A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حجه الوداع: Farewell Pilgrimage The Farewell Pi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابن تیمیه: احمَد بن عَبدُالحَلیم معروف به ابن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رقص صوفی: Sufi whirling

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعمت الله جزایری: سید نعمت الله جزایری ( ۱۰۵۰ - ۱۱۱۲ق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وحید خراسانی: حسین وحید خراسانی ( متولد ۱۳۰۰ش ) ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خمس مکاسب: خُمس اَرباح مَکاسب، خمس سودها، مناف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خمس ارباح مکاسب: خُمس اَرباح مَکاسب، خمس سودها، مناف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابراهیم زکزاکی: ابراهیم زَکزاکی ( زاده ۱۳۳۲ش ) ، رو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عبدالملک حوثی: سید عبدالملک بدرالدین الحوثی حسنی ط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوهریره: عبدالله ( یا عبدالرحمان ) بن عامر ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلفای بعد از رسول الله: 1. ابابکر بن ابی قحافه، ابتدا خلافت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انس بن مالک: �أنس بن مالک‏ بن النضر بن ضمضم� ملق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نازیلا معروفیان: Iranian journalist Nazila Maroufia ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مگس سرکه: Drosophila melanogaster Species of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جفینه: جُفَینه مردی از مسیحیان حیره بود که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دختر ابولولو: جُفَینه مردی از مسیحیان حیره بود که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابن عساکر: ابوالقاسم علی بن حسن بن هبةالله شاف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قرمطیان: قَرمَطیان یا قَرامطه یکی از شاخه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوس و خزرج: اُوس ْ وَ خَزْرَج ، دو تیره مهم از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیوانفورماتیک: Bioinformatique بیوانفورماتیک ترکیب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فلاتر: فلاتر یک چارچوب واسط موبایل ( Mobil ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nasheed: نشید نَشید نوعی موسیقی آوازی یا سرو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pace oneself: 🔴 to do something at a speed that ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کامپایلر: کامپایلر نرم افزاری است که کدهای نو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im confiscated: یبوست دارم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a lump in my throat: بغض تو گلوم گیر کرده بغض کردم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lump in a throat: بغض کردن ( احساس سفتگی و تنگی در گل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوره ttc: TTC مخفف کلمات Teacher Training Cou ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taste of your own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a taste of their own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to give someone a taste of their own medicine: زمانی ازین عبارت استفاده میکنیم که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you can't put the toothpaste back in the tube: این دقیقاً مثل حرفیه که تو پارسی می ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you cant put the toothpaste back in the tube: این دقیقاً مثل حرفیه که تو پارسی می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailbreak: اسم قابل شمارش ( جمع: Jailbreaks ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jailbreaker: فرارکننده از زندان - فراری دهنده از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im just saying: از ما گفتن بود حالا گفتیم که بدونید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

next to impossible: تقریباً نشدنی و ناممکن مثال: limi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monistat: A cream used for vagina to prevent ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cyrus the great: کوروش بزرگ، فرمانروا و پادشاه نامدا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

r*: Rockstar A video game development c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جاسوسی کسی را کردن: Spying on someone

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dingil: دینگیل به ترکی یعنی احمق یا کودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دینگیل: دینگیل به ترکی میشه احمق

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life bar: در بازی های ویدیویی مبارزه ای Life ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing club: Sex clubs, also known as swinger cl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charles dickens: چارلز جان هافِم دیکنز ( به انگلیسی: ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brooke shields: بروک کریستا شیلدز ( به انگلیسی: Bro ...

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabit: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabitant: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhabited: Inhabit ( live in ) : زندگی/سکونت ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utensil: Utensil : وسیله آشپزخانه Utility : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alica schmidt: German female runner Born: November ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alica schmidt: German female runner Born: November ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

femke bol: Dutch olympic athlete Born: Februar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

femke bol: Dutch olympic athlete Born: Februar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نید: در بازی های اکشن نید همون گرنید هست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نید: در بازی های اکشن نید همون گرنید هست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

furikake: Furikake is a savory and sweet rice ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

furikake: Furikake is a savory and sweet rice ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gyros: جایرو ( یونانی: γύρος ) ( ‎/ˈdʒaɪro ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gyros: جایرو ( یونانی: γύρος ) ( ‎/ˈdʒaɪro ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life sentence: حبس ابد ∆ Judge sentences Alex Murd ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recreational: تفریحی - تفننی - همینطوری عشقی یه ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manikin: ? Is it manikin or mannequin While ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manikin: ? Is it manikin or mannequin While ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bummer: ∆ it would be a bummer to lose that ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way too: Way too یعنی بسیار بسیار زیاد ∆ How ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pay off: در اینجا به معنی ( جواب دادن ) ( نت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the fence: ♠ not able to decide something ∆ Th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapemeat: A person whose only value's to be r ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drip: When slang, Drip means a fucking cl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sparta: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spartan: اسپارتا یکی از ایالت های یونان باست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سیگما: ۱. هجدهمین حرف از الفبای زبان باقدم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greek: Greek : یونانی Greece : یونان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greece: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

china: باستانی ترین کشورهای غنی - فرهنگ : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

egypt: جالب است که بدانید که نام مصر از زب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do your part: سهم خود را ( از آنچه که باید ) انجا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب شنگولی: آب شنگولی اصطلاحی است که در عامیانه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مظنه: مظنه واژه ای عربی است که به معنی گم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیم تنه: نوعی از پوشاک مخصوص خانم ها که به ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پارافیلیا: پارافیلی ( به انگلیسی: paraphilia ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave me the fuck alone: منو با خوده انم تنها بزار دست سر از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do homework: Do homework یعنی مشق ها رو نوشتن یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب پاکی را روی دست کسی ریختن: ضرب المثل آب پاکی را روی دستش ریخت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defining factor: Defining Factor : عامل تعیین کننده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true character: شخصیت واقعی ∆ a mans true character ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of thin air: Out of thin air یعنی از هیچی. از کا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go home: برو خونه / برو رد کارت ∆ rejected a ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

many more: بسیار بیشتر ∆ Happy birthday. I wis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

افزودنی ها: Additives

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبان سامی: خانواده زبانهای سامی و حامی : عبری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

placid: PLACID : آرام و خونسرد - یکنواخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

street name: نام خیابانی - نام غیر رسمی حتماً نب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deli: ♠ DELI ♠ short for delicatessen ( د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reckless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reckless: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careless driving: • فرق Reckless با Careless چیست؟ د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیمکت گرمکن ها: The Benchwarmers 2006 Comedy/Sport ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دگزامتازون: a drug that is a more potent synthe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوروبین: Neurobion Ampoules

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپاکش: نوعی شلوار که پائینی ترین قسمت آن ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شمعی: در اصطلاحات پوشاک نوعی جنس لباس که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاکت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاپشن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوز: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پلیور: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دامن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمپایی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هودی: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیراهن: Earmuffs : محافظ گوش، گوش بان Sweat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

denim: Denim is a Fabric. Jeans is a trous ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بشاش: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوش بین: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شوخ طبع: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پرماجرا: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خجالتی: تنها : Lone, Solitary خجالتی : Shy, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heed: اعتنا کردن، توجه کردن به اخطار یا ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affable: خوش رو - خوش برخورد 🔴 friendly, go ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adversary: اسم رسمی و قابل شمارش معنا : رقیب - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so do i: یعنی حس من هم به همین منواله نظر و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thorn crown: تاج خاردار ( که روی سر عیسی مسیح گذ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حساب جاری بدون دسته چک: Current account without checkbook

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساقه طلایی: خر خفه کن بیسکویتی که باید با ۳ لیت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باغ اسپار: همه ساله کشاورزان منطقه شراء استان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: در پتروشیمی در قسمت انبارها، یک انب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فن کویل: فن کویل همان طور که از نامش پیداست، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عودت: عودت، برگشت، مرجوع

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کنترات: کونترات یا کنترلت از فرانسوی آمده ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امپر: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولتاژ: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وات: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ولت: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهم: ∆ آمپر : Ampere / A / amp یکای جریا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پاور بانک: Power Bank یا شارژر همراه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linen: Lenin : لنین ( رهبر انقلاب کبیر روس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cell phone: Cell Phone : تلفن همراه - گوشی Cell ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sapphire: یاقوت کبود تلفظ : SA fai yer صَ فای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هاپر: a container that is used for pourin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspasia: آسپاسیا ( به یونانی: Ἀσπασία , به ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pericles: پریکلس ( ‎/ˈpɛrɪkliːz/‎; یونانی باس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

euripides: اوریپید یا اوریپیدس ( به انگلیسی: Ε ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sophocles: سوفوکل یا سوفوکلس ( به انگلیسی: Sop ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alcibiades: آلکیبیادِس کلینیو اسکمبونیدس یا آلک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drachmae: دراخمای یونان ( به انگلیسی: Greek d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phidias: فیدیاس ( به یونانی باستان:Φειδίας ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull yourself together: جمع کن خودتو کجا استفاده میشه؟ وقتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand a chance: شانس داشتن ? You still think you st ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: راه ندادن - برگرداندن - دور زدن ∆ U ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لعیا: لیه که به آن لعیا هم می گوئیم نام ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matilda: Origin : German Meaning : Might and ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیارات: 🇬🇧 | 🇸🇦 | 🇮🇷 تیر | عُطَارِد | ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاره: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زحل: فهرست سیاره های سامانه ی خورشیدی : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر: شهر : Month ( 🇸🇦 ) / City ( 🇮🇷 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earnest: earnest \ ˈ3r - n3st \ adjective an ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

estonia: اِستونی ( به استونیایی: Eesti ) با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

estonia: اِستونی ( به استونیایی: Eesti ) با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damnation: noun [noncount] : the state of bein ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petrochemical plant: کارخانه پتروشیمی ( بخش اولوفین )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

petrochemical plant: کارخانه پتروشیمی ( بخش اولوفین )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call to prayer: اذان ( صدا، شعر، موسیقی یا آواز مذه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call to prayer: اذان ( صدا، شعر، موسیقی یا آواز مذه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

time: ۱. بار - دفعه - مرتبه ∆ this time ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

japan: کشور آسیایی ژاپن. در زبان ژاپنی به ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S