Sunflower - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apparent: بارز واضح و مبرهن مسلم

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feed: To put into a machine وارد کردن ( ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raging: ( of an illness or fire ) spread ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come now: old - fashioned used to tell someon ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go: شروع کردن. شروع شدن. You have 2 ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distortion: change in the form of an electrical ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperate: ( of a situation ) extremely seri ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

to the point: To the point of تا آن جایی که، تا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brutally: ظالمانه با خشونت با سنگدلی سنگدلی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

across: : adverb در جدول Across = افقی Dow ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derelict: به امان خدا رها شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: clothing clothes garments لباس و آ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in that case: because of that if that is the situ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

void: As a noun A completely empty space ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extradition: Noun : تسلیم کردن - تحویل دادن - پس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of the essence: حایز اهمیت پر اهمیت حساس و حاد - حی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endlessly: تا ابد ، ( برای همیشه )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cahoot: In cahoots with someone - همدستی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground: On what grounds بر چه اساسی؟ بر چ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemporary: current recent

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astonishing: Amazing شگفت انگیز

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corrupted: مخدوش شده خدشه دار شده گمراه شده دچ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

degenerate: روبه تباهی رفتن تنزل پیدا کردن پَسر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balm: something that has a soothing or re ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

submission: عدم مقاومت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staggering: deeply shocking; astonishing

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bait: As a verb : چیزی / کسی را طعمه قرا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispassionate: خشک و سرد - بی احساس، بی روح Don ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

write out: To remove a character from a televi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aberrant: strange odd peculiar uncommon غیر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stupid: used to express exasperation or bor ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fibber: Liar Fabricator کسی که چاخان میکنه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unreciprocated: بی جواب، بی بازگشت، بی پاداش، بی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miscalculation: اشتباه محاسباتی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesize: 1. To make ( something ) by synthe ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attitude: truculent or uncooperative behaviou ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overstep: از اختیارات خود فراتر رفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counterbalance: a factor having the opposite effect ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irrevocably: ( به طور ) تغییر ناپذیر - عوض نشدنی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruse: an action intended to deceive someo ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apropos of nothing: arbitrarily randomly for no reason ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on schedule: on time به موقع سر وقت as planne ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if any: اگه هست اگه وجود داره اگه موجود هست

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bury the hatchet: To end a quarrel or conflict and be ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uninhabited: ( of a place ) without inhabitants ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level: To raze to the ground To wipe out T ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

can't afford: you cannot afford to do something, ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keenly: 1. intensely ( سخت ) زیاد ، خیلی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk all over sb: با کسی بد رفتاری کردن و بی احترامی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle a score: To take revenge on someone for some ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

case: an instance of a disease, injury, o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefactor: supporter helper ( friend )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revolutionary: متحول کننده دگرگون کننده تغییر اساس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wallow: To indulge, to bask in, to revel in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invariably: in every case or on every occasion ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialized: ماهر, تعلیم دیده، آموزش دیده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peculiarity: a strange or unusual feature eccen ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when in rome do as the romans do: The phrase means that it is advisab ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharp: Sudden Rapid ناگهانی سریع Doctor, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self discipline: self - control self - mastery self ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predetermined: pre - agreed predestined set Decide ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

espouse: To support To defend To stand up fo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

member: a person, animal, or plant belongin ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturbed: به هم ریخته

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forego: To Forgo نادید گرفتن چشم پوشی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exempted: Free from excepted Immune مستثنی ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: ( در خود ) نگه داشتن - جا دادن ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goad: To provoke or annoy ( someone ) so ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offend: باعث رنجش/ دلخوری کسی شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heritage: History Background Past تاریخچه زن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promulgate: To promote To announce To proclaim ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protected: ایمن در امان مصون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jittery: عصبی، نا آرام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: Energetic Spirited Active Lively Ze ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

considerably: بطور قابل توجهه ای به طور چشمگیری ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no doubt: Certainly clearly obviously مطمئناً ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

differ: مخالف بودن با کسی مخالفت کردن با کس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

layout: Lay something out To explain someth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exquisitely: in an intensely felt manner Strongl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harsh: strict سفت و سخت - سختگیرانه و جدی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fantasy: Fantasy = فانتزی Fiction = تخیلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warfare: جدال/کشمکش/مجادله/ جدال/. . . ستیز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hack: To kick wildly or roughly با خشونت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crater: تورفتگی ( جای ) ضربه، اصابت شهاب سن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delicacy: Tact and consideration Care Diploma ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subterfuge: Slyness مکر حیله Evasion شانه خال ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trip: To activate ( a mechanism ) , espec ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reevaluate: دوباره سنجیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yank: To pull with a jerk با یه حرکت تند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw a blank: informal To elicit no successful r ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbecile: Noun : a stupid person Airhead Mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoke: To use - استفاده کردن. The purpo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confide in: درد و دل کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check in with: US, informal to talk with ( someon ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fibber: Liar Fabricator کسی که چاخان میکنه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

like anything: INFORMAL BRITISH to a great degree

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affinity: BIOCHEMISTRY the degree to which a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fantasy: Fantasy = فانتزی Fiction = تخیلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's have it: Inf. Tell me the news Tell me th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

part: a role played by an actor or actres ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harmonic: PHYSICS a component frequency of a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your work cut out for you: informal used to say that it will ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say much about something: to say something good about someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have tour hands full: To have your hands full to be so b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simply: used to introduce a short summary o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shear off: To become separated suddenly becaus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shear off: To become separated suddenly becaus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in view of: نظر به اینکه . . . با در نظر گرفتن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

persecution complex: An irrational and obsessive feeling ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the edge: Also To have the edge on/over sb/s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beat the tar out of: slang To physically attack one, a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

felicitations: congratulations good wishes best wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reason out: To find an explanation or solution ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wink out: To come to an end To become quic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at this end: in order to achieve a particular a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goody two shoes: an ostentatiously virtuous or well ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ogres: a man - eating giant غول آدم خوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sympathetic magic: A magic based on the assumption tha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finagle's law: "Anything that can go wrong, will—a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impunity: ( قسر در رفتن )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt: a jagged white flash of lightning f ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

non sequitur: a conclusion or statement that does ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plenitude: A plentide A lot A large number An ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perennial: ( of a plant ) living for several ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preempt: NORTH AMERICAN ( of a broadcast ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw someone curves: To surprise someone with something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sync: Noun : Synchronization هماهنگی هم ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awareness: consciousness realization perceptio ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scurvy: adjective ARCHAIC worthless or c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derelict: به امان خدا رها شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marked: علامت گذاری شده مشخص شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: INFORMAL NORTH AMERICAN used after ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesize: 1. To make ( something ) by synthe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stud: As a verb : To scatter or cover ( s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at that: in addition furthermore بعلاوه اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at that: in addition furthermore بعلاوه اضا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear: Verb : To strongly dislike I can't ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handsome: فقط برای مردها و پسر ها استفاده نمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unnerving: Causing one to lose courage or conf ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustained: In court : Sustained اعتراض وارد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work of art: Something that is very attractively ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ward: ARCHAIC the state of being in the c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the hide of: Also: To have ( one's ) hide Fig. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

licence: گواهی نامه تصدیق ( رانندگی ) Driv ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

image: 1. conception impression idea conc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

layout: Lay something out To explain someth ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potentially: with the capacity to develop or hap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

included: بخشی از چیزی بودن جز چیزی به حساب آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extrapolation: قیاس سنجش برآورد known data or e ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sum of: all there is of the whole amount ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charade: If you describe someone's actions a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: To happen To take place To occur ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

project: to display outwardly especially to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deterioration: break - up breakdown تخریب خرابی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assist: To help ( someone ) , typically by ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go against: 1. To oppose or resist something ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offer: To suggest To recommend To propose ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain: Noun: profit benefit advantage per ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cry out: To make a loud inarticulate sound e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insensitive: بی احساس بی عاطفه بی تفاوت بی اعتنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

presume upon: to expect too much from ( a relatio ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gentle: 1. سر به زیر آرام و بی آزار با ادب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjecture: speculation presumption assumption ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rearrange: To arrange differently To arrange a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resume: To come back to به . . . قبلی خود ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

verism: Verism is the artistic preference o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field of interest: a special interest or skill areas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urgently: in an earnest and persistent manner ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nomenclature: FORMAL the term or terms applied to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bid: To order To command To tell To requ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

betters: one's superiors in social class or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anglo: a white English - speaking person o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coxcomb: a dandy

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoulder clapper: One who claps another on the should ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arctic: Adj قطب شمالی Noun : منطقه ی قطب ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regain: To reach ( a place, position, or th ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kinsman: ( in anthropological or formal use ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquisitional: رسیدگی به جرم و جرایم بررسیِ جرم و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

implicate: کسی را شریک جرم خود کردن پای کسی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delinquent: 1. failing in or neglectful of ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehash: NORTH AMERICAN to talk over or disc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: Noun : wasteland wilderness desert ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forsaken: Adj : abandoned or deserted مترو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forsaken: Adj : abandoned or deserted مترو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something of the sort: Something that is similar to, close ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

of sorts: of a type that is not exactly the s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meanwhile: temporarily فعلاً موقتاً تو این فاص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disgracefully: very badly, in a way that causes sh ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheat: سر کسی را شیره مالیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barbarian: Noun : ( آدم - موجود - موجودات ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barbarian: Noun : ( آدم - موجود - موجودات ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kill off: از رو صحنه ی روزگار محو کردن از رو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hopeless: impossible with no chance of succes ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

start ahead: To go ahead جلوی کسی رفتن قبل کسی ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in every sense: از هر لحاظ از هر جهت/سو از هر نظر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in every sense: از هر لحاظ از هر جهت/سو از هر نظر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turnabout: Noun: a sudden and complete change ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse: علت یا دلیل کاری/چیزی بودن دلیل نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fruition: Noun : "Come to fuitition" realiz ...

١ سال پیش

مدال‌های Sunflower