دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
( رایانه ) تَلْگِفْتَن [تل و گِفتن ( گیفتن ) ]: مورد بارگیری شدن قرار دادن؛ مثال: * فایل هایی که برایت فرستادم را دانلود کن. 🔮فایل ها هی که بَرایَت ...
تَلْگِفْتَن [تل و گِفْتَن ( گفیدن ) ]: مورد بارگیری شدن قرار دادن؛ مثال: * فایل هایی که برایت فرستادم را دانلود کن. 🔮 فایل ها هی که بَرایَت فرستادم ...
تَلْسِنْدَن [تل و سِنْدَن ( فرستادن شمالی ) ]: مورد بارگذاری شدن قرار دادن؛ مثال: * فایل ها را در سایت بارگذاری کن. 🔮فایل ها را در سایت هه بِتَلْسِن ...
( رایانه ) تَلْسِنْدَن [تل و سِنْدَن ( فرستادن شمالی ) ]: مورد بارگذاری شدن قرار دادن؛ مثال: * فایل ها را در سایت بارگذاری کن. 🔮فایل ها را در سایت ه ...
مانِزْدِن [مان ( ماندگار ) ـ، ـز ( ایجاد ) ، و ـدن ( مصدرنما ) ]: بکاپ گرفتن
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
معادل فارسی Inertial Navigation System (INS) یک اصطلاح در مهندسی هوافضا
سلام، * رَهْنِمار لختیپایه: ره، نمـ (نمو)، و ـار (تقریبا به معنی آور؛ برای اشاره به یه سیستم استفاده میشود)؛ به معنی "سیستم نشاندهنده راه برپایه لختی"
Although he claimed in his memoirs to have a great respect for that “chartered libertine” the french press, he was, in reality, hardly less keen on stifling newspaper criticism than others.
سلام، * ازما بهترون * کدخدا زاده * قانونگریز مجاز * بچه بالا * قانونگریز قانونی
بررسی روشهای استاندارد و خلاقانه در معادلسازی نقش فرهنگستان زبان و کاربران در انتخاب واژهها چالشهای پذیرش واژههای جدید در میان مردم تأثیر ساختار زبانی فارسی بر ترجمهی اصطلاحات فناورانه
سلام، در اینجا داره ثبت میشود. البته الان اول کار است: vn.amoosin.com
معادل فارسی برای " (User-Centered Design)" چی میشه ؟ چگونه اطمینان حاصل میکنید که طراحی شما به طور کامل نیازها و خواستههای کاربران را برآورده میکند؟ چه روشهای تحقیق کاربری را ترجیح میدهید و چرا؟ چگونه از بازخورد کاربران برای بهبود طراحی استفاده میکنید؟
سلام، طراحی کاربر-محور
نرمافزارهای Web Scraping به طور خودکار اطلاعات و دادههایی را از وبسایتها گردآوری میکنند. لطفاً عبارت «وب اسکرپینگ» را پیشنهاد ندهید زیرا عبارت بیگانه است. بنابراینو حتماً معادل فارسی پیشنهاد بدهید.
سلام، کافیه مصدر "جَمِلْدَن" را به معنی "مورد جمعآوری شدن قرار دادن" تعریف کنیم. [جمل. [ ج َ ] ( ع مص ) گرد آوردن.] بعد واژه "جَمِلار" را به معنی "سیستم گردآورنده محتوای وب" تعریف کنیم."ـار" هم ...