ابوالفضل عشقی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as people go: طبق فرهنگ کالینز: You use expressio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

director of engineering: مدیر/ سرپرست واحد مهندسی شرکت/ سازم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

science communicator: دانش رسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough sell: مترادف با: hard sell not an easy se ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not an easy sell: مترادف با: tough sell hard sell طب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endless chain method: زنجیره بی پایان The Endless Chain M ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

product recommendation: پیشنهاد خرید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little in the way of something: یا not much/enough in the way of so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shame out of: معنای shame someone into/out of som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the credit of: به لطفِ، به عنایتِ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

city block: بلوک شهری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

general idea: مفهوم کلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retextualising: بازمتن سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put oneself in someone's shoes: خود را جای دیگری گذاشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give of one's time: طبق فرهنگ وبستر: . To use one's tim ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

member state: کشورهای عضو سازمان های سیاسی، اقتصا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

democratic backsliding: زوال ( افول ) دموکراتیک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

record high: طبق فرهنگ کمبریج: بالاترین میزان یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on your jock: ( عامیانه ) : تو کف کسی بودن، روی م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the offensive: فرهنگ وبستر: In or into a situation ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subtle psychology: تعریف این عبارت در مقدمۀ کتاب The S ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maintain your innocence: حقوق ( مترادف با protest your innoc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protest your innocence: حقوق ( مترادف با maintain your inno ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social acceptance: پذیرش اجتماعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have something going for you: If you have something going for you ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

urge away: . To persuade ( someone ) to act di ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in authority: طبق فرهنگ وبستر: . Having official ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

absolute repose: استراحت مطلق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a state of grace: آمرزیده: . Having asked God to forg ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win business: جلب مشتریان بزرگ تر و بهتر برای کسب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social media marketing: بازاریابی در بستر شبکه های اجتماعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autonomy bias: استقلال طلبی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self mastery: خودچیرگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official selection: An official selection is any film t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camp talk: A particular speech style character ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glue gun: چسب حرارتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yeow: Used to express pain or shock.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel like a heel: عذاب وجدان داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver tuna: An expression used to describe an o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

odd marketable securities: Securities that are difficult to se ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's pick: طبق فرهنگ مکمیلان: Be able to choos ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the thing of it: The important point to consider.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub someone up the wrong way: روی اعصاب/ مخ کسی راه رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filthy mood: دعوا داشتن با سر جنگ داشتن با

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surgery table: تخت عمل/ جراحی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch a fit: از کوره در رفتن، کنترل خود را در عص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chocolate man: ( عامیانه - تقریباً توهین آمیز ) : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit traffic: در ترافیک گیر کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

captain's log: دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ship's log: دفتر ثبت وقایع کاپیتان/ فرماندۀ کشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stardate: It is the principal unit of time us ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hypergravity: فراجاذبه طبق ویکی پدیا، یعنی شرایطی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

who can tell: کسی چه می دونه؟! از کجا معلوم؟!

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clay dough: مترادف با Play - Doh: خمیر بازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat someone to the job: در کاری از کسی پیشی گرفتن/ جلو افتا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vice provost: نایب رئیس/ معاون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

graduate education: تحصیلات تکمیلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تحصیلات تکمیلی: graduate education

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ascared: اغلب در گفتار عامیانه و به صورت a - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how low can you get: A rhetorical question indicating on ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't spoil your dinner: خودتو از شام نندازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

radioloud: Producing radio emissions.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperluminous: Extremely luminous

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

direct collapse black hole: سیاه چاله ای که توسط یک رمبش گرانشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas cloud: مترادف با nebula: سحابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attended from: به این معنی که از چه زمانی ( کاری ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attended to: به این معنی که در چه زمانی ( کاری ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pfa: در ایمیل یعنی: please find attached

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

featurette: در دنیای فیلم و سریال به محتواهای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offline business: کسب و کار سنتی ( حضوری )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy on: استفادۀ زیاد از چیزی، پر بودن از چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verbum: ( لاتین ) واژه جمع: verba

