امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخراشه: The house is nearing completion ( = ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داره تموم میشه: The house is nearing completion ( = ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very exactly: with pinpoint accuracy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسیار دقیق: with pinpoint accuracy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیلی دقیق: with pinpoint accuracy

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با دقت بسیار: with pinpoint accuracy

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با دقت زیاد: with pinpoint accuracy

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوشیدنی الکلی بی کیفیت: panther piss

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرباز مزدور: dog of war

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soldier of fortune: dog of war

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگ تمام عیار: all - out war

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نبرد تمام عیار: all - out war

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساندویچ دانش اموزی: poor boy po' boy A traditional sa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به گا دادن: land yourself/one in trouble

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به چوخ رفتن: land yourself/one in trouble

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچوخ رفتن: land yourself/one in trouble

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چه اهمیتی داره: What does that/it matter?

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش دهن سوزی یا دهان سوزی بودن: nothing to write home about or not ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهمیتی ندارد: What does it/that matter? = used to ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متهم دانستن: go accusing one of ( doing ) sth

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متهم ساختن: go accusing one of ( doing ) sth

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتهام وارد کردن: go accusing one of ( doing ) sth

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناشکری نکن: count your blessings

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکرگزار باش: count your blessings

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تحت هر شرایطی: for anything ( in the world ) So ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحت هیچ شرایطی: for anything ( in the world ) So ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under any circumstances: for anything ( in the world ) So ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصلا مهم نبودن: not count for anything ( in the wor ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصلا اهمیت نداشتن: not count for anything ( in the wor ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیچ مهم نبودن: not count for anything ( in the wor ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیچ اهمیت نداشتن: not count for anything ( in the wor ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاثیر نداشتن: For anything ( in the world ) = und ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثر نداشتن: For anything ( in the world ) = und ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be important: Count for = to be important or valu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر اهمیت: Count for = to be important or valu ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاریش نمیشه کرد: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاری نمی توان کرد: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگی سخت است: معنی ضرب المثل - > دنیا همین صد سال ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندگی دشوار است: معنی ضرب المثل - > دنیا همین صد سال ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فقط این: همین

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زندگی همین است: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رسم روزگار همینه: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رسم زمونه: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پای کسی درکار یا درمیان بودن: when it comes to //////////////// ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رسم زمانه: That's ( just ) the way it goes. / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مامور و معذور: just/only doing one's job You shou ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wall job: Sexual intercourse performed while ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head job: An act of fellatio

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در فینال: Valiant's going to fight Arthur in ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجازات نشدن: get away with something Munro neve ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تنبیه نشدن: get away with something Munro neve ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرار کردن از: get away with something Munro neve ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقیمه: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barren woman: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن نابارور: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاقر: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجاقش کور است: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچه دار نشدن: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نازاینده: قسرکُس ؛ ناسزائی است که بزنان گویند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بزور: ( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنا خواست: ( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجبورا: بنا خواست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجبورا': بنا خواست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجبارا': بنا خواست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوانه بودن: از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک تخته ی کسی کم بودن: از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک تخته ش کمه: از مخ معاف بودن: [عامیانه، کنایه ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جیش کردن: pump ship

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بطور شانسی: شانسکی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برحسب تصادف: شانسکی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با شکست مواجه شدن: face defeat ( =be likely to be defe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاری رساندن: مساعدت کردن. [ م ُ ع َ / ع ِ دَ ک َ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمتر شناخته شده: little - known After Tsar Ivan IV ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن کامل: امراءة انثی ؛ زن کامل. ( منتهی الار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیامدهای غیرمنتظره: after - clapps [n. pl. ]. Unexpecte ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نتایج غیرمنتظره: after - clapps [n. pl. ]. Unexpecte ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast eater: bad swally [n. phr. ] ( Ulster ) . ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gigglestick: کیر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black russian: An alcoholic beverage made of coffe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باروری: قوت تناسل : نیروی پدید آوردن نسل . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلطان السلاطین: king of kings

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوچی گر: drama queen

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همیشه نگران: خاله در هم: [عامیانه، کنایه ] همیشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همیشه اوقات تلخ: خاله در هم: [عامیانه، کنایه ] همیشه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همیشه اخمو: خاله در هم: [عامیانه، کنایه ] همیشه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتهام شنیع: outrageous accusation

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر پا کردن: get one back one's feet

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نزدیک گردیدن گشتن: Get close Don't let him get too cl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نزدیک گشتن: Get close Don't let him get too cl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشتباه بزرگ: a grievous error

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدعا: allegations

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتهامات: Allegations. So you have no proof ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشان کرده: Bride - to - be

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زن روز: emancipated

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقیده غلط: mistaken belief/idea/impression/vie ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمی خواهم: I wouldn't want . . . . . . . . . . ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیرها: مذاکیر. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ ذَکَر، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مته به خشخاش گذار: خرداندیش. [ خ ُ اَ ] ( نف مرکب ) مت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سید تقلبی: خر در گله. [ خ َ دَ گ َ ل َ / ل ِ ] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سید قلابی: خر در گله. [ خ َ دَ گ َ ل َ / ل ِ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دندان عقل: خرددندان. [ خ ِ رَدْ، دَ ] ( اِ مرک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حقیر شمردن: خردداشتن. [ خ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حقیر پنداری: خردداشتن. [ خ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طبق نقشه: go to plan

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عزیز شمردن: اعزاز کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقاصد و اهداف: aims and objectives

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهداف و مقاصد: aims and objectives

