A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold something out: 🔴resist or survive in difficult ci ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promise ring: A promise ring, sometimes known as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dive into: If you are interested in something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get used to: Your ways are lame Then I want you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont take all day either: Mop it all up clean And don't take ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom feeder: لجن خوار ( نوعی ماهی ) You're so f ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chastity belt: Chastity belts in BDSM may be used ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no simp september: Like No Nut November, No Simp Septe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locktober: 🎆 When typically men put on chasti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pegging: A subreddit 🎆 anal sex reveresed ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have fun: Have fun : خوش بگذره 🔴 Have fun ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

budget: این کلمه هم اسمه هم فعله هم صفت من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deluxe: adjective [more deluxe; most deluxe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tiddy: tiddy ( plural tiddies ) ( humorous ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: این کلمه هم اسمع هم صفت. به عنوان ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

norm: It was good but it was a norm : خوب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meth: methamphetamine nounINFORMAL 1. t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

owning: داشتن Working at McDonald’s is not ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sonography: SONOGRAPHY : سونوگرافی CT SCAN : سی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk away from me: از من دور شو از من فاصله بگیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twice divorced: کسیکه دوبار طلاق گرفته You look li ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haggard: adjective [more haggard; most hagga ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: آره جون عمت - آره دلفینام پرواز میک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my ass: 🎆 When someone says something and ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

essential oil: تعریف ویکیپدیا برای Essential oil : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old: پیر، مسن I'm 29 years old ? How man ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست یافتنی: Achievable Accessible

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recommend: توصیه و پیشنهاد کردن I strongly re ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fucking what: چه غلطا ؟ گاهی معنیش میشه چه گهی خو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pisspot: a chamber pot 🛸 1. A bedpan 2. Ur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pisspot: a chamber pot 🛸 1. A bedpan 2. Ur ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uterus didelphys: Medical condition Uterus didelphys ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uterus didelphys: Medical condition Uterus didelphys ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right away: We're going to get married ? When ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock it off: stop doing something used to tell ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوق زدن: To honk a horn Honk your horn Honk ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اتل: آتل یا اسپلینت Splint وسیله ای است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

splint: Splinter : تراشه Splint : آتِل Brac ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: ۱. ارتودنسی ۲. آتل کوتاه مدت ( اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no: ۱. نه، خیر ۲. کوتاه شده ی Numero si ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tip over: Tip over با tip off فرق داره Tip ov ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

child development: رشد و پرورش کودک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barista: noun [count] : someone who makes an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you beat me to it: مثال : Roast me There's nothing th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oddly enough: 🌠 used for saying that something i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoke: مثال : Oof the compounding self bur ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keurig: 🌠 Beverage brewing system for home ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keurig: 🌠 Beverage brewing system for home ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: Example : your forehead is bigger t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aussie: استرالیایی آسی آزی هر چند بیشتر آز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

aussie: استرالیایی آسی آزی هر چند بیشتر آز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thick skinned: “Nothing can get me down” Your bla ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cunting: A term is applied to someone who is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cunting: A term is applied to someone who is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no sense: معنی ای نداره، لزومی نداره No sens ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no sense: معنی ای نداره، لزومی نداره No sens ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autistic: Trying to be an artist Less artisti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bolide: 🇫🇷 Racing Car 🇫🇷 🇮🇹 Fireball ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cosmopolitan: چند ملیتی، چند فرهنگه adjective [mo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commoner: ( n ) فرد غیر اشرافی، عوامی noun [c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bother: به کسی زحمت دادن، به دردسر انداختن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep believing: I’m so desperate to find a treasure ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep believing: I’m so desperate to find a treasure ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

replaceable: قابل تعویض، عوض شدنی If I’m not sk ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replaceable: قابل تعویض، عوض شدنی If I’m not sk ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave: به عنوان فعل یعنی ترک کردن Beg him ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not in the least: 🔴 not in the smallest degree; not ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no worries: همون you're welcome هست 🌠 all rig ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

time flies: phrase. If you say that time flies, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

love child: If Jesus and Jared from Subway had ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abstain: پرهیز و امتناع و دوری و خودداری کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expendable: بهتره اول فعلش را یاد بگیریم ( یعنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وبا: بیماری ها : وَبا : Cholera طاعون : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plague: بیماری ها : وَبا : Cholera طاعون : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enduring: دوست عزیز درست فرموده ابن اسم به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lotus: Lotus : لُ تِس Lettuce : لِدِس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nnn: No nut November Bro 1: bro imma do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nnn: No nut November Bro 1: bro imma do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tomorrow: فردا Look at this hungry pig having ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

praiseworthy: Your commitment is actually praise ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

facial expression: حالت چهرهو قیافه Absolutely loving ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolapse of the uterus: Uterine prolapse occurs when pelvic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex club: کلوپ های جنسی ( به انگلیسی: Sex clu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex club: کلوپ های جنسی ( به انگلیسی: Sex clu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vaginismus: Vaginismus is the body's automatic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persuade: Persuade : متقاعد، مجاب، قانع با را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rape baby: 1. a kid who's mom was raped and sh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rape baby: 1. a kid who's mom was raped and sh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mesmerized: مجذوب و محسور شده I'm completely me ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrumptious: adjective [more scrumptious; most s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scumbag: despicable person slang : a dirty o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ذات الریه: Pneumonia ذات الریه Infection tha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چخت: تلفظ : چُخت chokht موهای زائد اطراف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insignificant: ناچیز، بی معنی، چیزیکه قابل ملاحظه/ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dante alighieri: Italian poet, writer, and philosoph ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dante alighieri: Italian poet, writer, and philosoph ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کسری بودجه: Deficit Budget deficit

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کسری بودجه: Deficit Budget deficit

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impeccable: adjective [more impeccable; most im ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thought: Past of think i thought this would ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disappointedly: 🌠 Disappointingly : adverb 1. in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disappointedly: 🌠 Disappointingly : adverb 1. in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relatable: And this song I'd know thousand per ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

considerate: باملاحظه، ملاحظه گر، کسی که مراعات ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it just hit me: it hit me exp. it occurred to me, I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it just hit me: it hit me exp. it occurred to me, I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all at once: Example : Yes sweetie. You're r goi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

zygote: a fertilized ovum

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filing: Filing : پرونده سازی - پرونده Feeli ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

briar: 1: a plant ( such as a rose, blackb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

briar: 1: a plant ( such as a rose, blackb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

die casting: ریخته گری تحت فشار خود cast یعنی ری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استسقاء: پرنوشی ( به انگلیسی: Polydipsia ) ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yo: used to greet someone, attract thei ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خرده فروش: خرده فروش : Retailer عمده فروش : Wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تولید انبوه: Mass production

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earnest money: ودیعه، بیعانه، پیش پرداخت ( پولیه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cinematographer: سینماتاگرافر ( به انگلیسی: cinemato ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cinematographer: سینماتاگرافر ( به انگلیسی: cinemato ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cinematographer: noun [noncount] : the art, process, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty salon: Beauty salon : سالن زیبایی noun [co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

spa: ۱. چشمه معدنی ( آب گرم ) یا همون مر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make up artist: مشاغل مربوط به سالن های زیبایی و اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spa and salon jobs: مشاغل مربوط به سالن های زیبایی و اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spa and salon jobs: مشاغل مربوط به سالن های زیبایی و اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receptionist: Reception : پذیرش Receptionist : مس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

riverdale: Neighborhood of the Bronx in New Yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devanagari: دیواناگری ( هندی: देवनागरी، حرف نوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devanagari: دیواناگری ( هندی: देवनागरी، حرف نوی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daunting: Persian uses a version if Arabic sc ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

levi: ( "third son of Jacob ( means "join ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dante: اسمی است کاملا ایتالیایی به معنای ج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

milkah: In some apocryphal texts such as th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

milkah: In some apocryphal texts such as th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قفقاز: قفقاز یا Caucasus ( تلفظ : کاکِسِس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ip: 1. Internet Protocol, or Internet P ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

IT: Information Technology : همون رشته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

omnipotent: قادر مطلق، همه کار توان، همه فن حری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rigorous: adjective [more rigorous; most rigo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sophisticated: 🌠 SOPHISTICATED 🌠 ADJECTIVE [more ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anchor: 💯 تحلیل دقیق و کامل واژه ی Anchor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

condiment: چاشنی، ادویه، طعم افزا noun [count ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amendment: اول فعلِ Emend را ببینیم معنیش چیه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

derrick: ۱. یک اسم پسرانه به معنای ruler of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جادار: Capacious Spacious Commodious Good ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axolotl: تلفظ : اَکسِ ' لادُل سمندر مکزیکی S ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

axolotl: تلفظ : اَکسِ ' لادُل سمندر مکزیکی S ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you better not: بهتره نباشی یا بهتره نکنی ( بیشتری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you better not: بهتره نباشی یا بهتره نکنی ( بیشتری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismount: پیاده شدن ( از دوچرخه یا موتور، اسب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flex: پز دادن، به رخ کشیدن دوستمون درست گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeschooling: ⬛ HOMESCHOOL ⬛ VERB US : to teach y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obliged: 🔴be indebted or grateful ◀️ "if yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indebted: ⬛ INDEBTED ⬛ adjective [more indebt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redditor: Hey fellow redditors کاربران ردیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pangolin: پانگولین، پولک پوست و زره پوش یا مو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pangolin: پانگولین، پولک پوست و زره پوش یا مو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divine: adjective 1 : relating to or coming ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

simp: ⬛ ویکی پدیا ⬛ سیمپ ( به انگلیسی: Si ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

simping: از فعل Simp میاد. ( Simp هم اسمه هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simping: از فعل Simp میاد. ( Simp هم اسمه هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DNA: Molecule that carries genetic infor ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cum rag: 🌠someone or something u use to wip ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cum rag: 🌠someone or something u use to wip ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anecdotal evidence: شواهد روایت شده، یعنی تجربه و چیزیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anecdotal evidence: Example That seems totally true ba ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

untouched: دست نخورده، تازه، سرحال، نو : not t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sunbathing: تعریف Sunbathe : verb 🔴sit or lie ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choreography: In dance, choreography is the act o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sex tourism: Travel to engage in sexual activity ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakthrough: noun [count] 1 : a sudden increase ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change: مهم ترین معنیش میشه تغییر دادن، تغی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so long: INFORMAL goodbye till we meet again

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joder: تلفظ : خُدِر این واژه یک فعل هست و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joder: تلفظ : خُدِر این واژه یک فعل هست و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jodete: 🇪🇸 به اسپانیایی میشه Fuck you

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jodete: 🇪🇸 به اسپانیایی میشه Fuck you

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well put: Meaning if you say something and it ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog bowl: round container open at the top, us ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog bowl: round container open at the top, us ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grim: adjective 1 : unpleasant or shockin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برف شادی: Happy snow spray Snow spray

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برف شادی: Happy snow spray Snow spray

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intership: noun the position of a student or t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you touch my heart: If something touched my heart, or I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you touch my heart: If something touched my heart, or I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

severe: adjective [or more severe; most sev ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

superfluous: adjective [more superfluous; most s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lifelong: ⬛ LIFELONG ⬛ مادام العمر - همیشگی l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long life: طویل العمر، دیرمیر یا یه چیزیکه خیل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intership: دوره کار آموزی تعریف گوگل : noun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیعانه: Earnest money

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im off: 📌 I'M OFF : an expression said by ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S