پیشنهادهای امیر حسینی (١٣)
ذهن مخاطب را زیرکانه و غیر محسوس تحت تاثیر قرار دادن و برای منظوری او را آلت دست کردن واز او بهره بردن. producers who advertise, know how to manipu ...
همیشه معنی ناامید و مایوس کردن نمی دهد. گاهی در معنی "جلوگیری کردن" و "بازداشتن" ظاهر می شود. Governments can impose a ban to discourage people fr ...
تصادفاً، اتفاقی Coincidentally I met her father. اتفاقی پدرش را دیدم / ملاقات کردم.
رشد کردن، تکامل یافتن University helped me to grow up. دانشگاه به من کمک کرد که رشد کنم ( منظور رشد فکری ) .
بشر The history of mankind. تاریخ بشر.
جاری، مستمر ongoing costs هزینه های جاری، هزینه های مستمر
بیکاری دوره ای بدلیل نبودن کار. طبق تعریف لانگمن: شرایطی که در آن کارفرما بدلیل نبودن کار کافی، موقتاً یک کارگر را اخراج می کند ( از کار معلق می کند ...
در مسائل مالی: تقبل کردن هزینه The power company have agreed to bear the cost of the development. شرکت برق موافقت کرده است که هزینه توسعه را تقبل ن ...
نارضایتی، مشکل I have no objection to pets نارضایتی ( مشکلی ) با حیوانات خانگی ندارم.
ادویه زدن، طعم دار کردن با ادویه. Season with salt and pepper نمک و فلفل بزنید. ( با نمک و فلفل طعم دار کنید ) From Interchange 2nd book, Page 25 ...
دسترسی. adequate legislation and controls will prevent young people from accessing dangerous sites قانون و کنترل های کافی از دسترسی افراد جوان به س ...
تسهیل کردن. Living in a modern country facilitates our lives in many ways.
وزن اضافه کردن. I am trying to put on weight. Everyone tells me I am too thin. دارم سعی می کنم وزن اضافه کنم. همه بهم میگن خیلی لاغر هستم.