امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جق زن: handfucker

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

very dry: dry as a nun's cunt

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار خشک: dry as a nun's cunt

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خیلی خشک: dry as a nun's cunt

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fellatrix: pole - smoker

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهره ی مار: pussy magnet

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهره ٔ مار: pussy magnet

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck my richard: suck my dick

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیلسوفه: philosopheress

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیلسوف زن: philosopheress

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fluff girl: A woman who arouses male pornograph ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuckstress: A female fucker, especially a woman ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکر مام: Soccer mom is a term that broadly r ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bumster: ( chiefly attributive ) A pair of v ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قحبه شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنده شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لکاته شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تر دامنی: lightskirt

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاحشه شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الوده دامن: lightskirt

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روسپی شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الوده دامان: lightskirt

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روسبی شدن: come upon the town

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برادر: میانه برادر. [ ن َ / ن ِ ب َ دَ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fate is sealed: اجلش رسیده است

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نسل های اینده: they to after ages That they to af ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاکش مهربان: A pimp who is relatively generous a ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yellow ticket: کارت بهداشت روسپی گری

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رایحه ها: روایح. [ رَ ی ِ ] ( ع اِ ) صورتی اس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوها: روایح. [ رَ ی ِ ] ( ع اِ ) صورتی اس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوادار دو اتشه: "true - blew" ( or "true - blue" )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طرفدار پر و پا قرص: "true - blew" ( or "true - blue" )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

odours: روایح. [ رَ ی ِ ] ( ع اِ ) صورتی اس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هوادار پر و پا قرص: "true - blew" ( or "true - blue" )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب بینی را بالا کشیدن: دماغ گرفتن : [ اصطلاح در تداول عامه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب بینی را با صدا بالا کشیدن: دماغ گرفتن : [ اصطلاح در تداول عامه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب بینی بالا کشیدن: دماغ گرفتن : [ اصطلاح در تداول عامه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disregarding: قطع نظر از . . . . . . . . . . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خساسه: به شاش موش آسیاب گرداندن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلاه کسی پس معرکه بودن یا ماندن: پل کسی آن ور آب/جو بودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب زیر ابر نمی ماند: روغن زیر آب نمی ماند

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیرساز: چوب تیرتراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیکان ساز: چوب تیرتراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fletcher: چوب تیر تراش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میرزا بنویس: آقا میرزا قلمدون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

craftsman: the man of industry

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شوخی قیچی محبت است: شوخی آلت سرکشی است که گاه دوستی را ...

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیعی: شعر و خطش ز نور و از ظلمت قلب شیعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اموی: شعر و خطش ز نور و از ظلمت قلب شیعی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صبح به خیر گویان: صباح کنان. [ ص َ ک ُ ] ( نف مرکب ، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صبح بخیر گویان: صباح کنان. [ ص َ ک ُ ] ( نف مرکب ، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالغ شدن: کف کردن شاش کسی ؛ در تداول ، به حد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرسوده و کهنه: لکنته. [ ل َک َ ت َ / ت ِ ] ( ص ) ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریزه فلز: ( قراضة ) قراضة. [ ق ُ ض َ ] ( ع اِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تراشه های اهن: ( قراضة ) قراضة. [ ق ُ ض َ ] ( ع اِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محکم بودن: اسطقسش درست بودن ؛ محکم ، استوار، ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oversexed: شبق. [ ش َ ب ِ ] ( ع ص ) شهوتی و آز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبوتربازی: pigeon - flying He was a widower w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجاوز کارانه: عدوانی. [ ع ُدْ نی ی ] ( ع ص نسبی ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نظر کرده: Charmed life That animal has a ch ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حضرت اقا: My dear sir

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sailmaker: بادبان دوز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرده شور خانه: شستگاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمانگیر: شست گر. [ ش َگ َ ] ( ص مرکب ) شست گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوگند به خداوند: by jove!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ستبر: ( در زبان اردو ) غلیظ

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساک دستی: carry - on bag

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت میزنشینی: sedentary desk - life I shook hand ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت میز نشینی: sedentary desk - life I shook han ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعطائی: مرحمتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طلای ناب: زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dawdling: وقت کُشی= اتلاف وقت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so far: as yet

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

موش کوچک: موشک. [ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر موش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

little mouse: موشک. [ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر موش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مسموم: زهر زده ( در تاجیکستان )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واگذاشتن: بازگذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مسکن: باششگاه ، در تاجیکستان به معنی محل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چونکه: زیراکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مواظب مالت باش مردم را دزد نکن: A man who does not lick his lips, c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاش: دریغ که ؛ کاش. ( یادداشت مرحوم دهخد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ups and downs: روزگارست آن که گه عزت دهد گه خوار د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرتوت: پیرپاتال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قدح: جمع قدح = اقداح

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنیادین: deep - rooted

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cremation: آتش سپاری ، به آتش سپاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با اختلاف: by far

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep seated: نهادینه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توضیح دادن: ( در افغانستان ) روشنی انداختن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sympathy: . You have my sympathy and my bless ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درنوردیدن: بپای سپردن ؛ طی کردن. زیر پای سپردن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon: اندک مدتی بعد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrimp: جغله someone who is very small – u ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ملکوتیان: the wise Celestials

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملکوتیات: the wise Celestials

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملزومات: سور و سات

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خدمه و غلامان: equipage

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bellows: انبان باد. [ اَم ْ ن ِ ] ( ترکیب اض ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کج کلاه: Beau

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهانی شدن: Find your way into the world

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عنایت الله: Deus ex machina

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلب حقوق: disenfranchisement

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلب حق: disenfranchisement

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محرومیت از حقوق اجتماعی: disenfranchisement

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محرومیت از حقوق مدنی: disenfranchisement

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محرومیت از کلیه حقوق مدنی: disenfranchisement

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محرومیت از حمایت قانون: disenfranchisement

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از حق رای یا انتخاب محروم کردن: disenfranchisement

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاچه خواری نکن: flattery will get you nowhere

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خایه مالی نکن: flattery will get you nowhere

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاپلوسی نکن: flattery will get you nowhere

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خایه مالی ممنوع: flattery will get you nowhere

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگ طلبانه: bellicose

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپهسالار اعظم: Generalissimo

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مناسبتی: occasional

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملک الشعراء: poet laureate

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاعرالشعرا: poet laureate

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر کردن: دل و جرات دادن ، قوت قلب دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهردار: keeper of the seal

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا بن دندان مسلح: تمام سلاح. [ ت َ س ِ ] ( ص مرکب ) ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر تا پا مسلح: تمام سلاح. [ ت َ س ِ ] ( ص مرکب ) ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهمانی بزرگ: بزم سنگین. [ ب َ م ِ س َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dauntlessly: بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهمانی پر سر و صدا: بزم سنگین. [ ب َ م ِ س َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهمانی پر هیاهو: بزم سنگین. [ ب َ م ِ س َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضیافت پرشکوه: بزم سنگین. [ ب َ م ِ س َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gallantly: بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سلحشورانه: بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gamely: بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manfully: بهادرانه. [ ب َ دُ ن َ / ن ِ ] ( قی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without previous notice: خالی الذهن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without notice: خالی الذهن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی اطلاع از: خالی الذهن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یخ زدن: یخ گرفتن. [ ی َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کهن سالی: کبر سن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم شهری: شهریان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حالم به هم می خوره: از . . . . . . اقم نشسته بود=از . . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تسلیم گشتن: گردن تسلیم نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انترناسیونالیست: جهانستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جهان میهنی: جهانستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global citizenship: جهانستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرامیهنی: جهانستانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنیسه ها: کنایس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be done for: be done for=فاتحه مان خوانده ست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امحا: - در محاق افتادن ؛ دچار محاق شدن. ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جاکشی و بی غیرتی کردن: قوادگی. [ ق َوْ وا دَ / دِ ] ( حامص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوبکر: ذوالخلال. [ ذُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn around: روی برگرداندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازموده: شمیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لب مطلب: the root of the matter

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لب مطلب: In a nutshell

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is not brain surgery: آپولو که نمی خوای هوا کنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misrepresentation: تدلیس ، تبلیس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتابه لگن هفت دست شام و نهار هیچی: too many chiefs and not enough Indi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترکتازی کردن: rampage through/across

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان را به دیگران سپردن: leave the field clear for somebody

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عرصه را به دیگران سپردن: leave the field clear for somebody

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عموها: عمان. [ ع َم ْ ما ] ( اِ ) ج ِ عَم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوبکر: مایه ٔ صدق . [ ی َ / ی ِ ی ِ ص ِ ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حنفی: بوحنیفه شعار ؛ که طریقه و مذهب بوحن ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یه دنیا: عالمی دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دلشوره دادن: give somebody the horrors

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مضطرب کردن: give somebody the horrors

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلواپس کردن: give somebody the horrors

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دلواپس سازی: give somebody the horrors

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبقت گیرنده: متبادر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in which: wherein

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوبکر: ذوالخلال ؛ لقب ابوبکر صدیق رضی اﷲ ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازدواج مصلحتی: a marriage of convenience

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتشکده ها: بیوت النار. [ ب ُ تُن ْ نا ] ( ع اِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrive: از راه رسیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caesarist: قیصرگونه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساحل: بار دریا. [ رِ دَرْ ] ( ترکیب اضافی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رخت بستن: depart this life

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از دار فنا رفتن: depart this life

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depart this life: معنی اصطلاح - > از دار فنا رفتن مرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بین بد و بدتر: between the devil and the deep blue ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recently: این اواخر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortly after: کمی بعد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walrus: Walrus is the name given ( in Russi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسان گوار: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوشگوار: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گواران: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوشیدنی ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوشیدنی الکلی ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشروب الکلی ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشروب ملایم: سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امکانات رفاهی: physical facilities

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واقع بودن: جای داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن خرافی: امل. [ اُم ْ م ُ ] ( ص ) مأخوذ از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منفردا': ( مجرداً ) مجرداً. [ م ُ ج َرْ رَ د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مریم: Our Lady

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cork: سربند. [ س َ ب َ ] ( اِ مرکب ) پنبه ...

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی