سعید 🍒 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heroin: Heroin= هروئین Heroine=قهرمانی از ج ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recreation: ۲ تا معنی کاملا متفاوت داره. ۱ - ب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ransom: باج - باج دادن به گروگانگیر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the rat race: سگ دو زدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: لایه ای از موادی که به صورت طبیعی د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subjunctive: the form ( or mood ) of a verb that ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

athletics: Track and field

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disapproving: ناپسند

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reputable: خوشنام - محترم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wobble: تاب خوردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not least: especially or particularly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

class clown: دلقک کلاس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perpetuate: to make something such as a bad sit ...

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonscape: چشم اندازی از سطح ماه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rescue squad: تیم امداد و نجات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whoops: word we use when we make a small mi ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perm: A series of waves in the hair made ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poor: ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

racing thoughts: پرش افکار ترجمه صحیحی نیست. پرش افک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypochondriac: شخصی که در مورد سلامتیش و اینکه واق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had that happen to me: این اتفاق برای من هم افتاده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i had that happen to me: این اتفاق برای من هم افتاده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

portuguese man o war: ناوچه پرتغالی که نوعی جانور دریایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aphagia: Inability to eat ناتوانی در خوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neologism: واژه تراشی - واژه سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reduction: تخفیف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depersonalization: مسخ شخصیت اختلالی که در آن افراد اح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bulimia nervosa: پرخوری عصبی افراد مبتلا به پرخوری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

technology diet: معنی این کلمه اعتیاد به تکنولوژی نی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyberchondriacs: شخصی که به صورت وسواس گونه، اینترنت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sort of: Kind of

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glutamate: انتقال دهنده عصبی درگیر در حافظه و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

argentine: آرژانتینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without fail: Always

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into a state: Be/become anxious or upset

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chill out: relax

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not just yet: not now, but probably soon

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tay sachs disease: نوعی بیماری ژنتیکی که موجب تباهی دس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tay sachs: نوعی بیماری ژنتیکی که موجب تباهی دس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

huntington's disease: نوعی بیماری ارثی که با تباهی دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

huntington's disease: نوعی بیماری ارثی که با تباهی دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marfan syndrome: نوعی بیماری ژنتیکی که نشانه های آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duchenne muscular dystrophy: نوعی بیماری ژنتیکی که با تباهی عضلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duchenne muscular dystrophy: نوعی بیماری ژنتیکی که با تباهی عضلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondence: نامه، ایمیل و غیره که شخص می فرستد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by the time: When - at the time

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looking back: To think about something in the pas ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

topping: یک لایه از مواد خوراکی ( سبزیجات، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold case: به پرونده های عمدتا جنایی گفته می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: برگه ای که به دانش جویان در کلاس و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friday week: Next Friday on the next week

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laughter: the act or sound of laughing

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thou: a word meaning ‘you’, used when tal ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the rat race: سگ دو زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out with the old in with the new: getting rid of old ideas or things ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ailment: بیماری سطحی و نه چندان جدی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shore: نوار ساحلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pyjamas: به معنای لباس خواب است، مردانه زنان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the other day: Recently

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiper: a long metal part with a rubber edg ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connecting flight: A connecting flight or transit flig ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retailer: a person or business that sells goo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreground: Opposite of background

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst out: منفجر شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buddymoon: A buddymoon is a honeymoon in which ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

further to our letter: پیرو نامه قبلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gloss over something: to avoid talking about something un ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

level with somebody: صادق و روراست بودن با دیگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recreation: ۲ تا معنی کاملا متفاوت داره. ۱ - ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloke: A man - guy

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disapproving: ناپسند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snob: کسی که انگار از دماغ فیل افتاده. خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dismantle: در مورد بمب به معنی خنثی کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hey: used to say that something does not ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: ناپرهیزی کردن و شرکت در فعالیتی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cougar: ۱ - شیر کوهی. ۲ - زن پا به سن گذاش ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سعید 🍒