A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telekinesis: the production of motion in objects ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

telekinesis: the production of motion in objects ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haste is waste: Haste is from the devil/satan : عجل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haste is waste: Haste is from the devil/satan : عجل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a while: مثلا نوتیفیکیشن اینستا میگه : Crist ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word up: I approve; I agree گل گفتی زدی تو خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلبک: ALGA : جلبک ALGAE : جلبک ها هر دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seaweed: Seaweed or sea vegetables are forms ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gross: دو کلمه ی gross و grows که حالت سوم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope that everything goes ok for you: امیدوارم همه چی باب مراد و میل تون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i hope that everything goes ok for you: امیدوارم همه چی باب مراد و میل تون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scapula: استخوان کِتف یا اسکاپولا ( به انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scapula: استخوان کِتف یا اسکاپولا ( به انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what's new: What's going on ? what's Happening ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how work is going: کار کاسبی چطوره - کارا چجوریه ؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how work is going: کار کاسبی چطوره - کارا چجوریه ؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

johnny: A johnny or johny is a term used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persepolis: پِر سِ پُلِس شهر باستانی پرسپولیس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

she is pushing 30: داره ۳۰ سالش میشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

she is pushing 30: داره ۳۰ سالش میشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

semi: سِ مای به معنای نیمه مثلا : semi au ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rifle: A rifle is a long - barrelled firea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

background check: A background check is a process a p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copycat: noun [count] 1 informal : a person ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take in: فهمیدن - گرفتم - متوجه شدن How much ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

italic: اِ تَلِک فونت های کج رو میگن itali ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

articulate: تلفظ : ■ صفت آرتِک یُلِت یا آرتیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boxing: ورزش بوکس تلفظ : باکسین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jurisprudence: 🔴 the science or philosophy of law ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the: اگه بعد از the کلمه با حرف صدا دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatable: It was the most relatable song i ev ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconditional love: عشق بدون شرط - عشق بی چون و چرا

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i promise to love you: قول میدم عاشقت باشم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i promise to love you: قول میدم عاشقت باشم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soulful: با احساس - روح نواز - گوش نواز Sou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prodigal: به جمله زیر که آیه ۳۱ اعراف هست توج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigal: به جمله زیر که آیه ۳۱ اعراف هست توج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jokes aside: شوخی به کنار - بی شوخی - حالا رو شو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jokes aside: شوخی به کنار - بی شوخی - حالا رو شو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your weight up: "Get your weight up means I don't c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your weight up: "Get your weight up means I don't c ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the middle of nowhere: وسط ناکجا آباد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in the middle of nowhere: وسط ناکجا آباد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subconsciously: ناخودآگاهانه Subconscious میشه ناخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

replica: ماکت Model Scarecrow هم میشه مترسک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spiffing: Excellent عالی توی stronghold مار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capital: پایتخت بزرگ بودجه سرمایه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zip off: stop talking; refrain from saying s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zip off: stop talking; refrain from saying s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop off: Zip off phrasal verb of pop 1. IN ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتحادیه: Union League هم میشه ولی اولی دقیق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شلنگ: Hose تلفظ : هُز Howz

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suv: sport utility vehicles Once conside ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مامور: Agent An FBI Agent A CIA agent

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cylinder: سِلِن دِر ۱. سیلندر ( ماشین ) ۲. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treated water: Treated water is any type of hydrog ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treated water: Treated water is any type of hydrog ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provided: تقریبا مثل as long as هیت در وین جم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in simpler terms: به بیان ساده تر - به عبارت ساده تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in simpler terms: به بیان ساده تر - به عبارت ساده تر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: attend و participate چَمِ یکسانی دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie: دراز کشیدن گذاشتن - قرار دادن دروغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commute: The most cars commute in Tehran : ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specialized text: متن تخصصی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite a little: مقدار بسیار زیادی - مقدار زیادی Qu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite a little: مقدار بسیار زیادی - مقدار زیادی Qu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merchant: تاجر بازاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alcoholic drink: نوشیدنی الکلی Non - alcoholic bever ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orca: The killer whale or orca is a tooth ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ufo: Unidentified Flying Object : شی پرن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications: Telecommunication : ارتباط از راه د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

news: The word's true origin is unknown, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fleshlight: وسیله جنسی برای آقایان Shaped like ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلول بنیادی: STEM CELLS سلول بنیادی یا یاخته بن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjunction: جزء قیدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick with: He should just stick with track and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deserted: Dessert میشه دسر Desert میشه بیابان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whitewash: ماسمالی کردن - ماله کشی کردن ولی ما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

granary: انبار غله a building in which grai ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granary: انبار غله a building in which grai ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crenulated: Crenulated wall : دیوار مُضَرَّس ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crenulated: Crenulated wall : دیوار مُضَرَّس ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

barrack: 1 ) a building or set of building ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barrack: 1 ) a building or set of building ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercenary: N / Adj مزدور ( خائن به لشکر و کشور ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armory: زرادخانه - اسلحه خانه ( جایی که سلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armory: زرادخانه - اسلحه خانه ( جایی که سلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gatehouse: a small building near a gate at the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gatehouse: a small building near a gate at the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turret: noun [count] 1 : a small tower on a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guild: اتحادیه - اجتماع noun [count] : � ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mangonel: a military engine formerly used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballista: an ancient military engine often in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stable: N : اصطبل ( محل نگهداری اسب ها ) A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tunneler: someone that digs a tunnel ( = a lo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tunneler: someone that digs a tunnel ( = a lo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smelt: Melting and smelting are two differ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drawbridge: noun HISTORICAL 🔴a bridge, especia ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

TAR: قییییییر noun [count, noncount] 1 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brazier: noun [count] 1 : a container for ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brazier: noun [count] 1 : a container for ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moat: noun [count] : a deep, wide ditch ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stockpile: noun [count] : a large supply of so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apothecary: noun [count] : a person who prepar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gallows: چوبه ی دار - دار توجه کنید s برای خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snort: ۱. خرناس کردن - شیهه کردن - صفیر کش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fool: You damn fool : تو، ابله تمام عیار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knave: 🔴1: a tricky deceitful fellow 🔴2: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knave: 🔴1: a tricky deceitful fellow 🔴2: ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varlet: همون knave هستش 1 a : ATTENDANT, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varlet: همون knave هستش 1 a : ATTENDANT, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peasant: ۱. آدم بی سواد و فقیر و کودن ۲. کشا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oaf: noun [count] : 🔴a stupid or awkwa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orchard: 🔴 An orchard is an intentional pla ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hovel: noun [count] : a small, poorly bui ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hovel: noun [count] : a small, poorly bui ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cathedral: Chapel میشه مینی کلیسا Church میشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well: Well نقش های بسیار زیادی داره تو ان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cesspit: Cesspool هم میگن در امریکنگ cesspit ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cesspit: Cesspool هم میگن در امریکنگ cesspit ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stocks: ۱. سهام ۲. وسیله شکنجه در قدیم که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: noun 1 [count] : a long, thin rod ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burning: Burning corpse : لاشه ی مشتعل ( شعل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dungeon: noun [count] : a dark underground ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gibbet: an upright post with a projecting a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chopping block: Chopping board میشه تخته گوشت - تخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chopping block: Chopping board میشه تخته گوشت - تخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dunk: Verb ۱. فرو کردن سر یک فرد زیر آب ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maypole: 🔴a painted pole, decorated with fl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communal: به نظر من عام المنفعه و همگانی براش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shrine: A shrine ( Latin: scrinium "case or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bakery: noun [count] : a place where bread ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brewery: noun [count] 1 : a place where beer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mill: آسیاب Watermill : آسیاب آبی Windmi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inn: noun [count] 🔴1 : a house usually ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slinger: سنگ انداز ( در قدیم و در جنگ ها این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assassin: Killer Hitman Murderer Assassin Sla ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knight: ۱. شوالیه ۲. اسب ( در شطرنج ) ۳. ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swordsman: شمشیر زن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swordsman: شمشیر زن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pikeman: noun HISTORICAL 1. the keeper of a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossbow: کمان زنبورکی کراس بُ کمان زنبورکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mace: Mace : گُرز Club : چماق Baseball ba ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mace: Mace : گُرز Club : چماق Baseball ba ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spearman: نیزه دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

archer: Archer : تیر انداز Archery : تیر ان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire thrower: آتش انداز

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse archer: کماندار اسب سوار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metal armor: Metal Armor : زره فلزی Leather Armo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fire ballista: بالیستای آتشین نوعی منجنیق تیر اندا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ladderman: نردبان دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

siege: محاصره - احاطه noun 1 : 🔴 a situa ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

siege tower: برج محاصره A siege tower or breac ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

siege tower: برج محاصره A siege tower or breac ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

portable shield: سپر قابل حمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portable shield: سپر قابل حمل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

battering ram: دِژ کوب برای شکست درِ قلعه در زمان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battering ram: دِژ کوب برای شکست درِ قلعه در زمان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wheat: Wheat : گندم Barley : جو Rye : چاود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hops: Hops are the flowers ( also called ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ale: noun 🔴 : an alcoholic drink that i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ale: noun 🔴 : an alcoholic drink that i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woodcutter: هیزم شکن - چوب بُر - درخت انداز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

woodcutter: هیزم شکن - چوب بُر - درخت انداز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lumber: Lumber : الوار Firewood : هیزم Timb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promissory note: پرا مِ سُری سفته توضیحات فارسی وی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ration: RATIO و RATION این دو معانی مختلف د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

extra ration: سهمیه و جیره اضافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extra ration: سهمیه و جیره اضافی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intoxication: Intoxicate : مست و نشئه کردن Intoxi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

processing: Food processing : فرآوری مواد غذایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

briefing: an act or instance of giving precis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uncaged: Cage اسم و فعله : قفس در قفس کردن - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: ۱. گودال آب ۲. پیچوندن - قال گذاشت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quarry: معدنِ سنگ شکار - صید استخراج کردن م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on wood: Touch wood Knock on wood بزنم به تخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron mine: معدن آهن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iron mine: معدن آهن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil platform: سکوی نفتی سکوی نفتی یا سکوی حفاری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gas rig: دکل و سکوی گازی Gas platform

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gas rig: دکل و سکوی گازی Gas platform

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دکل برق: Pylon, ( Greek: “gateway” ) , in mo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دکل برق: Pylon, ( Greek: “gateway” ) , in mo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

telecommunications tower: دکل یا برج مخابراتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications tower: دکل یا برج مخابراتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pitch rig: سکوی قیر - دکل قیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch rig: سکوی قیر - دکل قیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dairy farm: مزرعه لبنی - مزرعه گاوداری - مزرعع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dairy farm: مزرعه لبنی - مزرعه گاوداری - مزرعع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stretching rack: The rack is a torture device consis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stretching rack: The rack is a torture device consis ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smiths: List words ending with SMITH - full ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smiths: List words ending with SMITH - full ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

workshop: noun [count] 1 : a place where thin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deselect: Cancel a choice حذف کردن انتخاب شده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deselect: Cancel a choice حذف کردن انتخاب شده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disband: verb 🔴 : ( to end an organization ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand ground: to refuse to change your opinion or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patrol: ۱. گشت ( سَرَک کشیدن به قسمت های مخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patrol car: noun [count] : a car that is used ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S