر بودن در ( ارائه خدمت، فراهم کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aeschines: آیسخینس ( از خطیبان یونان باستان )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixed term: مدت ثابت، دورۀ زمانی معین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order ticket: فرم سفارش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bullet form: فهرست کردن موردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brand advocacy: حمایت از برند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fertile soil: طبق توضیح و مثال فرهنگ وبستر می تون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuskegee syphilis study: آزمایش سیفلیس تاسکیگی؛ مطالعه ای که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay to do: اصطلاح pay to do sth دارای سه معنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rhetorical devices: ابزار بلاغی * توجه داشته باشید که د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gollum like: گولوم طور ( گالوم طور ) : گولوم یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the ages: به یادماندنی و باارزش، آن چه که لای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

h t: به معنای hat tip یا همان �کلاه از س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loaded word: کلمه ای که علاوه بر معنای لغوی اش ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

funeral service: مجلس ترحیم، تشییع جنازه، مجلس ختم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a stake in: سهم داشتن، دخیل بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

business model: مدل کسب وکار/ مدل تجاری اشاره به بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staff turnover: طبق دیکشنری کمبریج اشاره به نرخی دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chief executive officer: مدیر ارشد اجرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chief executive officer: مدیر ارشد اجرایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief risk officer: مدیر ارشد ریسک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief strategy officer: مدیر ارشد استراتژی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chief investment officer: مدیر ارشد سرمایه گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

division manager: مدیر بخش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esg: مخفف Environmental, Social, and Gov ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chairman of the board: رئیس هیئت مدیره با COB یا Chair of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horn effect: اثر شاخ ( شاخ شیطان ) - اثر ( خطای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cult product: برای این عبارت معادل �محصول مکتب گو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cult status: برای این عبارت معادل �جایگاه مکتب گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close the gap: به حداقل رساندن تفاوت ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eat a gun: ( عامیانه ) خودکشی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump right in: اگر در متنی بیاید می توان به صورت ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teaching plan: برنامه ریزی آموزشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

convenience offering: Convenience offerings are products ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the spirit moves: if/when/as the spirit moves som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax audit: ممیز مالیاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have legs: طبق فرهنگ کمبریج: 1. If a story in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full force: تمام وکمال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comps: این واژه در حوزه های مختلف معنی خاص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have an idea: نسبتاً ( و نه کاملاً ) مطمئن بودن د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

client business: Client Business means any activity ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brokerage firm: شرکت کارگزاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusion: ( در دنیای کسب و کار ) : همه پذیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cultural fit: تناسب فرهنگی 1. Cultural fit is th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

culture add: افزودن فرهنگی Culture add is when ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep a check on: keep a check on ( sth ) : حواست به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metapropositional: فراگزاره ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

versified: منظوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self composed: ( شعر ) خودساخت/ خودسرود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the outside world: طبق فرهنگ کمبریج: . Things that are ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

primitive communism: کمونیسم بدوی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oriental despotism: استبداد شرقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aberrantly: به طوری نامعمول ( عجیب )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bulk purchasing: مترادف mass buying و به معنای خرید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mass buying: مترادف bulk purchasing و به معنای خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone in mind of something: طبق فرهنگ وبستر: . To cause ( someo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swoop down on: طبق وب گاه Dictionary. com: . To co ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocation: معامله ( مقابله ) به مثل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading up: 1. تمایل مشتریان به پرداختن پولی بی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire warning system: سیستم اعلام حریق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

institutional memory loss: فراموشی سازمانی: بسیاری از سازمان ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sly: توجه داشته باشید که این واژه طبق فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sociable exchange: تعامل اجتماعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunger relief committee: کارگروه ( کمیته ) رفع قحطی و گرسنگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prisoner of war camp: اردوگاه اسرا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

red chinese: 1. چینی کمونیست 2. وابسته به ( دارا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full line: طبق فرهنگ کالینز: Of, supplying, or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put to good use: طبق فرهنگ وبستر: . To use ( somethi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quick acting: ( عامیانه ) آب روی آتش: معمولاً برا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

approach the situation: پرداختن به ( حل و فصل کردن ) یک موق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as things go: طبق فرهنگ کالینز: You use expressio ...

١ سال پیش

مدال‌های ابوالفضل عشقی