Misagh - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

courteous: مودب

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pent up: سرکوب شده

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if anything happened to him: if anything happened to him : if he ...

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctant: حاکی از بی میلی و یا اکراه

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cloak: اسم:ردا فعل:پوشاندن ( حقیقت، احساسا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuss: اسم:نگرانی فعل:نگرانی داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scandalous: ناعادلانه و غلط

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ladylike: مثل یک خانوم ( صفت )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhance: افزایش دادن، بهبود بخشیدن، تقویت کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go red: قرمز شدن چهره از عصبانیت یا شرمندگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stroll: سلانه سلانه راه رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high pitched: صدای زیر ( از حد معمولی ) بلند تر o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boast: به رخ کشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fragrance: 1 - رایحه 2 - عطر هم معنی:scent

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appetizing: اشتهاآور متضاد: ~un

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appetizing: اشتهاآور متضاد: ~un

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolting: disgusting

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

splitting: splitting headache:سردرد شدید

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pushy: سمج

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up someone's nose: رو اعصاب کسی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffident: خجالتی ( به خاطر کمبود اعتماد به نف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue: ویژگی مثبت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزر و وبال: بدبختی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heroine: مونث hero:قهرمان زن حالا چه تو داست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignified: با وقار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: این کلمه است متواضع میشه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrite: آدم ریاکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malice: noun:نفرت، کینه توزی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

courteous: مودب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

courteous: مودب

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lemon squeezer: آبلیمو گیر ( دستی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refreshing change: تغییر تازه یا متفاوت syn:welcome ch ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refreshing change: تغییر تازه یا متفاوت syn:welcome ch ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refreshing welcome: تغییر تازه یا متفاوت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

better still: از آن هم بهتر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a heavy toll: تاثیر مخربی داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race discrimination: تبعیض نژادی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be about to: قصد انجام کاری را داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at the scene: در صحنه. . . at the scene of the c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

justifiable: قابل توجیه، موجه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

physical format: نسخه فیزیکی ( مثل سی دی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

celeb: ( inf ) : مخفف celebrity: شخصیت مشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depopulate: خالی از سکنه کردن opp:populate

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depopulated: خالی از سکنه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decaffeinated: adj :فاقد کافئین

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

مدال‌های Misagh