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حلقه نامزدی: engagement ring

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داستانش طولانیه: thereby hangs a tale

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرگ نابهنگام: untimely demise

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرگ نابه هنگام: untimely demise

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیمه خودمختار: quasi - autonomous

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شبه مستقل: quasi - autonomous

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه مستقل: quasi - autonomous

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنگ تمم عیار: an all - out war

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دولت عثمانی: The Porte

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حکومت عثمانی: The Porte

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امپراطوری عثمانی: The Porte

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلافت عثمانی: The Porte

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باب عالی: The Porte

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

false step: faux pas

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدم اشتباه وغلط: faux pas

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدم اشتباهی: faux pas

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گام غلط: faux pas

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پی نخود سیاه ف: سر کسی را به طاق کوبیدن کسی را دنبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار محکم: زنیق. [ زَ ] ( ع ص ) کار محکم و است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نور چشمی: the apple of ( one's ) eye

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکی یکدانه: the apple of ( one's ) eye

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نور بصر: the apple of ( one's ) eye

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قدح بزرگ: جام شهریاری. [ م ِ ش َ ] ( ترکیب وص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شترها: جامل. [ م ِ ] ( ع اِ ) ج ِ جمل. شتر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکس باره: sex maniac

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخهٔ بریده شده: کردو. [ ک َ ] ( اِ ) شاخی را گویند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاخه ی بریده شده: کردو. [ ک َ ] ( اِ ) شاخی را گویند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دنبه به گرگ سپردن: کالا به دزد سپردن ؛ نظیر دنبه به گر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیرکش: جعبه. [ ج َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گربه ماده: سنوره. [ س ِن ْ ن َ رَ ] ( ع اِ ) گ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

female cat: سنوره. [ س ِن ْ ن َ رَ ] ( ع اِ ) گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان بنرخ روز خور: گربهٔ مرتضی علی. [گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روسبیگری: کسبی بازی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جندگی کردن: کسبی بازی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خودفروشی: کسبی بازی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خودفروشی کردن: کسبی بازی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روسبی باره: کسبی باز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) روسپی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wencher: کسبی باز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) روسپی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چوچوله بهم زن: کسبی باز. [ ک َ ] ( نف مرکب ) روسپی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heaven protects children sailors and drunken men: بچه و ملاح و مست در امان ایزد است.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خود را به نشنیدن زدن: To play dumb

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عضلات سینه: pecs

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنه: ( اگر آخوند مفت گیر کسی بیاید موش ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طاس طاس: ( as ) bald as a baby's backside

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کچل کچل: ( as ) bald as a baby's backside

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفت و امد مکرر کردن: ( مثل آب اماله رفت وآمد کردن یا آمد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در کونی زدن: warm someone’s behind

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سگ شکاری بویاب: بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scent hound: بوی پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ، اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم اغوشی: چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم کنار همکنار: چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم کنار: چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم اغوش شدن: چون بم و زیر سازگار شدن کنایه از هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارایشگاه مردانه: A barbershop

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملوان کهنه کار: Old salt = a sailor who has had a l ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کم نمک: Low salt . . . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گل ترحیم: the floral tributes

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر بادام: بادام ناک ؛ پربادام : ارض ملزه ؛ زم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادام خیز: بادام ناک ؛ پربادام : ارض ملزه ؛ زم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه دار: بچه ناک ؛ دارنده بچه. بچه دار: امرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر منفذ: خلل ناک. [خ َ ل َ ] ( ص مرکب ) رخنه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منفذ دار: خلل ناک. [خ َ ل َ ] ( ص مرکب ) رخنه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متخلل: خلل ناک. [خ َ ل َ ] ( ص مرکب ) رخنه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطور کردن به فکر: enter ( one's ) mind The fact that ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش سینه: brick house

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبیل کلفت: گنده سبلت. [ گ ُ دَ / دِ س ِ ل َ ] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابجوی خانگی: homebrew beer

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جماع بصری: eye sex

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکس زده: fuck - brained

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت سر مرده حرف نزن: you shouldn't speak ill of the dead

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوء نظر نسبت به کسی: harbor ill will toward ( someone or ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuck me boots: Boots that are perceived to signal ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دنده ی خلاص گذاشتن: Put the car into neutral.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دندهٔ خلاص گذاشتن: Put the car into neutral.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تک به تک: one at a time

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی پاسخ گذاشتن: leave ( someone ) on read = slang T ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی جواب گذاشتن: leave ( someone ) on read = slang T ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدگمانی: اسائه ظن ؛ بدگمانی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a ragged colt may make a good horse: بسا کره ای تخس و ناسازگار. که اسبی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گل های بهاری: the darling buds of May The flowers ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو دیگه کدوم خری هستی: Who the hell are you?

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تبخاله: ( آتش پارسی ) آتش پارسی. [ ت َ ش ِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تبخال: ( آتش پارسی ) آتش پارسی. [ ت َ ش ِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورم مغز: سرسام = ورم مغز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قابل تقسیم: بهره پذیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قابل حرکت: جنبش پذیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دانه تگرگ: یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دندان معشوق: یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مددکاری: یارمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) کمک. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم هدف: هم کام. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آرزو. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم ارزو: هم کام. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم آرزو. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم عصر: یک زمان. [ ی َ / ی ِ زَ ] ( ق مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برای لحظه ای: یک زمان. [ ی َ / ی ِ زَ ] ( ق مرکب ...

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی