A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coulomb: KOO. laam قانون کولن در فیزیک معروف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GAS: علاوه بر گاز که که همراه با مایع و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

give head: to use your mouth and tongue on som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give head: to use your mouth and tongue on som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jack of all trades: a person who can do many different ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stacked: ✴️Means you are 1. Well built, musc ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enunciate: 🔴 to pronounce words or parts of w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afaik: As far as i know

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cps: Child Protective Services, the name ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cps: Child Protective Services, the name ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go figure: مگه داریم ؟ - برو عمو

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

played out: 🎆 🔴 when someone/something is use ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bellyaching: Stop belly - aching about USB - C I ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunscreen: Sun Cream Sunscreen Sunblock suntan ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misshapen: adjective [more misshapen; most mis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slaughterhouse: کشتارگاه، قصاب خانه 🔴 a building w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contender: حریف، هماورد، رقیب، مدعی noun [coun ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inmate: noun [count] : a person who is kept ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outrageous: adjective [more outrageous; most ou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decomposing: در رابطه با جسد به معنی یعنی در حال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decomposing: در رابطه با جسد به معنی یعنی در حال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inefficient: adjective [more inefficient; most i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیم خاردار: Barbed wire

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیم خاردار: Barbed wire

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowingly: دانسته، آگاهانه >Apparently 21yo g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: بازجویی کردن، کسی را شدیداً و اجبار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geese: جمع goose یعنی غاز That was so unex ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geese: جمع goose یعنی غاز That was so unex ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water dispenser: A water dispenser, known as water c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lopsided: کج، بی قرینه، غیر متعادل، متمایل بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch bag: A punching bag is a sturdy bag desi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

edge yourself: Edge yourself means to bring yourse ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edge yourself: Edge yourself means to bring yourse ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awake: بیدار You don't need to be awake ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IT: It's what you made for It's what ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender traitor: Gender - traitor به کسایی گفته میشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gender traitor: Gender - traitor به کسایی گفته میشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don: When you fret, you worry so much ab ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candor: صداقت، خلوص 🔴the quality of being ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick around: remain in or near a place. "I'd li ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spunky: full of spirit, courage, and determ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fight back: مقاباه به مثل، دفاع کردن، در برابر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black and blue: سیاه و کبود Me and my friends will ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take turn: نوبت گرفتن If you're a good enough ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black eye: بادمجان اطراف چشم، کبودی چشم I bet ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put somebody in place: کسی را سرجایش نشاندن ( ادب کردن کسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put somebody in place: کسی را سرجایش نشاندن ( ادب کردن کسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obesity: چاقی مفرط، اضافه وزن شدید Obesity ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sloppy: adjective 1 : not careful or neat : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sow: noun [count] : a fully grown female ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: عقل افتاده، عقب مانده جسمی یا ذهنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retardation: عقب افتادگی - عقب ماندگی - عدم رشد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retardation: عقب افتادگی - عقب ماندگی - عدم رشد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ash: گاهی به عنوان فعل معنی خاموش کردن ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

receptacle: noun [count] 1 formal : a container ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receptacle: این تصویر یک receptacle هست به معنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apologies: جمع کلمه apology هست که یعنی معذرت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goon: یالا, ادامه بده، شروع کن، پیشروی کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right away: الساعه، فورا، بی درنگ immediately. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insinuate: تلویحاً و سرپوشیده و رمزی به چیزی ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast zone: منطقه انفجار Why were you standing ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast zone: منطقه انفجار Why were you standing ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

missing poster: پوستری که عکس و اسم افراد گمشده را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missing poster: پوستری که عکس و اسم افراد گمشده را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bimbo: 🎆 an attractive but unintelligent ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whimsical: adjective [more whimsical; most whi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

louis vuitton: لویی وِتان ویی ویتون، ( به فرانسوی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venice: Venice : وِنِس Venus : وینِس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glory hole: A gloryhole is a hole made in a thi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

correct: ۱. صحیح ( صفت ) ۲. تصحیح کردن، اشت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock sleeve: 🎆 Something you masturbate with "J ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock sleeve: 🎆 Something you masturbate with "J ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead wrong: You are dead wrong : کاملا در اشتبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you hot: گرمته؟ There might be a few people ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you hot: گرمته؟ There might be a few people ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pragmatic: adjective [more pragmatic; most pra ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work of art: Wow you are a work of art : تو یک ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

badass: خفن، خشن، خشک و محکم، گنگ، پوست کلف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sentry: noun [count] : a soldier who guards ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sentry: noun [count] : a soldier who guards ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scholar: noun [count] 1 : a person who has s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abhorrent: adjective [more abhorrent; most abh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر یا خط: Heads or tails : شیر یا خط Heads شی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay eggs: Kill it before it lays eggs : قبل ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suss out: 1 : to find or discover ( something ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinhead: noun 1. the round head of a pin. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prone: I prefer Skyler. I think it'll be l ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaster cast: گچگیری ارتوپدی گچ گیری ارتوپدی یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posterity: آیندگان، نسل های آینده noun [noncou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intrigued: verb 1 [ obj] : to make ( someone ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatuous: ( صفت هست و نه اسم ) احمق، بیشعور، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

urinal: sanitary fixture for urination Thi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cum dump: جق دونی 🎆 A person usually female ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cum dump: جق دونی 🎆 A person usually female ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

station: به معنای جایگاه هم هست. مثلا جایگاه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

FFS: for fuck's sake! ( used as an expre ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brain dead: Brain - dead : صفت هست ۱. کسی که به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veiny: رگ ار، رگی، پر رگ Veiny Arm or for ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veiny: رگ ار، رگی، پر رگ Veiny Arm or for ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presentable: به زبان ساده معنیش میشه آماده. مثلا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

choke on something: Gag thats got to be one of the wor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

choke on something: Gag thats got to be one of the wor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pen: ۱. خودکار ( n ) ۲. نوشتن ( v ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weed out: مثل علف هرز چیزی را کندن، حذف کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

derma roller: A dermaroller is a skin care device ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

derma roller: A dermaroller is a skin care device ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predominantly: Brian is predominantly a boys name, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

succulent: adjective [more succulent; most suc ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superlative: 🔴somewhat formal : of very high qu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apropos: adjective [more apropos; most aprop ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

engorged: adjective [more engorged; most engo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engorged: adjective [more engorged; most engo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

porcelain: چینی ( اشاره به خانواده ظروف چینی � ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bruise: noun [count] 1 : a dark and painful ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carcass: [count] 1 : the body of a dead anim ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

often: Happen often ? : زیاد اتفاق می افته ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammary gland: غده پستانی The mammary gland is a g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammary gland: غده پستانی The mammary gland is a g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loli: What is a loli? Well, a loli is a c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lolicon: ولی کون یا لالی کن ( به ژاپنی: ロリコン ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lolita doll: this article is called Lolita Slave ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lolita doll: this article is called Lolita Slave ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammary: adjective technical : of or relatin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammary: adjective technical : of or relatin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross my mind: You may want to check if you've rec ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slurp: verb [ obj] informal : to eat or dr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloodborne: ADJECTIVE ( of a disease, bacteriu ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mature egg: تخمک بالغ The eggs are super tiny — ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mature egg: تخمک بالغ The eggs are super tiny — ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essence: noun 1 [singular] : the basic natur ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pathogen: noun [count] medical : something ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss out on: When I'm thinking about all the rod ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slutty: 🔴Adjective used to describe a woma ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gunner: noun 1. a member of the armed forc ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressed: تخت تاثیر قرار گرفته شده، مورد پشم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saggy utters: شیردون شل و ول ( سینه ) Tits? Sag ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saggy utters: شیردون شل و ول ( سینه ) Tits? Sag ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cowbell: The cowbell is an idiophone hand pe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cowbell: The cowbell is an idiophone hand pe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crane: جرثقیل noun [count] 1 : a big machi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

complain: Example : Stop complaining about so ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fart hole: Anus

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fart hole: Anus

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwind: verb 1 : to move the end of somethi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharing is caring: اشتراک گذاری مراقبت است ( شریک شدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sharing is caring: اشتراک گذاری مراقبت است ( شریک شدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asian: آسیایی البته تو آمریکا وقتی میگن as ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAP: 🎆 the word lying but built differe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stale: بیات ( نان ) - بوی لاشه سگ گرفته - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on all fours: on all fours phrase of all on hands ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swinger: a person who dates/sleeps with mult ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گارانتی مادام العمر: Lifetime warranty

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گارانتی مادام العمر: Lifetime warranty

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tan: برنزه، سبزه What is your opinion o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pedophile: بچه باز ( اشاره به بچه های ۱۰ تا ۱۳ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pineapple: آناناس Pineapple makes your genital ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

daddy: ۱. بابایی ( پدر ) ۲. بابایی ( ریئس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forgive my ignorance: بخاطر نادانی معذرت میخوام

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgive my ignorance: بخاطر نادانی معذرت میخوام

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beat some one to it: Beat me to it This idiom means, I w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

should have: i shouldn't have swiped : نباید عکس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as all get out: 🎆 US. Informal. to a considerable ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as all get out: 🎆 US. Informal. to a considerable ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

objectionable: I don't find this name so objection ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badassery: Example Yeah Ricky is incredibly c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain tolerance: I have a really high pain tolerance ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain tolerance: I have a really high pain tolerance ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy belated birthday: تولدت با تاخیر مبارک در مقابلش این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy belated birthday: تولدت با تاخیر مبارک در مقابلش این ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss on someone: شاشیدن به حرف کسی piss on ( someon ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

piss on someone: شاشیدن به حرف کسی piss on ( someon ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: ۱. مستقیم ۲. دگرجنس گرا ( هم مثل ما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pepper spray: You're the reason girls carry peppe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face: صورت، چهره If "I gave up" had a fac ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fight over: سر چیزی دعوا کردن It's like your no ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discouraged: دلسرد، نا امید، مأیوس Dont be disco ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tilt: خم کردن، سرازیر کردن to lift or mo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if only: چه خوب می شد اگر، ای کاش Im 18, ha ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

queer: adjective 🔴 1 old - fashioned : od ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love child: noun a child born to parents who ar ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liver transplant: پیوند کبد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petulant: Petulant child : پسر گستاخ گستاخ : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

necrophilia: noun [noncount] : sexual feelings o ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get hit on: To get hit on means to be flirted b ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get hit on: To get hit on means to be flirted b ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

areola: هاله پستان. بخش تیره ذنگ دور nipple ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

areola: هاله پستان. بخش تیره ذنگ دور nipple ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pig: خوک آدم نجس و نکبت - لجن تمام عیار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gobble up: معنی GOBBLE : verb [ obj] 1 : to s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

true: ۱. صحیح - چیزیکه غلط نیست ۲. واقعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shovel: Shovel : بیل قلبی شکل Spade : بیل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muffled: تعریف دیک برای MUFFLE : verb [ obj] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip flop: درست گفتن. تغییر ناگهانی نظر و عقید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throwing: informal : to cause ( someone ) to ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ghost: 🎆 When a person cuts off all commu ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up to something: حال کردن با کسب یا چیزی - شروع کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به یک شرط: On one condition, the plug stays in

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

merrier: خوشحالتر

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

new zealander: کسی که اهل نیوزلند باشه

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S