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verba: ( لاتین ) جمع verbum: واژگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

large language model: ( مخفف: LLM ) مدل زبانی بزرگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peck on the cheek: To kiss someone quickly and lightly ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a tantrum: مترادف با throw/pitch a tantrum: Us ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch a tantrum: مترادف با have/pitch a tantrum: Use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defense in depth: محافظت چندلایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nuclear station: نیروگاه هسته ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

schedule conflict: بی برنامگی، بی نظمی در برنامه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stimulate interest: علاقه مند کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

health physics: فیزیک بهداشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

training role: کارآموز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steam plant: نیروگاه بخار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

condensate system: چگالنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sub school: Submarine school

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not be a happy camper: دلخور بودن/ ناراحت بودن/ عصبانی بود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

independent review: ارزیابی بی طرف مثال: An independen ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the means to: توانایی/ شایستگی/ حق انجام کاری را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neutral gear: دنده خلاص

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lower gear: دنده سبک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دنده سبک: lower gear

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reference manual: راهنمای استفاده مترادف با user guid ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

espoused: موردحمایت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prose poetry: نثر مسجع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal worth: میزان دارایی/ سرمایۀ شخصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intermediate components: Intermediate goods

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

near hit: Near - miss

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe operating envelop: محدودۀ عملیاتی ایمن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merchant vessel: کشتی تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trading vessel: کشتی تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deep draft vessel: کشتی با عمق آبخور بیشتر از ۱۵ متر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

elevated work: کار در ارتفاع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get you so far: به جایی نمی رسید ( فایده ای ندارد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safety moment: ( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safety minutes: ( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safety chats: ( معادل پیشنهادی ) : زنگ ایمنی گفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

private university: دانشگاه غیردولتی/ انتفاعی/ خصوصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intellectual life: زندگی فکری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commercial world: دنیای تجاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close onto: Connecting Turning on

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tribute edition: یکی از چندین معانی این واژه: نسخۀ ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summit fever: هیجان ( تب ) رسیدن به نوک قله/ وسوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crew resource management: ( هوانوردی ) : مدیریت منابع خدمه اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall posting: پست گذاری در شبکه های اجتماعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer quality requirement: ( کسب وکار ) : الزامات کیفی مدنظر م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foreign material exclusion: جلوگیری از وارد شدن آوار، نخاله های ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quality program: کنترل کیفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mission planning: ( کسب وکار ) : تعیین مأموریت/ هدف

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skill of the craft: مهارت های پایه و اساسی در انجام هر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

systematic approach to training: آموزش با رویکرد هدف مند ( رویکرد هد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work as imagined: مفهوم �انجام کار آن طور که باید� در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work as done: مفهوم �انجام کار آن طور که هست� در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

functional area: حوزۀ عملکردی برای مثال، پنج حوزۀ عم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you bet: طبق فرهنگ کمبریج: Used to say that ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

operating range: ( صنعت ) : بازۀ عملیاتی میزان مشخص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high alarm: ( همچنین hi alarm ) : مکانیسم هشدار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hi alarm: ( یا high alarm ) : مکانیسم هشدار ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firm grasp: It is typically used to refer to a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a drag on: معنای be a drag on someone/somethin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crossbuck: کراس باک: تابلویی به شکل X که در تق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pre job briefing: توجیه سازی پیش از شروع کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

none to speak of: طبق فرهنگ کمبریج: Very little of so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no something to speak of: ( همچنین nothing/not anything to sp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mispositioned: Incorrectly or improperly positione ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hidden configurations: ( کامپیوتر ) : پیکربندی های مخفی اش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

right turning vehicle: خودرویی که در تقاطع قصد حرکت به سمت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under budget: Involving less money than had been ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shift on the fly: ( حمل ونقل ) : اشاره به قابلیتی در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نظام مهندسی: Engineering Organization

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engineering organization: نظام مهندسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

line training: ( کسب وکار ) : آموزش کارکنان خط تول ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tighten the grip: If you tighten your grip on somethi ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های ابوالفضل عشقی