امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

say yes: answer/reply in the affirmative=[fo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a lot more: far more

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

much more: a lot more

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نپسندیدن: have no ambition to do something=us ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علاقه نداشتن: have no ambition to do something=us ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have no ambition to do something: used when saying that you definitel ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose your life: lose your life=to die

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose your life: lose your life=to die

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکار نهنگ: Whaling the whale - fishing

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صید نهنگ: the whale - fishing

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: Farewell usage in literature

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constantly: again and again

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gratitude: testify/express/show your gratitude ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اویزان شدن: آونگ شدن ؛ آویخته گشتن : جانی چو بد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سراسیمگی: دل نگرانی. [ دِ ن ِ گ َ ] ( حامص مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پریشان دل: دل نگران. [ دِ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متشمس: آفتاب زده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادم عامی و پست: یقنلی ، یقنلی بقال لهجه و گویش تهرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عامی: یقنلی ، یقنلی بقال لهجه و گویش تهرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قار و قور: قراقر. [ ق َ ق ِ ] ( اِ صوت ) آواز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابجو: ارزن زرین. [ اَ زَ ن ِ زَرْ ری ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صبوح: شراب صبح ؛ عبارت از شراب که بدان صب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاقبت الامر: بالمآل ؛ سرانجام. عاقبةالامر. ( یاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاقبت بخیری: خیرالمآل ؛ خوبی سرانجام. خوشی عاقبت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوش عاقبتی: خیرالمآل ؛ خوبی سرانجام. خوشی عاقبت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرزه نگاری: نقش بی مآل ؛ نوشته های بیفایده و بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوستان خوب: یاران حقیقت مآل ؛ دوستان با صداقت و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a spot of something: British English informal a small am ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a spot of something: British English informal a small am ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلپ: . . . . . . . . . a spot of

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلپ: . . . . . . . . . a spot of

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ان وقت: بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به هنگام: بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنگام: بدانگه ( به آن گه ) ؛ آن زمان. آن و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روحیه دادن به: sustain ( one ) in ( something )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسلی دادن: sustain ( one ) in ( something )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسلی بخشیدن: sustain ( one ) in ( something )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر روی کاغذ اوردن: commit something to paper=[formal] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به قلم اوردن: commit your thoughts/ideas etc to p ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدجوری: bitterly I bitterly feel the want ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بدجوری: bitterly I bitterly feel the want ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need: . . . . . . . . . feel the want of

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عنوان موقت: working definition/theory/title

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلطنت کردن: be on the throne

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not see somebody for dust: British English informal, if you do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لکه بدنامی: a badge of shame

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داغ ننگ: a badge of shame

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گناهکاران: the guilt

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسقف: Monsignor

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسقف اعظم: Monsignor

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از قلم انداختن: slip your mind/memory

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اما بدتر اینکه: . . . . . . . . But it is a still g ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in within somebody’s power: در ید قدرت کسی بودن آیا اصلاح کشور ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احساس نیاز کردن: . . . . . . . . . . . perceive the ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motherland: native country

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعور داشتن: have sense enough to do sth

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درک داشتن: have sense enough to do sth

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوا از: . . . . . . . . . . . . unallied to

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جدا از: . . . . . . . . . . . . unallied to

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جدا از: . . . . . . . . . . . . unallied to

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیوانه وار: madly

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تشنه چیزی بودن: . . . . . . . . . . . desirous of

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یا به تعبیر دقیق تر: or rather

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

or rather: یا به تعبیر دقیق تر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تعبیری: or rather

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

or rather: به تعبیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به عبارت دیگر: به تعبیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وسط ناکجا: in the middle of nowhere

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متعصب بودن: ( be in the midst of . . . . . . . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نخراشیده: unsoftened

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looby: unsoftened by cultivation

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گت و گنده: unsoftened by cultivation

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشتی شکار نهنگ: whale vessel

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به هوا رفتن: تنوره کشیدن. [ ت َ رَ / رِ ک َ / ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حلقه زدن دور چیزی: تنوره زدن. [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرد گرفتن: تنوره زدن. [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرد چیزی گردیدن: تنوره زدن. [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گردیدن با سرعت: تنوره زدن. [ ت َ رَ / رِ زَ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rectified spirit: عرق دوآتیشه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neutral spirits: عرق دو آتیشه عرق دو تنوره ( گویش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rectified alcohol: عرق دوآتیشه عرق دو تنوره ( گویش ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethyl alcohol of agricultural origin: عرق دوآتیشه عرق دو تنوره ( گویش ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرزدن: پرکشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رویکرد: اقبال روی به چیزی آوردن. ( ترجما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو کردن: اقبال ( کردن ) ؛ روی آوردن. متوجه ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متوجه شدن به: اقبال ( کردن ) ؛ روی آوردن. متوجه ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رویکرد همگانی: اقبال عمومی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غنیمت: ( تیغآورد ) تیغآورد. [ وَ ] ( ن مف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راست وریس یا راست وریست شدن: کار چون نگار شدن . [ چ ُ ن ِ ش ُ دَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سامان یافتن: کار چون نگار شدن . [ چ ُ ن ِ ش ُ دَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنده باز: چوچوله بهم زن . [ ل َ /ل ِ ب ِ هََ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم خواب: هم خفت. [ هََ خ ُ ] ( ص مرکب ) هم خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست ناخورده: دست ناکرده. [ دَ ک َ دَ / دِ ] ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهوی: تیزشهوت. [ ش َ وَ ] ( ص مرکب ) شوخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوشیزگی: بکری. [ ب ِ ] ( حامص ) دوشیزگی. بکر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باکرگی: بکری. [ ب ِ ] ( حامص ) دوشیزگی. بکر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfortunately: از بخت بد ، . . . . . . . . . . . . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی سلاح: گشاده سلاح. [ گ ُ دَ / دِ س ِ ] ( ص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی حجابی: گشاده سری گشاده سر. [ گ ُ دَ / دِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنا کردن: سر بکردن. [ س َ ب ِ ک َ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنا: سر بکردن. [ س َ ب ِ ک َ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لاجرعه نوشیدن: ساغر بر سر کشیدن . [ غ َ ب َ س َ ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لاجرعه خوردن: ساغر بر سر کشیدن . [ غ َ ب َ س َ ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از ان باز: از آن سر بند = ( گویش تهرانی ) از آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنده بودن: سر به تن بودن ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گیوتین: سرانداز. [ س َ اَ ] ( نف مرکب ) قطع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گیوتن: سرانداز. [ س َ اَ ] ( نف مرکب ) قطع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guillotine: سرانداز. [ س َ اَ ] ( نف مرکب ) قطع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر از تن جدا کردن: سر اندازی سر نهادن. سر بزمین نهاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گردن زدن: سر اندازی سر نهادن. سر بزمین نهاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behead: سر اندازی سر نهادن. سر بزمین نهاد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشرف بودن بر: ( گویش تهرانی ) سر انداز، ( ) داش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشرف بودن: ( گویش تهرانی ) سر انداز، ( ) داش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر به اسمان کشیدن: معنی اصطلاح - > سر به جهنم زدن چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فوق العاده گرانبها: معنی اصطلاح - > سر به جهنم زدن چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درست به موقع: معنی ضرب المثل - > سر به زنگاه درست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر به زنگاه: just in time

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به ملاقات بیمار رفتن: سروقت بیمار رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر زدن به بیمار: سروقت بیمار رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عیادت کردن: سروقت کسی/بیمار رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خدمت کسی رسیدن: سرْوقت کسی رفتن: [مجاز] به ملاقات ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابود: سر به نیست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معدوم کردن: سربه نیست کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قضای حاجت: سر سبک کردن = ( گویش تهرانی ) قضای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قضای حاجت کردن: سر سبک کردن = ( گویش تهرانی ) قضای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالم و نیرومند: سُر و مُر سالم، سر و مر و گنده= سا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تابع بودن: سر در کلاه کسی نهادن. [ س َ دَ ک ُ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زناء: بلایگی. [ ب َ ی َ / ی ِ ] ( حامص ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زنازاده: مال زاده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سگ چرخ: رانندگی بیهوده با خودرو. رانندگی با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمام عیار: کامل عیار. [ م ِ ع ِ ] ( ص مرکب ) ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کس: دودور. ( اِ ) ( اصطلاح عامیانه ) کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرج: دودور. ( اِ ) ( اصطلاح عامیانه ) کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاکش: ( قوادة ) قوادة. [ ق َ دَ ] ( ع ص ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم پیاله: هم قدح. [ هََ ق َ دَ ] ( ص مرکب ) ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب سازی: شراب کردن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شراب انداختن: شراب کردن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بمحض: به مجرد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بمجرد: درزمان. [ دَ زَ ] ( ق مرکب ) فی الف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به مجرد: درزمان. [ دَ زَ ] ( ق مرکب ) فی الف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خود را به موش مردگی زدن: نعش شدن ؛ خود را به مردن زدن. خود ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عداوت داشتن: نعش کسی را به تیرزدن ؛ کنایه از کما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چه اندازه: چه مایه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چه قدر: چه مایه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چه مقدار: چه مایه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلف کردن پول: مایه را خایه کردن ؛ یعنی همه سرمایه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حیف و میل کردن: مایه را خایه کردن ؛ یعنی همه سرمایه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدار: مایه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرمایه دار: مایه ور. [ ی َ / ی ِ وَ ] ( ص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرامی: مایه ور محترم. ارجمند. بزرگوار. گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوبکر صدیق: مایه ٔ صدق . [ ی َ / ی ِ ی ِ ص ِ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوبکر بن ابی قحافه: مایه ٔ صدق . [ ی َ / ی ِ ی ِ ص ِ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورشکسته شدن: مایه سوز شدن. [ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورشکست شدن: مایه سوز شدن. [ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورشکستن: مایه سوز شدن. [ ی َ / ی ِ ش ُ دَ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورشکست: مایه سوز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورشکستگی: مایه سوزی ، مایه سوز شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی سرمایه: تنک مایه . [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ی َ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فتنه گری: مایه آمدن برای کسی ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فتنه گری کردن: مایه آمدن برای کسی ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قندیل شب: مایه شب. [ ی َ / ی ِ ی ِ ش َ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خرداد: مایه ٔ خرداد. [ ی َ / ی ِ ی ِ خ ُ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بحد کمال: تمام مایه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( ص مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمام کمال: تمام مایه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( ص مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به چاک زدن یا به چاک جعده زدن: قاچاق شدن ( لهجه و گویش تهرانی ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به چاک زدن: قاچاق شدن ( لهجه و گویش تهرانی ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراری داد: گریزاندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خورشید: تذرو زرین پر ؛ کنایه از خورشید : از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش روزی: پر روزی ( لهجه و گویش تهرانی ) خو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از بدو پیدایش: از پَرِ قنداق ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در بدو تولد: از پَرِ قنداق ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aborning: از پَرِ قنداق ( گویش تهرانی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دم صبح: تنگ کلاغ پر. [ ت َ گ ِ ک َ پ َ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرریز شدن: لب پر زدن. [ ل َ پ َ زَ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر رفتن: لب پر زدن. [ ل َ پ َ زَ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقدر شده: سررفته. [ س َرْ، رَ ت َ / ت ِ ] ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

له و لورده کردن: شل و پر/پل کردن ؛ قطعه قطعه کردن. ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

له و لورده: شل و پر/پل. [ ش َ ل ُ پ َ ] ( ص مرک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسرامدن: قفیز پر آمدن . [ ق َ پ ُ م َ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر غوغا: پر شر و شور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرهیاهو ی: پر شر و شور

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرمدعا: پر از خود. [ پ ُ اَ خوَد / خُدْ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مغرور: پر از خود. [ پ ُ اَ خوَد / خُدْ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر فرزند: پر زاد و رود. [ پ ُ دُ ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fecund: پر زاد و رود. [ پ ُ دُ ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیلی بد نیست: پُر بَدَک نیست

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خسروانه: ملکانه. [ م َ ل ِ ن َ / ن ِ ] ( ص ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برامده: پفیده. [ پ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) پف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پف کرده: پفیده. [ پ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) پف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستانه: مستک. [ م َ ت َ ] ( ص مصغر ) مست گو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مست وار: مستک. [ م َ ت َ ] ( ص مصغر ) مست گو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همیشه مست: مست کاره. [ م َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهتان زدن به: اتهام بستن به

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهتان گفتن: آب بزشت ( بزشتی ) در جوی کسی راندن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهتان نهادن: آب بزشت ( بزشتی ) در جوی کسی راندن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روز قیامت: روز موعود ؛ کنایه است از روز قیامت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میهمان: ضیافت خور. [ ف َ خوَرْ / خُرْ ] ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میهمان خان: ضیافت خانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضیافت خانه: ضیافتگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناسرگی: زیافت. [ ف َ] ( از ع ، اِمص ) ناسرگ ...

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی