A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وکیل: Lawyer Attorney

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinky: انگشت کوچک دست My pinky is broken

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عابر پیاده: Pedestrian : عابرپیاده Sidewalk : پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عابر پیاده: Pedestrian : عابرپیاده Sidewalk : پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وسیله نقلیه: Vehicle : وسیله نقلیه/جابجایی Car : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lactose intolerant: ⬛ LACTOSE INTOLERANCE ⬛ نارسایی لا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایزدنشان: آیت الله به پارسی میشه ایزدنشان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایزدنشان: آیت الله به پارسی میشه ایزدنشان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمامیت ارضی: تمامیت سرزمینی یا تمامیت ارضی یا یک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طبق: طبق = بر اساس = According to Accord ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

penile: relating to or affecting the penis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penile: relating to or affecting the penis ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاینده: پاینده ایران : Long live Iran خود پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pert: PERT program evaluation and review ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enough said: Mike Tyson is a legend. Enough said ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to get going: 'I have to go' vs 'I have to get go ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i have to get going: 'I have to go' vs 'I have to get go ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand out: Example : Good for him. He stood ou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsafe: ? A : Does he ever bite one who see ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tamed: اهلی شده - اهلی - رام - رام شده Th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hexagon: Hexagon : هِکسِ گان ( اسم ) Hexago ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orgy: تلفظ : اُرجی سکس گروهی متشکل از افر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bring something on the table: 🔴 to provide something that will b ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to bring something on the table: 🔴 to provide something that will b ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old enough: به اندازه کافی مسن ( بزرگ - بالغ ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old enough: به اندازه کافی مسن ( بزرگ - بالغ ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without further wait: That girl's Ice cream is melting. S ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

without further wait: That girl's Ice cream is melting. S ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living environment: I don't really like the living envi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

living environment: I don't really like the living envi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representing: فرض کنید یک جشنواره در حال انجام با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

need i say more: They're Rocking the Game. I mean ta ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need i say more: They're Rocking the Game. I mean ta ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

which translates to: که معنیش/ترجمه اش میشه - که ترجمه م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

which translates to: که معنیش/ترجمه اش میشه - که ترجمه م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combined: China spends more on economic infra ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racial discrimination: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racism: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

racist: Racial Discrimination : تبعیض نژادی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social division: increasing social division افزایش ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social division: increasing social division افزایش ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it raises the question: ( آن چیز - آن اتفاق ) سبب بوجود آمد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it raises the question: ( آن چیز - آن اتفاق ) سبب بوجود آمد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political parties: اجزاب سیاسی political parties unabl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

political parties: اجزاب سیاسی political parties unabl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adulthood: Adulthood is the opposite of youth ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agree on: ⬛ Agree with ⬛ Agree to ⬛ Agree on ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agree: ⬛ Agree with ⬛ Agree to ⬛ Agree on ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have something to offer: چیزی برای ارائه داشتن If you have s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to have something to offer: چیزی برای ارائه داشتن If you have s ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spreading the false information: انتشار/پخش اطلاعات دروغین/نادرست

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spreading the false information: انتشار/پخش اطلاعات دروغین/نادرست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reported by: گزارش شده توسط reported by some we ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reported by: گزارش شده توسط reported by some we ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mainstream media: رسانه جریان اصلی لفظی است که در اشا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another persons shoes: IN ANOTHER PERSON'S SHOES 🚨 نکته : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in another persons shoes: IN ANOTHER PERSON'S SHOES 🚨 نکته : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk out on somebody: 🔴 to suddenly leave your husband, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provoke: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war provoking: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

war provoking: جنگ افروزی کردن = war provoking ❌ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sincere apology: پوزش/عذرخواهی صادقانه و از ته دل ? ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sincere apology: پوزش/عذرخواهی صادقانه و از ته دل ? ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stamp: Stomp : پایگوبی کردن - زیر پا له کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whistle blower: WHISTLEBLOWER سوت زن ( به انگلیسی: ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stomped on: لگد مال شده - زیر پا قرار گرفته th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomped on: لگد مال شده - زیر پا قرار گرفته th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a closer look: Let's go take a closer look : بیا ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a closer look: Let's go take a closer look : بیا ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mascot: noun [count] : a person, animal, or ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارز بدون پشتوانه طلا: Currency without gold backing : ارز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارز بدون پشتوانه طلا: Currency without gold backing : ارز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backing: ۱. پشت و عقب ( چیزی ) ۲. موسیقی که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergo: verb [ obj] : to experience or endu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underwent: 🔴 to experience something that is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undergoing: شکل ing دار فعل undergo ◀️ It unde ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backing vocalist: Backing Vocalist = Backup Singer ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوانندگی: Singing = خوانندگی - آوازخوانی Play ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوانندگی: Singing = خوانندگی - آوازخوانی Play ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معدوم: نیست و نابود شده - مرده - منقرض شده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عشایر: Nomads Revolutionary nomads of Iraq ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یاغی: یاغیگری: Rebellion یاغی : Rebel تمر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمرد: تلفظ: ( تَ مَ رُّ ) [ عربی ] ( م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود تحقیری: self - deprecation : خود تحقیری Sel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرش دستبافت: Hand Knotted Carpet/ Handmade Carpe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جناحی: Lateral Factional ◀️A factional fi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جناحی: Lateral Factional ◀️A factional fi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فتنه: نقشه از پیش تعیین شده و هدفمند با ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in advance: Planned in advance : از قبل/پیش تعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premeditated: adjective : done or made according ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پیش تعیین شده: Predetermined : از پیش تعیین شده Pr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apart from this: Apart from this : جدا از این - ازین ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unconsolable: INCONSOLABLE = UNCONSOLABLE Consol ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconsolable: INCONSOLABLE = UNCONSOLABLE Consol ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bonkers: ❌ Bonker ✔️ Bonkers ( حتما باید با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

night train: A night train is a train that rides ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night train: A night train is a train that rides ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunk: Sink | Sank | Sunk/Sunken | Sinking ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shipwreck: Noun ۱. کشتی غرق شده ۲. غرق شدگی کش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

castaway: 🚨 Castaway با Cast Away تفاوت داره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گنبد اهنین: نوعی پدافند هوایی در سامانه های دفا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border collie: Smartest Dog Breed

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it will worth it: You can make your way over to my pl ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر خشک: 🚨🚨🚨 نکته به شدت مهم : ( شیر خش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

religious pluralism: Stance of supporting peaceful coexi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنبش فکری: Intellectual Movement : جنبش فکری C ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تحمل گرایی: Pularism Tolerant : تحمل گرا Toler ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رویترز: News agency company Roy. drz سازم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیبایی دوست: Beauty lover

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دبیرکل سازمان ملل متحد: دبیرکل : Secretary 🔴 Secretary - ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازنشر: Publish : نشر دادن Republish : بازن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاباک: سرویس های جاسوسی و جمع آوری اطلاعات ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوسیال لیبرال: Socially liberal : سوسیال لیبرال So ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لابی کردن: مثال : مامور و مجری استخدام میکنید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لابی کردن: مثال : مامور و مجری استخدام میکنید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشورهای بریکس: هند چین روسیه آفریقای جنوبی برزیل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brexit: برگزیت ( به انگلیسی: British" and " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the brink of: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the brink of something: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the brink of something: On the brink of : در آستانه ی مثال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steep: \ صفت / ۱. تند ( شیب ) - پرشیب ( پر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle: Example : ?A : Guys what's the dif ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for the most part: ❌ برای بیشترین قسمت/بخش ✔️ در بیشتر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i hope that all helps: Same as I hope this will help Wil ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as its been said: همانطور که گفته شده As it's been ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint meeting: noun 🔴a meeting attended by member ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint area: منطقه مشترک مثلاً در سهم بندی دریا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زرادخانه: Arsenal = Armory = Armoury زَرّادخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arsenal: Arsenal = Armory = Armoury زَرّادخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راضی از: راضی میشه Satisfied ولی بعدش From ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

راضی از: راضی میشه Satisfied ولی بعدش From ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قشر: قشر و جَمعِش اقشار ۲ تا معنی داره. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side with somebody: To side with someone = To take some ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

side with somebody: To side with someone = To take some ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قشر خاکستری: Grey Stratum

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fc: FC : FOOTBALL CLUB : باشگاه فوتبال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوریدور: Corridor یک راهروی باریک، گذرگاهی ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشورهای دریای کاسپین: Iran | ایران Russia | روسیه Azerbai ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشورهای دریای کاسپین: Iran | ایران Russia | روسیه Azerbai ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نخست وزیر: Prime Minister : نخست وزیر - صدراعظ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناارامی: Unrest The Middle East has been ex ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلاد کفر: بلاد = کشور - سرزمین = Country / La ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کفر: کفر متضاد واژهی ایمان هست ( Faith ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معاند: دو تا معنی داره : ۱. معارض : فردی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عناد: عناد واژه ای است عربی و ۲ معنی داره ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

و من الله توفیق: 🌅 معنی این عبارت چیست ؟ از الله ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اظهارات: Statements : اظهارات He was remove ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اظهارات: Statements : اظهارات He was remove ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستور حکومتی: Government order حکم حکومتی - دستور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حکم حکومتی: Government Order Let me write a g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خودفروخته: خودفروشی چندتا معنی مختلف میتونه دا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrongdoing: ( Wrongdoing ( N : خطا - جرم ( Wro ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بت پرست: Idolatry : بت پرستی Idolater : بت پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بت پرست: Idolatry : بت پرستی Idolater : بت پ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

islamic scholars: علمای اسلام ( ی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

islamic scholars: علمای اسلام ( ی )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم ازش برندارید: Don't take your Eyes off him : چشم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to keep an eye on: Don't take your Eyes off him : چشم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naked weapon: سلاح برهنه Naked sword : شمشیر لخت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im in danger: I'm in danger : در خطرم I'm in love ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

im in danger: I'm in danger : در خطرم I'm in love ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

types of mental harassment and abuse: انواع آزار و سوء استفاده روانی بی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مادر بگرید: یه اصطلاحه بین قشر جوان و هیپ هاپی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swearword: حرف بی ادبی/بد/بی تربیتی/نامناسب n ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sounds per: عالی به نظر میرسه وقتی یکی پیشنهلد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you should drop your worries: شما باید نگرانی های خود را رها کنید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تفخیذ: تفخیذ = لاپایی = سکس بین رانی = Int ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مساحقه: لواط ( فعالیت جنسی بین دو مرد ) مس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: ۱. تمام کردن ( کارها و فعالیت ها ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swing by: 🔴 معنی ◀️ مثال Swing by یعنی وقتی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر زدن فوری: 🔴 معنی ◀️ مثال Swing by یعنی وقتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بت پرستی: Idolatry : بت پرستی Idolater : بت پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucid dream: ◀️ :when you're having a nightmare ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucid: زلال ( آب ) - شفاف - واضح - روشن - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زندانی سیاسی: Political Prisoner : زندانی سیاسی P ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifier: پستانک، سرپستانِ لاستیکی، پلاستیکی، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدعت دینی: بدعت دینی هر نوع باور یا نظریه ای گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتداد: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرتد: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حماس: Palestinian Sunni Islamic militant ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

troy: Homeric ancient city in northwest A ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

troy: Homeric ancient city in northwest A ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zoroastrianism: آیین مزدیسنا ( mazda yasna ) Thei ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theistic: خدامحور ( انه ) - خداباور ( انه ) - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monotheistic: Non - Theistic Religions : ادیان خد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همه خدایی: Belief that God and reality are ide ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همه خدایی: Belief that God and reality are ide ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همه دادارباوری: همه خدایی ( Pantheism ) / همه دادار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همه دادارباوری: همه خدایی ( Pantheism ) / همه دادار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خدافراگیردانی: Belief that the divine pervades all ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خدافراگیردانی: Belief that the divine pervades all ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دادار: ( اسم ) ( عا. ) نک دودور. ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دادارباوری: Belief in a God based only on ratio ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دادارباوری: Belief in a God based only on ratio ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

personal god: یک خدای شخصی یا شخص وار خدایی است ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

personal god: یک خدای شخصی یا شخص وار خدایی است ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پساخداباوری: Variant of nontheism Post - theism ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پساخداباوری: Variant of nontheism Post - theism ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خداناباوری: خداباوری ( Theism ) خداناباوری - ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردم ستیزی: مردم ستیزی ( Misanthropy ) انسان گ ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S