امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدرفتاری کردن: بد تا کردن لهجه و گویش تهرانی بد رف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بد رفتاری کردن با: بد تا کردن لهجه و گویش تهرانی بد رف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تازه به دوران رسیدگی: پیاله اول و بد مستی لهجه و گویش تهر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تازه بدوران رسیدگی: پیاله اول و بد مستی لهجه و گویش تهر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hog leg: A large penis

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیر بزرگ: hog leg A large penis

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیر بزرگ: hog leg A large penis

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدجنسی کردن: ناتِلنگی ، ( ) کردن لهجه و گویش تهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزان خریدن: بز خریدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاوه گفتن: کتره پتره گفتن. [ ک َ رَ / رِ پ َ ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقهٔ نیشکر: شاخ شکر ؛ ساقه نیشکر. شاخ نبات : بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقه ی نیشکر: شاخ شکر ؛ ساقه نیشکر. شاخ نبات : بد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برای همین: for so

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از این روی: for so

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم خنده: نیمه تبسم . [ م َ / م ِ ت َ ب َس ْ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم خند: نیمه تبسم . [ م َ / م ِ ت َ ب َس ْ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خنده کنان: تبسم افشان . [ ت َ ب َس ْ س ُاَ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمک کردن به: run to one's aid

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ول گردیدن: خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ول گردیدن گشتن: خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a good husband makes a good wife: If a husband treats his wife well, ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانم چطورن: How's the wife?

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانم چطوره: How's the wife?

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در مدت زمان کوتاهی: in a very short time

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دلایل امنیتی: for security reasons

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلب کردن به خود: Charm one to your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جلب کردن عشق کسی: Charm one to your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجذوب کردن: Charm one to your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مجذوب ساختن: Charm one to your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دل بردن: Charm one to your company

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دل بردن از: Charm one to your company

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منتخبان: خیارگان. [ رَ / رِ ] ( اِ ) برگزیدگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is that a in your pocket or are you just happy to see me: Used to humorously indicate that on ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیمه مست: half - shaved

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dried fish woman: A young woman who is single and dis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیاد نوشیدن: drink like a fish

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیاده روی کردن در خوردن مشروب الکلی: drink like a fish

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گران خواری: drink like a fish

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیارنوشی: drink like a fish

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very easy: duck soup

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turkey slap: The use of one's penis to slap anot ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسیر بودن: in bondage

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در اسارت: in bondage

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اطمینان تمام داشتن به: have an entire confidence in

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اطمینان کامل داشتن: have an entire confidence in

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اعتماد کامل داشتن: have an entire confidence in

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سررفتن حوصله: طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر رفتن حوصله: طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش اقبالی: معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

luckiness: معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حوصله سر بردن: معنی اصطلاح - > طاقت کسی را طاق کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناخوشایند بودن: معنی اصطلاح - > طبع کسی برنداشتن بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خبر پراکندن: معنی اصطلاح - > طبل / کوس چیزی را ز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسنجیده عمل کردن: معنی ضرب المثل - > طی نکرده گز کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فخر فروشیدن: معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن ف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن سکسی: stone fox

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن هات: stone fox

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexy woman: stone fox

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکسی بودن: be hotter than a fresh fucked fox i ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرد میانسال جذاب: silver fox

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سی و شش: six and thirty

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی کس و کار: معنی ضرب المثل - > یکه یالقوز آدم ت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متغیرالحال: معنی ضرب المثل - > یک وقت از سوراخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is something not right about: عنی اصطلاح - > یک جا ی کار لنگیدن ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لت و پار کردن: معنی ضرب المثل - > قیمه و قرمه کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل قم: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قمی: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به جست و جوی چیزی کسی رفتن: to go in search of sth/someone

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرسنگی شدید: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسرار کسی را دانستن: معنی اصطلاح - > قباله و بنچاق کسی د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتو داشتن: معنی اصطلاح - > قباله و بنچاق کسی د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صرفنظر کردن از: معنی اصطلاح - > قید چیزی / کسی را ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترک مخاصمه: معنی ضرب المثل - > شمشیر را غلاف کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارتقاء مقام: ( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارتقاء رتبه: ( شأن کسی اجل شدن ) معنی اصطلاح - > ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اماده رفتن: معنی ضرب المثل - > شال و کلاه کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اماده ی رفتن شدن: معنی ضرب المثل - > شال و کلاه کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کسی را سنگ روی یخ کردن: معنی اصطلاح - > شخصی را به یک پَی س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابروی کسی را بردن: معنی اصطلاح - > شخصی را به یک پَی س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعتبار داشتن: معنی اصطلاح - > حنا ی کسی [ پیش دیگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرم شدن صحبت: معنی ضرب المثل - > حرف گل انداختن گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهیچ وجه: حاشا و کلا. [ وَک َل ْ لا ] ( ع صوت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not at all: حاشا و کلا. [ وَک َل ْ لا ] ( ع صوت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به همه لطف کردن: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صدام: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صدام حسین: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صدام حسین: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکسان برخورد کردن: معنی اصطلاح - > همه را به / با یک چ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفهم بودن: معنی اصطلاح - > هِر را از بِر نشناخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفهم بودن: معنی اصطلاح - > هِر را از بِر نشناخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفهمی: معنی اصطلاح - > هِر را از بِر نشناخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترقی معکوس کردن: واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترقی معکوس: واترقیدن. [ ت َ رَق ْقی دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ظلم کردن بر: معنی ضرب المثل - > هیزم تر به کسی ف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیماران: the sick

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مریضان: the sick

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از همه رنگ: of divers colours

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگ برنگ: of divers colours

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگ به رنگ: of divers colours

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنبال چیزی رفتن: پا زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنبال چیزی گشتن: پا زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حکایتگر: حکایت چی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاپوش دوز: کلاه ساز. [ ک ُ ] ( نف مرکب ) سازند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاپوش دوزی: کلاه سازی . [ ک ُ ] ( حامص مرکب ) ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاج کیانی: کیانی کلاه . [ ک َ ک ُ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تاج پادشاهی: کیانی کلاه . [ ک َ ک ُ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان اور: ملیح الکلام ؛ فصیح و زبان آور. ( نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت سر را نگاه کردن: واپس نگریدن . [ پ َ ن ِ گ َ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به پشت سر نگاه کردن: واپس نگریدن . [ پ َ ن ِ گ َ دَ ] ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساکنین خانه: اهل خانه. [ اَ ل ِ ن َ / ن ِ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گویشوران: اهل زبان. [ اَ ل ِ زَ ] ( ترکیب اضا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابناء عصر: اهل زمانه: مردم روزگار. ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوزخی: اهل جهنم ؛ دوزخی. ( از ناظم الاطباء ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهاتیان: اهل قریه ؛ دهاتیان. ( ناظم الاطباء ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهاتی ها: اهل قریه ؛ دهاتیان. ( ناظم الاطباء ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم ده: اهل قریه ؛ دهاتیان. ( ناظم الاطباء ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهرنشینان: اهل مدر و حضر ؛ ساکنان خانه ها. شهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چادرنشین: اهل وبر ؛ تازیان چادرنشین. ( ناظم ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چادرنشینان: اهل وبر ؛ تازیان چادرنشین. ( ناظم ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مومنان: اهل ایمان ؛ مردم باایمان. مؤمنان. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صاحب بیان: اهل بیان ؛ صاحب بیان : ازیرا حکیم ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاحب درد: اهل درد ؛ دردمند. صاحب درد : سخنی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهان نورد: اهل سیاحت ؛ مسافر. ( ناظم الاطباء ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقویائ: اهل شوکت ؛ خداوندان قوت و قدرت. ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقویاء: اهل شوکت ؛ خداوندان قوت و قدرت. ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متدینین: اهل طاعت ؛ متدین. مطیع اوامر خداوند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کام طلب: اهل کام ؛ کام طلب. جوینده کام : اهل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کامجو ی: اهل کام ؛ کام طلب. جوینده کام : اهل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتقام جوی: اهل کین ؛ دشمن. ( ناظم الاطباء ) . ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همدردان: fellow - sufferers

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همرنجان: fellow - sufferers

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم رنج: fellow - sufferer

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پی در پی نوشیدن: شیشه شیشه . [ شی ش َ / ش ِ شی ش َ / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پی در پی نوشی: شیشه شیشه . [ شی ش َ / ش ِ شی ش َ / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدام نوشی: شیشه شیشه . [ شی ش َ / ش ِ شی ش َ / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مداوم نوشیدن: شیشه شیشه . [ شی ش َ / ش ِ شی ش َ / ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توبه کردن از شرابخواری: سنگ بر شیشه افتادن . [ س َ ب َ شی ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیشه الات: زجاجیات

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غارت شده: رخت برده . [ رَ ب ُ دَ / دِ ] ( ن م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برده فروشان: ( نخّاسان ) برده فروشان

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیرون شهر: ظاهر بلد ؛ بیرون شهر.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وفاداران: اهل وفا ؛ وفاداران. آنانکه پیمان بس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم مکه: اهل اﷲ ؛ اهل مکه معظمه. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهالی مکه: اهل اﷲ ؛ اهل مکه معظمه. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیدادگر: اهل تعدی ؛ بیدادگر و ستمگر. ( ناظم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارمندان دولت: اهل دیوان ؛ نوکرهای دولت. وزرای دول ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کافرین: اهل ضلال ؛ ملحد و کافر. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملحدین: اهل ضلال ؛ ملحد و کافر. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاف ران: اهل ضلال ؛ ملحد و کافر. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گوشه نشینان: اهل نشست ؛ گوشه نشینان. درویشان تار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محشر کردن: کولاک کردن لهجه و گویش تهرانی محشر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساعت نحس: ساعت عقرب . [ ع َ ت ِ ع َ رَ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساعت منحوس: ساعت عقرب . [ ع َ ت ِ ع َ رَ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساعت سنگین: ساعت عقرب . [ ع َ ت ِ ع َ رَ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساعت بد: ساعت عقرب . [ ع َ ت ِ ع َ رَ ] ( تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زن هرزه: baggage

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فراریان: the fugitives

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متواریان: the fugitives

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار گفتن: یک طومار گفتن ؛بسیار گفتن .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برتر بودن: بر سر دفتر بودن ؛ برتر از دیگران بو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهنامه: دفتر خسروان ؛ شهنامه . شاهنامه : بس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس: دفتر نمدی ( نمدین ) ؛ کتاب نمدین . ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزنامه نگاری: ( صحافة ) صحافة. [ ص ِ ف َ ] ( ع اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزنامه نویسی: ( صحافة ) صحافة. [ ص ِ ف َ ] ( ع اِ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدمهٔ کار: سرجریده . [ س َ ج َ دَ / دِ ] ( اِ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقدمه ی کار: سرجریده . [ س َ ج َ دَ / دِ ] ( اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اول کار: سرجریده . [ س َ ج َ دَ / دِ ] ( اِ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابتدای کار: سرجریده . [ س َ ج َ دَ / دِ ] ( اِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدسلیقگی: کج دلی کج دل . [ ک َ دِ ] ( ص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در اب فرو بردن: بسیلاب دادن . [ ب ِ س ِ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در اب فروکردن: بسیلاب دادن . [ ب ِ س ِ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غوطه دادن: بسیلاب دادن . [ ب ِ س ِ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غوطه ور ساختن: بسیلاب دادن . [ ب ِ س ِ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر احکام: جریده ٔ انصاف . [ ج َ دَ / دِ ی ِ ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جمع دیوان: دواوین . [ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ دیوان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دور ساختن: واراندن . [ دَ ] ( مص مرکب ) دفع کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیچاره شدن: بروز سیاه نشستن ؛ بدبخت و بیچاره شد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در همان روز: درروز ؛ برفور. دروقت. در همان روز : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ظهر شدن: روز به نیمه رسیدن ؛ فرارسیدن موقع ظ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایام جوانی: روز جوانی . [ زِ ج َ ] ( ترکیب اضاف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوران جوانی: روز جوانی . [ زِ ج َ ] ( ترکیب اضاف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهار روز قبل: پس اون پریروز لهجه و گویش تهرانی چه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روز و شب: لوح دورنگ . [ ل َ / لُو ح ِ دُ رَ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شب و روز: لوح دورنگ . [ ل َ / لُو ح ِ دُ رَ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

night and day: لوح دورنگ . [ ل َ / لُو ح ِ دُ رَ ] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افزایش پیدا کردن: زیادت گرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] ( م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افزایش کردن: زیادت گرفتن . [ دَ گ ِ رِ ت َ ] ( م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a loose woman: هزاردوست . [ هََ / هَِ ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شادی و فریاد روز جنگ: سیورمیش . [ س ُ ] ( مغولی ، اِ ) شا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاوه گو ی: هرزه چانه . [ هََ زَ / زِ ن َ / ن ِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیهوده گو: هرزه چانه . [ هََ زَ / زِ ن َ / ن ِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولگردی کردن: یللی تللی کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horny: منعظ. [ م ُ ع ِ ] ( ع ص ) هر آنکه آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کون کردن: تنخواه گرفتن . [ ت َ خوا / خا گ ِ ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختیار زبان خود را نداشتن: زبان اندر حکم نبودن . [زَ اَ دَ ح ُ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محالات: ممتنعات . [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ، ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

impossibilities: ممتنعات . [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ، ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امر محال کردن: بر روی دریا پل بستن . [ ب َ ی ِ دَ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار غیرممکن کردن: بر روی دریا پل بستن . [ ب َ ی ِ دَ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتخار خدمتگزاری: شرف خدمت ؛ افتخار بواسطه خدمتگزاری ...

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی