امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ربط داشتن: چه نسبت است به چیزی / کسی چیزی / کس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعلق پذیر: نسبت پذیر. [ ن ِ ب َ پ َ ] ( نف مرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به رقص درامدن: در سماع آمدن ؛ در رقص و پایکوبی آمد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رقص اوردن: در سماع آوردن ؛ بوجد ورقص آوردن : چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دامن زدن بر دعوا: زاد فی الطنبور نغمة. [ دَ فِطْ طُم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نور افتاب: شمع آفتاب ؛ پرتو و نور آفتاب. روشنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشعهٔ افتاب: شمع آفتاب ؛ پرتو و نور آفتاب. روشنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشعه ی افتاب: شمع آفتاب ؛ پرتو و نور آفتاب. روشنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اولوالابصار: اهل بینش ؛ مردم بصیر و بینا. اهل بص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم چین: ازین . چنین. ( غیاث اللغات بنقل از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از این: ازین

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مراقبه کردن: زنخدان به جیب فرو بردن ؛ کنایه از ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیب زنخدان: مبین به سیبِ زَنَخدان که چاه در راه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندک زمانی: نه بس روزگار ؛ مدتی قلیل. زمانی کوت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بشخصه: بخودی خود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مضطرب گشتن: خود را باختن : [عامیانه، کنایه ] دس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به فکر فرورفتن: در خود فروشدن ؛ در اندیشه شدن. بفکر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرورفتن به فکر: در خود فروشدن ؛ در اندیشه شدن. بفکر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به فکر رفتن: در خود فروشدن ؛ در اندیشه شدن. بفکر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطابق ایین و قاعده: از این قرار ؛ مطابق این حکم. ( ناظم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدین طریق: از این قرار ؛ مطابق این حکم. ( ناظم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدین نحو: از این قرار ؛ مطابق این حکم. ( ناظم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رحم مادر: قرار مکین . [ ق َ رِ م َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رحم زاهدان: قرار مکین . [ ق َ رِ م َ ] ( ترکیب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردن در خواب: خواب به خواب رفتن / شدن لهجه و گویش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در خواب مردن: خواب به خواب رفتن / شدن لهجه و گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم بستر: بغل خواب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استراحت نداشتن: خواب و قرار نداشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرگ در خواب: خواب مرگی لهجه و گویش تهرانی مرگ در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلا می کردن: هندوی کردن. [ هَِ دُ ک َ دَ ] ( مص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هندی زبان: هندوی گوی. [ هَِ دُ ] ( نف مرکب ) آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رکن اصلی: رکن رکین ؛ ستون محکم. ( ناظم الاطبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خرستون: رکن رکین ؛ ستون محکم. ( ناظم الاطبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گردش در باغ: گلگشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمازگاه: مصلی. [ م ُ ص َل ْ لا ] ( ع اِ ) مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمازجا: مصلی. [ م ُ ص َل ْ لا ] ( ع اِ ) مو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمازجای: مصلی. [ م ُ ص َل ْ لا ] ( ع اِ ) مو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ای وای: فغان فغان کاین لولیان شوخ شیرین کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دردا: فغان فغان کاین لولیان شوخ شیرین کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهانگردی: جهانگشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیحوصله کردن: صبر از دل بردن فَغان کاین لولیانِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بستوه اوردن: امان کسی را بریدن لهجه و گویش تهران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به ستوه اوردن: امان کسی را بریدن لهجه و گویش تهران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی طاقت کردن: امان کسی را بریدن لهجه و گویش تهران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفره ٔ رنگین: خوان الوان ؛ سفره رنگین : دریغا که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفره رنگین: خوان الوان ؛ سفره رنگین : دریغا که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفره ی رنگین: خوان الوان ؛ سفره رنگین : دریغا که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفره ی شراب: خوان می ؛ سفره شراب. بساطی که برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفرهٔ شراب: خوان می ؛ سفره شراب. بساطی که برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیاز ندارد: فلان چیز / کس را چه حاجت به فلان چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی نیاز بودن: فلان چیز / کس را چه حاجت به فلان چی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیاز نداشتن: فلان چیز / کس را چه حاجت به فلان چی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عصمت کردن: از پردهٔ عصمت برون آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عفت کردن: از پردهٔ عصمت برون آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فحش گفتن: دشنام فرمودن ؛ بد گفتن. دشنام دادن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفرین گفتن: نفرین فرمودن اگر دشنام فرمایی و گر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار شیرین: شکرخا. [ ش َک َ / ش َک ْ ک َ ] ( نف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیلی شیرین: شکرخا. [ ش َک َ / ش َک ْ ک َ ] ( نف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکر الود: شکرخا. [ ش َک َ / ش َک ْ ک َ ] ( نف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای جان من: جانا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیشتر دوست داشتن: دوست تر داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیشتر خواستن: دوست تر داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوست تر داشتن: بیش تر خواستن / دوست داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نصیحت پذیرفتن: نصیحت گوش کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزگار سخت: دهر داهر ؛ روزگار سخت. ( ناظم الاطب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نامه رمزی: معمانامه ؛ نامه آمیخته به معما. نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمز نگاشت: معمانامه ؛ نامه آمیخته به معما. نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیام رمزی: معمانامه ؛ نامه آمیخته به معما. نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نامه ی رمزی: معمانامه ؛ نامه آمیخته به معما. نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخن نغز گفتن: در سفتن. [ دُ س ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سخن گفتن با لحن و شیوه خوشایند: در سفتن. [ دُ س ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با لطافت: به لطف صبا به لطف بگو آن غزال رعنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملاطفت امیز: به لطف صبا به لطف بگو آن غزال رعنا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ظلکم طویل: عمرش دراز باد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرط اوردن: اگر و مگر کردن: [عامیانه، کنایه ] ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرط گذاشتن: اگر و مگر کردن: [عامیانه، کنایه ] ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عیادت امدن: بپرسش آمدن ؛ به عیادت آمدن. عیادت ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عیادت رفتن: بپرسش رفتن ؛ به عیادت رفتن. عیادت ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عیادت بیمار: پرسش بیمار ؛ عیادت.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه دلیل: از چه سبب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه علت: از چه سبب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از چه رو: از چه سبب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگ پریده یا سفید شدن: از رنگ شدن ؛ از ترس رنگ چهره را باخ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طلب محال کردن: رنگ از آسمان تراشیدن ؛ طلب محال کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزوی غیرعملی: رنگ از آسمان تراشیدن ؛ طلب محال کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزوی محال: رنگ از آسمان تراشیدن ؛ طلب محال کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رسم و ائین: رنگ طرز. روش. ( جهانگیری ) ( برهان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلندقامتان: سهی قدان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراموش نکن: به یاد دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یاد کن: به یاد دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدی کسی را گفتن: عیب گفتن. [ ع َ / ع ِ گ ُ ت َ ] ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عجیب نیست: نه عجب در آسمان نه عجب گر به گفتهٔ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عجیب نمی باشد: نه عجب در آسمان نه عجب گر به گفتهٔ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارد به استخوان کسی رسیدن: کار به جان آمدن . [ ب ِ م َ دَ ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریفته شدن: دل از دست رفتن ؛ عاشق شدن. فریفته گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فریفته گردیدن: دل از دست رفتن ؛ عاشق شدن. فریفته گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خاطر خدا: خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو را به خدا: خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترا به خدا: خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محض رضای خدا: خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برای خدا: خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد همسو: باد شرطه. [ دِ ش ُ طَ / طِ ] ( ترکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد مساعد: باد شرطه. [ دِ ش ُ طَ / طِ ] ( ترکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برطرف شدن: برخیزیدن مرتفع شدن. از میان رفتن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برطرف گردیدن: برخیزیدن مرتفع شدن. از میان رفتن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بو امدن: برخاستن بوی ؛ ساطع و مرتفع و منتشر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شروع کردن به کاری: برخاستن به ؛اقدام به. ( یادداشت مؤ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شفاء یافتن: برخاستن از بیماری ؛ شفا یافتن. خوب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وزیدن گرفتن: برخاستن وزیدن. وزیدن گرفتن : بیفکن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در احوال: بجای بجای ِ ( در حالت مضاف ) ؛ در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درباره ی: بجای بجای ِ ( در حالت مضاف ) ؛ در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غنیمت شمردن فرصت: فرصت شماردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غنیمت دانستن فرصت: فرصت شماردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قوت بخشیدن: یارا دادن ؛ قوت دادن. نیرو بخشیدن : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یارمن: یارا یارا : ای یار ده روزه مِهر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطیع گرداندن: حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطیع ساختن: حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از مح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطیع سازی: حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرمانبردار کردن: حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منقاد ساختن: حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لب و دهن: حلقه نوش ؛ کنایه از لب و دهان است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لب و دهان: حلقه نوش ؛ کنایه از لب و دهان است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرابزدگان: سکارا : مستان در حلقهٔ گل و مُل خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the drunk: سکارا : مستان در حلقهٔ گل و مُل خو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرخوشان: سکارا : مستان در حلقهٔ گل و مُل خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

می زدگان: سکارا : مستان در حلقهٔ گل و مُل خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناجوانمرد: بی مروت ؛ ناجوانمرد : ولی بی مروت چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردانگی کردن: مروت کردن ؛ مردانگی کردن : ما خود ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوانمردی کردن: مروت کردن ؛ مردانگی کردن : ما خود ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باتحمل: بامدارا ؛ باشکیب. باتحمل. بی قلق و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرشکیب: پرمدارا ؛ نرم و رام و مهربان. رجوع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محله یهودیان: کوی جهودان . [ ی ِ ج ُ ] ( اِخ ) نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

محله ی یهودیان: کوی جهودان . [ ی ِ ج ُ ] ( اِخ ) نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جهود محله: کوی جهودان . [ ی ِ ج ُ ] ( اِخ ) نا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بچه های سرراهی: ابناءالدهالیز. [ اَ ئُدْ دَ ] ( ع ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابناءالدهالیز: ابناءالدهالیز. [ اَ ئُدْ دَ ] ( ع ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرراهی: ابوصبح . [ اَ ص ُ ] ( ع ص مرکب ، اِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجازه ورود ندادن: گذر ندادن گذر دادن. [ گ ُ ذَ دَ ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رخصت عبور: گذر دادن. [ گ ُ ذَ دَ ] ( مص مرکب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عوض کن: تغییر کن تغییر کردن = تغییر دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تغییر بده: تغییر کن تغییر کردن = تغییر دادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلخ مانند: تلخ وش. [ ت َ وَ ] ( ص مرکب ) تلخ گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلخ گونه: تلخ وش. [ ت َ وَ ] ( ص مرکب ) تلخ گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باکرگان: عـَذارا آن تلخ وَش که صوفی ام ُّال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حلال تر: احل. [ اَ ح َل ل ] ( ع ن تف ) حلال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به این امید که: باشد که: به این امید که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به امید این که: باشد که: به این امید که

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باده نوشان: سُکارا: باده نوشان، مستان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصحاب کیمیا: اهل کیمیا ؛ کیمیاگران. ( فرهنگ فارس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیمیادانان: اهل کیمیا ؛ کیمیاگران. ( فرهنگ فارس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راز خوشبختی: کیمیای سعادت ؛ داروی خوشبختی. ( فره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

داروی خوشبختی: کیمیای سعادت ؛ داروی خوشبختی. ( فره ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متمول شدن: قارون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متمول گشتن: قارون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ثروتمند گشتن: قارون شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ثروت بسیار: گنج قارون ؛ مالی سخت بسیار : اگر گن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرمان برداری نکردن: سرکش شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی غیرت: از غیرت سرکش مشو که چون شمع از غیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار دشوار کردن: از موم سنگ ساختن ؛ کنایه است از کار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحت سلطه: چو مهره موم ؛ چون مهره موم سخت نرم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جویای حال شدن: احوال گرفتن: [عامیانه، کنایه ] جویا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داده شدن: داده آمدن . [ دَ / دِ م َ دَ ] ( مص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمربخش: خوبان پارسی گو، بخشندگان عمرند ساق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دقیق النظر: خاکبیز مردم دقیق النظر و باریک بین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیادی سرخ کردن: می آلوده کردن ؛ کنایه است از بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار سرخ کردن: می آلوده کردن ؛ کنایه است از بسیار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عذر پذیرفتن: معذور داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عذر کسی را پذیرفتن: معذور داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی را جواب کردن: معنی اصطلاح - > عذر کسی را خواستن ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درود رساندن: دعا رساندن. [ دُ رَ/ رِ دَ ] ( مص م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همراه کردن: ملازم کردن ؛ همراه کردن : چون مجلس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گل به گلستان: شکر به خوزستان فرستادن ( بردن ) ؛ ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار محال انجام دادن: شکر در زیر آب پنهان کردن ؛ کنایه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس: شکر. [ ش َ / ش ِ ] ( ع اِ ) شرم زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دشمن شکن: دشمن شکر . دشمن شکرنده، کسی که دشمن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپاسگزار بودن: بشکر بودن بشکر ؛ شاکر. سپاسگزار : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمالک: بر خویشتن پادشاهی داشتن ؛ تملک. تما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از نظر انداختن: از نظر راندن ؛ از نظر انداختن : بمل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منحرف ساختن: از راه یا از ره راندن ؛ منحرف کردن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مذکور شدن: بر زبان رانده شدن سخن کاندرو سود ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذکر شدن: بر زبان رانده شدن سخن کاندرو سود ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تبعیدیان: از وطن راندگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تبعیدی ها: از وطن راندگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the exile: از وطن راندگان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با شتاب راندن: چهار نعله راندن ؛ بشتاب و سرعت دوان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خارج ساختن: برون راندن ؛ بیرون بردن. حرکت دادن. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریزش کوه: راندن سنگ از کوه ؛ غلطاندن آن از کو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسب راندن: مرکب راندن ؛ حرکت دادن مرکب. اسب را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاخت اوردن: بر سر کسی راندن ؛ حمله کردن بر او. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاخت بردن: بر سر کسی راندن ؛ حمله کردن بر او. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاخت کردن: بر سر کسی راندن ؛ حمله کردن بر او. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک کله: شب و روز راندن ؛ توقف نکردن. ( یادد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یه کله: شب و روز راندن ؛ توقف نکردن. ( یادد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب افتادن دهان: آب راندن دهان از خوردن ترشی ؛ آب اف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاد اوردن: بر دل راندن ؛ بیاد آوردن. ( ناظم ال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به یاد اوردن: بر دل راندن ؛ بیاد آوردن. ( ناظم ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روز گذرانیدن: روز راندن ؛ گذرانیدن روز. ( ناظم ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عمل کردن بر ضد چیزی: بر ضد راندن ؛ برخلاف عمل کردن. بر ض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمل کردن برخلاف: بر ضد راندن ؛ برخلاف عمل کردن. بر ض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخلاف عمل کردن: بر ضد راندن ؛ برخلاف عمل کردن. بر ض ...

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی