A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you do for a living: What do you do for a living What do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you do for a living: What do you do for a living What do ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: آماده شو ( کن خودتو )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here we go: used when something is just beginni ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naughty words: کلمات رکیک Do you know any naughty ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

naughty words: کلمات رکیک Do you know any naughty ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just: ۱. منصفانه - عادلانه ( adj ) ۲. فق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse you: A sarcastic, indignant exclamation ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

servitude: Slave : برده Slavery : برده داری Se ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با عقل جور در نمیاد: It doesn't add up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با عقل جور در نمیاد: It doesn't add up

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesnt add up: با عقل جور در نمیاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it doesnt add up: با عقل جور در نمیاد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refer to: Example : Guys alway think girls ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mars rover: مریخ نورد Sojourner ( 1997–1997 ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on it: Think about it بهش فکر کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im short handed: دست تنهام I'm short - handed

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im short handed: دست تنهام I'm short - handed

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im skint: I'm skint = i have no money

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im skint: I'm skint = i have no money

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i made it up: الکی گفتم خالی گفتم چاخان کردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکی گفتم: I made it up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الکی گفتم: I made it up

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fewer: Example : Women commit fewer crime ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what: Stop saying "WHAAT??" When asking s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redundant: REDUNDANCY در ادبیات به معنای حشو ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and: Stop using AND at the beginning of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mark my words: used to tell someone to listen to a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چقه: Chaq'qe تلفظ : چَ قِّ در عامیانه یع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چقه: Chaq'qe تلفظ : چَ قِّ در عامیانه یع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چن: چِن یک اسم چینی هست و بیشتر برای فا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

donkey: الاغ - خر مثال : Whenever the donk ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر هماهنگی: Coordination Office

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دفتر هماهنگی: Coordination Office

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love tunnel: Stands for vagina

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love tunnel: Stands for vagina

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business: Business : بیز نِس Busyness : بیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jade: یَشم سبز گونه ای از سنگ های قیمتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انقلاب مخملی: انقلاب مخملی چیست ؟ انقلابهای رنگی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انقلاب مخملی: Colour revolution Political term as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long awaited: بسیار مورد انتظار Finally the long ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for shame: dishonorable or disgraceful An expr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

severance: سِو رِنس noun [singular] formal 1 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antisocial: not sociable or wanting the company ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mena: MENA, an acronym in the English lan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mena: MENA, an acronym in the English lan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immaculate: adjective 1 : perfectly clean The h ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cancer survivor: نجات یافته از سرطان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancer survivor: نجات یافته از سرطان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

everything else: چیزای دیگه My arms are fucked up F ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crate: a slatted wooden case used for tran ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsidian: ابسیدین یا شیشهٔ آتشفشانی، سنگی غنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misery: Missouri : ایالت میزوری در آمریکا / ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brass knuckles: پنجه بوکس Texas teen Brothers and t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brass knuckles: پنجه بوکس Texas teen Brothers and t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheelie: تک چرخ تک چرخ یک حرکت نمایشی است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wheelie: تک چرخ تک چرخ یک حرکت نمایشی است که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march forward: برید جلو پیش برید ادامه بده ( برو ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march forward: برید جلو پیش برید ادامه بده ( برو ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الیاژ: مخلوط یا محلول دو عنصر فلز آلیاژ ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MF: Motherfucker This mf is built like ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turban: T3r. bn عمامه پوششی برای سر با سب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turban: T3r. bn عمامه پوششی برای سر با سب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به کرات: Frequently Often Many times

