پیشنهادهای پریسا رزجی (٧)
٤٧
١ سال پیش
٢
دعا کردن برای
١ سال پیش
١
چیزی ندارم برای . . . . ( کاری کردن ) مثل من چیزی برای خوردن ندارم من چیزی برای پوشیدن ندارم I have noting to wear/eat
٤ سال پیش
٢
Burst into laugher از خنده روده بر شدن When somebody tell a jock , we burst into laugher. وقتی یه نفر جک میگه ما از خنده روده بر میشیم
٤ سال پیش
-٢
Hand in your notice Resign Quit استعفا دادن He handed in his notice او استعفا داد.
٤ سال پیش
٤
همانطور که As the ice at the poles melts همانطور که یخ های قطب آب میشود
٤ سال پیش
٢
جابجا کردنmove away I will ask them to move their cars away من ازشون می خوام ماشینهاشون رو جابجا کنم Get out برداشتن some of your guests have park ...
٤ سال پیش
٢٧
اقامتگاه تفریحی