Amirhosein farrokhzad - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

term: شرط ، دوره ، مدت ، اصطلاح ، نامیدن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come before: مطرح کردن ( مخصوصاً در دادگاه و . . ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: شامل . . . بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glazed: لعاب دار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow apart: از هم جدا شدن - منفجر شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil: غنیمت - غارت کردن - رو دادن - لوس ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adequacy: تناسب ، هماهنگی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contributed: مشارکت داشتن - سهیم بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

skim: سطحی خواندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monitor: کنترل کردن - صفحه نمایش ( کامپیوتر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

computing cloud: ابر محاسباتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well structured: خوش ساخت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well structured: خوش ساخت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extreme weather: آب و هوای خشن - آب و هوای غیر معمول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

extreme weather: آب و هوای خشن - آب و هوای غیر معمول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

property: مال - دارایی - خاصیت - ویژگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homesick: دلتنگی - غربت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil: غنیمت - غارت کردن - رو دادن - لوس ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fold up: تا شدن ، جمع شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put back: روی هم سوار کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow apart: از هم جدا شدن - منفجر شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

framing: کادر بندی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مشاع: هر مالی که بین دو یا چند نفر مشترک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for sure: Certainly مطمئناً

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identical: یکسان - همسان - یکجور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walled: محصور - دیوار کشی شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

object: شییء - مقصود - مفعول - مخالفت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gesture: اشارات و حرکات در موقع سخن گفتن Mov ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insulted: توهین آمیز For example: "Get out no ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwelcome: عدم استقبال - ناخوشایند

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mean look: نگاه بد - چپ چپ نگاه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mean look: نگاه بد - چپ چپ نگاه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high frequency: پر کاربرد For example: High freque ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: وادار کردن - سوق دادن ?How do compa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line up: Formed a line

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runaway inflation: تورم خارج از کنترل - تورم مهار نشدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in alphabetical order: به ترتیب حروف الفبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in alphabetical order: به ترتیب حروف الفبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make money: پول درآوردن - کسب درآمد کردن Banks ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تکوینی: فطری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حفیره: - گودال، مغاک - قبر، گور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حفیره: - گودال، مغاک - قبر، گور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منافی: نفی کننده، نیست کننده، ضد و مخالف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجل: - گاه ، هنگام ، زمان ، وقت. - نها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تفویت منفعت: از بین رفتن منفعت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منافع مستوفات: منافع استفاده شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منافع مستوفات: منافع استفاده شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اجرت المسمی: یعنی اجرتی که در قرارداد میزان آن م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مباشر: فاعل و انجام دهنده کاری به طور مستق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مباشرت: مستقیم و بدون واسطه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لدی الاقتضاء: در صورت لزوم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enter into: قرارداد بستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enter into: قرارداد بستن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make subject to a condition: منوط بودن به ، مشروط کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قهقرایی: عطف به ما سبق شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

من حیث هو: در این مورد ، به این خاطر ، از این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترتب: به وقوع پیوستن ، حاصل شدن ، مستقر ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امانی: به امانت گذاشته شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امانی: به امانت گذاشته شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لحوق: مؤخر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لحوق: مؤخر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لحوق تصرف خوانده: مؤخر بودن تصرف خوانده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

evidence in writing: سند کتبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contracts of record: قرارداد های ثبت شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

specialty contract: قرارداد رسمی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paper wafer: برچسب کاغذی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indenture: سند چند نسخه ای در مواردی که معامله ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hm land registry: یک بخش غیروزارتی دولت بریتانیا است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hm land registry: یک بخش غیروزارتی دولت بریتانیا است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bargain: عقد معوض ، معامله ( حقوقی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitably: لاجرم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring into question: تردید ایجاد کردن ، به شک انداختن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equitable estoppel: ممنوعیت منصفانه طرح دعوی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adversely affected: زیان دیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adversely affected: زیان دیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

certainty: ثبات

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer credit act: قانون اعتبارات اعطایی به مصرف کنندگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even so: با این حال

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sorority house: کلوب نسوان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorority house: کلوب نسوان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: نظم، ترتیب، چیدمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

content: محتوا، مطلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newsgroup: گروه خبری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newsgroup: گروه خبری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

texting: ارسال پیام کوتاه

١٠ ماه پیش

مدال‌های Amirhosein farrokhzad