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رنگ های اصلی: رنگ های اصلی یا رنگ های بنیادین، سه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

database: بانک اطلاعاتی پایگاه اطلاعاتی پایگا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kalashnikov: کلَش نِ کاو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرنسیب: مثال : تلاش کنید تا جایی که میشه کل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swastika: سو آس تِکا آرم و لوگویی که نازی ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mull: Mule : قاطر Mole : خال / موش کور Mu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confrontation: برخورد ( چه تصادف و چه برخوردی برخو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equivalent word: واژه ی معادل - ? Is there an equiv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalent word: واژه ی معادل - ? Is there an equiv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trooper: در اسلنگ معانیش میشه : someone wh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from yesterday: You're the same person from yesterd ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homeschooled: educate ( one's child ) at home ins ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airsoft: He should get an airsoft Gun ایرسا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airsoft: He should get an airsoft Gun ایرسا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airsoft gun: تفنگ ایرسافت نوعی اسلحه بادی است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip out: قاطی کردن - رد دادن شدید - یکدفعه ع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earth globe: کره زمین پلاستیکی ( رومیزی ) که بهش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lots of but sex: در جواب چطوری یا چخبر میتونین ازین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scammer: کلاهبردار - شیاد Scan با Scam فرق د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pen cap: در خودکار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ordinary: Example : I think it is possible fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوینت: جوینت یا سیگاری یک اصطلاح عامیانه ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manatee: گاو دریایی ها پستاندارانی آبزی از ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renaissance: جنبش فرهنگی در اروپا که منجر به قدر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to put words in somebody's mouth: حرف در دهان کسی گذاشتن You're putti ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he has not grown an inch: He's not ill. He hasn't grown an in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

were on the same page: We are on the same page : اتفاق نظر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

usurious: تلفظ : یوژُ ری یِس معنا : رباخوار - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

west coast: به سواحل غربی آمریکا از واشنگتن تا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

libertine: افسارگسیخته Inflation in US, which ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tint: Tinting the windows Tintig car wind ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is a nip in the air: هوا یکمی سرده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i expected better from you: ازت انتظار بیشتری داشتم For shame ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

name of: نامِ اما در انتهای جمله هم میتونه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hospital gown: لباس بیمارستان In my hospital gown ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to be: همون to be هست که منفی شده You are ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چطور تا حالا اینو نشنیده بودم: ??What??? How have I never heard of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how have i never heard of this: چطور من تا حالا اینو نشنیده ام ؟ چط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on my side: You should always be on my side : ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endeavor: VERB formal : to seriously or conti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solar system: دوستان انقدر نگید منظومه شمسی ما ای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سامانه خورشیدی: دوستان انقدر نگید منظومه شمسی ما ای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no more lies: دروغ دیگه بسه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let him through: بزار رد شه ( بیاد داخل )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilante: noun [count] : a person who is not ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have to push myself: باید به خودم فشار بیارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the news: تو اخبار در اخبار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how ya been: چطوری I've been ok : خوبم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with each passing day: With each passing day, the flower g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stray: هم صفته هم اسم هم فعل به عنوان فعل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reclusive: ⬛ RECLUSE ⬛ noun [count] : a person ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

know what i mean: کوتاه شده ی Do you know what i mean ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finally: Finally, someone is doing something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

witness: همون دیدن و تماشا کردن هست ولی بیشت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow something to pieces: چیزی را تکه تکه کردن Mind - blowing ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to knock the crap out of somebody: To beat or kick the shit out of som ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horn honking: Horn honking : بوق زنی Car Horn Hon ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horn honking: Horn honking : بوق زنی Car Horn Hon ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangerous crowd: جمعیت خطرناک Dangerous crowd you're ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of the way: از سر راه برو کنار : Get out of the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

son of a bich: Son of a bitch : تخم حروم - زنا زاد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

son of a bich: Son of a bitch : تخم حروم - زنا زاد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sons of bitches: جمع son of a bitch هست که خطاب به چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sons of bitches: جمع son of a bitch هست که خطاب به چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drophead: مفنگی - عملی - معتاد به مواد خصوصاً ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sins: Sin : گناه Sins : گناهان Sins of th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whoever: Example : Whoever the hell you are ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orphanage: Orphanage : یتیم خانه - پرورشگاه Or ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aren't you gonna say anything: He's assaulting your son, aren't yo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمیخوای چیزی بگی: He's assaulting your son, aren't yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نمیخوای چیزی بگی: He's assaulting your son, aren't yo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too much credit: اعتبار و ارزش بیش از حد You're rea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

too much credit: اعتبار و ارزش بیش از حد You're rea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sleazy: All those Slick, Sleazy, Phony pric ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slick: All those Slick, Sleazy, Phony pric ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ill be right back: I'll be right back : الان برمیگردم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ill be right back: I'll be right back : الان برمیگردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

and then what: We do whar Riddler said ?? And then ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

and then what: We do whar Riddler said ?? And then ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

killed: Past of kill He had a man killed : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indistinct: غیر واضح - نا مشخص Indistinct shout ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guts: Checkout PoopGirl it takes real gut ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

howya doin: چطور مطوری How are you doing

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

howya doin: چطور مطوری How are you doing

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bad news: اخبار بد In china, Bad News is supp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one another: As human beings around the world we ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on crack: روی کراک - کرارک زده This mfk walks ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on crack: روی کراک - کرارک زده This mfk walks ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: adjective [more sinister; most sini ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوال اساسی: Basic Question

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوال اساسی: Basic Question

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noise: Sound : صدا - صوت Unwanted Sound N ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how are ya doing: چطوری در جواب این سوال میشه جواب ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how are ya doing: چطوری در جواب این سوال میشه جواب ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rok commanders: Joan Of Arc Cao Cao Tomoe Gozen Meh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rok commanders: Joan Of Arc Cao Cao Tomoe Gozen Meh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rok: 1. Republic of Korea 2. Rise of Kin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rok: 1. Republic of Korea 2. Rise of Kin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one after the other: یکی پس از دیگری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vending machine: دستگاه فروش خودکار یا �وندینگ ماشین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrant: خیلی با کلمه ی city میاد این واژه ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up to scratch: up to the required standard; satisf ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont wanna get into details: من نمی خواهم به جزئیات بپردازم نمیخ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont wanna get into details: من نمی خواهم به جزئیات بپردازم نمیخ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to steal the show: Lookout jason cause Lincoln is stea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the police: توجه کنید با are میاد و نه با is T ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conduct: بریم همه معانیش رو با هم بررسی کنیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conducted: بریم همه معانیش رو با هم بررسی کنیم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conducts: ۱. فعل Conduct که s سوم شخص گرفته ۳ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pharmaceutical: ADJECTIVE Usage: always used before ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enterprise: ۱. پروژه ی سخت و پرجمعیت - ابر پروژ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

umbrella: a device that is used for protectio ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nearby: 👑 ADJECTIVE : not far away : locat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crippling: Crippling = کمرشکن - زمین گیر کننده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

very: کلاً کاربرد این کلمه در همه ی معانی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پوپولیست: پوپولیسم چیست ؟ عَوام گرایی یا پوپ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

populisme: عَوام گرایی یا پوپولیسم ( به فرانسو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شرارت: Wickedness / Mischief Atrocity

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شرارت: Wickedness / Mischief Atrocity

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حق طلبی: Righteousness

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علوم سیاسی: political science Politics

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فعال رسانه ای: Media Activist

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه: Master of Cultural and Media Studie ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطالعات فرهنگی: Cultural studies

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناسزاگویی نژادی: Racial Slur

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با اجرای: Performed by Michael Jackson

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نظم ذهنی: Lack of Mental Order : فاقد نظم ذهن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تعهد کاری: Commitment to work

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کالبدگشایی: Autopsy : کالبدگشایی Dissection : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swift death: مرگ سریع A woman really got paid t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeamish: adjective [more squeamish; most squ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

queasy: adjective [also more queasy; most q ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crime scene: صحنه ی جرم محلی که جرم اتفاق افتاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touching: دیکشنری learners : adjective [more ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossed legs: هنگام نشستن روی صندلی وقتی یک پا را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uncross: برگرداندن وضعیت پاهای cross شده ( ی ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S