پیشنهادهای محمدرضا شریفی (٩٦)
to move or dance round and round; to make somebody do this
دست کسی را رو کردن
تجربه دلهره آور
هوای کسی را داشتن
احساس تردید کردن
شرکت کردن در ( مهمانی و . . . )
هوای کسی را داشتن
اینم میگذره گذراست همیشگی نیست
یکی دو تا
دل و دماغ ندارم. پکرم.
از تو بعیده که
موضوعی را مطرح کردن
دلم یه نوشیدنی میخواد
پیاده ۵ دقیقه راهه
قلقش داره دستم میاد
مادر رو ببین دختر رو بگیر
I don't wanna hit traffic نمیخوام به ترافیک بخورم
به نشانه تهدید که پدرت رو درمیارم
میگذره
هوس چیزی کردن
هوس کردن
تا ابد
صبرم داره تموم میشه
تا دیر نشده
بچه طلاق بودن
صد سال سیاه عمرا
دمای هوا زیر صفره
باز کردن هر ظرفی که درِ پیچاندنی دارد مثل بطری آب یا شیشه ترشی
چیزی را از دور تشخیص دادن چیزی را از صد کیلومتری تشخیص دادن
چای دم کردم
میشه همراهت بیام؟
ناخن کار
ترجیح میدم بمیرم تا این که . . .
. . . که ضرری نداره
به بن بست رسیدن
ترک یک عادت
بهت میاد
به نفعته که. . .
کسی که اشیا از دستش میفتد. در گفتار عامیانه ک*س دست
خودتو بذار جای من
چیزی زدی؟
یالا دادن شیشه خودرو
به یه شرط
پهن کردن لباس ( برای خشک شدن )
کار داشتن، درگیر بودن
قسطی پرداخت کردن
پتو را روی خود کشیدن
وسایل مدرسه
to make problems, difficulties, or disagreements less serious or easier to solve, usually by talking to the people involved
used for saying that no damage has been done by someone's mistake طوری نشده، اشکالی نداره