A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

populous: adjective [more populous; most popu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disinformation: دروغ رسانی - دروغ پراکنی - انتشار ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats going on: ?? What's Happening ?? How Are You ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats new: چه خبر ؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats new: چه خبر ؟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats happening: چه خبرا ؟ Hey beet, what's happeni ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mohawk: هم شهره هم به گروهی از مردم اشاره د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knockout: Example : You ever do that to me o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: خط قرمز A guy ordering dessert on ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in what sense: از چه لحاظ/نظر ؟ مثلاً میپرسن Whic ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy warfare: جنگ نیابتی مثلاً دو تا کشور با هم د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over: گاهی معنی سَر هم میده مثلاً We don' ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty mind: ذهن خراب و منحرف ( بیشتر از لحاظ جن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motorcyclist: موتوری - موتورسوار I told you a th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two front: دو طرفه India is fighting a 2 front ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two front: دو طرفه India is fighting a 2 front ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caring: ( Adj ) حامی - مراقب - دلسوز - غمخو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take after: به کسی رفتن ◀️ My son takes after m ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون نانوشته: Non - written Rules A moshpit is c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قانون نانوشته: Non - written Rules A moshpit is c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کد مورس: کد بنا شده بر اساس نقطه و خط برای ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کد مورس: کد بنا شده بر اساس نقطه و خط برای ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هلیکوپتر: Helicopter Copter Chopper eggbeater ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

permitted: مجاز - اجازه داده شده - جائز Hair ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well fed: دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well fed: دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i think: Stop saying "I think". Use these al ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forbid: Allow is the opposite of Forbid

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amateur: Amateur is the opposite of Professi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get periods: همون Menstruate یا پریود شدن، قاعده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get periods: همون Menstruate یا پریود شدن، قاعده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شریک تجاری: Business partner Business Ally

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as time goes on: با گذشت زمان - هرچی زمان میگذره He ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humanitarian: noun [count] : a person who works t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

front: معانی زیادی میتونه داشته باشه ولس م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منطقه بی طرف: No man's land Neutral Zone

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منطقه بی طرف: No man's land Neutral Zone

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwritten: Non - written = Unwritten = نانوشته ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: یک مثال : I think the creator of th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلم نامه نویس: Scriptwriter - Screenwriter فیلم ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلم نامه: screenplay - Script - Scenario فیل ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boob bouncing: لرزاندن سینه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boob bouncing: لرزاندن سینه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kunoichi: نینجای زن Female ninja A kunoichi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kunoichi: نینجای زن Female ninja A kunoichi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

young friendly: جوان پسند ( چیزی که بابل میل یک جوا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

young friendly: جوان پسند ( چیزی که بابل میل یک جوا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nwwl: Naked women's wrestling League

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nwwl: Naked women's wrestling League

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اپارتاید: آپارتاید یا جدانژادی که واژه ای به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serene: 🎴 SERENE 🎴 صفت [more serene; mos ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make suggestion: نمیگیم Give suggestion باید با make ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make suggestion: نمیگیم Give suggestion باید با make ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the topic: off this sub's topic but need to co ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off the topic: off this sub's topic but need to co ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: برعکس حرفی که خانم موسوی در اولین ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the chart: از حد گذشته - فرای مرزها Got dam h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the chart: از حد گذشته - فرای مرزها Got dam h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loved: مورد عشق واقع شده - محبوب I do lov ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achaemenid empire: امپراتوری هخامنشیان اِ کی مِنِد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

achaemenid empire: امپراتوری هخامنشیان اِ کی مِنِد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جنگ روانی: psychological warfare Mental War

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh my no: همون oh my god, NO هست My worthless ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oh my no: همون oh my god, NO هست My worthless ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smug: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moods: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hysterical: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite frankly: کاملاً صادقانه/رک و پوست کنده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quite frankly: کاملاً صادقانه/رک و پوست کنده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bioterrorism: بایوتروریسم یا تروریسم زیستی ( به ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bioterrorism: بایوتروریسم یا تروریسم زیستی ( به ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زرتشت: Zoroaster : زرتشت ( شخصیت ) Zoroas ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یوسف نجار: یوسف نجار ( به عبری יוֹסֵף ) یا سَن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یوسف نجار: یوسف نجار ( به عبری יוֹסֵף ) یا سَن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغزار: مَرغزار ( به انگلیسی: Prairie ) زمی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hospital: Hospital : بیمارستان Clinic : درمان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized religion: دین سازمان یافته Religion in which ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organized religion: دین سازمان یافته Religion in which ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanctification: مقدس سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctification: مقدس سازی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctify: verb [ obj] formal 1 : to make ( so ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there it is: بفرما. . . !

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ددمنش: وحشی و بی شعور همچون یک حیوان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retrograde: adjective [more retrograde; most re ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واپسگرا: neanderthal Retrograde

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تالاسمی: تَلِ سیمی یا Ta. luh. see. mee. uh ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our paths will cross again: Well It was a pleasure meeting you ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

our paths will cross again: Well It was a pleasure meeting you ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first gradually later suddenly: اول بطور تدریجی بعدا بطور ناگهانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first gradually later suddenly: اول بطور تدریجی بعدا بطور ناگهانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apostasy: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apostasy: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rancid: adjective [more rancid; most rancid ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pantry: noun [count] : a small room in a ho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

putrid: adjective 1 : decayed with usually ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

btc: Bitcoin

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

btc: Bitcoin

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فناوری: فناوری = تبدیل علم به صنعت

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nontheistic: non - theistic = irreligious Non - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nontheistic: non - theistic = irreligious Non - ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مریخ نورد: Mars Rover

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مریخ نورد: Mars Rover

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets make this happen: بیا عملیش کنیم بیا انجامش بدیم بیا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lets make this happen: بیا عملیش کنیم بیا انجامش بدیم بیا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage dealt: Damage Taken : خسارت وارد شده به شم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damage dealt: Damage Taken : خسارت وارد شده به شم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damn straight: همون so true هست ولی کوچه بازاری تر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats what i mean: منظورم ( دقیقا ) همونه/همینه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thats what i mean: منظورم ( دقیقا ) همونه/همینه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional damage: آسیب و ضربه احساسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

emotional damage: آسیب و ضربه احساسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifist: noun a person who believes that war ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondence: Correspondence : مکاتبه ( ارتباط با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afap: As frequently as possible Play th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afap: As frequently as possible Play th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you do: ? What do you do ? = What's your jo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring: Bring : بیار ( فعل آوردن ) Take : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what do you do for a living: What do you do for a living What do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you do for a living: What do you do for a living What do ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: آماده شو ( کن خودتو )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here we go: used when something is just beginni ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naughty words: کلمات رکیک Do you know any naughty ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

naughty words: کلمات رکیک Do you know any naughty ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just: ۱. منصفانه - عادلانه ( adj ) ۲. فق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse you: A sarcastic, indignant exclamation ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

servitude: Slave : برده Slavery : برده داری Se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با عقل جور در نمیاد: It doesn't add up

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با عقل جور در نمیاد: It doesn't add up

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesnt add up: با عقل جور در نمیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it doesnt add up: با عقل جور در نمیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refer to: Example : Guys alway think girls ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mars rover: مریخ نورد Sojourner ( 1997–1997 ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep on it: Think about it بهش فکر کن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im short handed: دست تنهام I'm short - handed

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im short handed: دست تنهام I'm short - handed

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

im skint: I'm skint = i have no money

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

im skint: I'm skint = i have no money

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i made it up: الکی گفتم خالی گفتم چاخان کردم

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الکی گفتم: I made it up

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

الکی گفتم: I made it up

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fewer: Example : Women commit fewer crime ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what: Stop saying "WHAAT??" When asking s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redundant: REDUNDANCY در ادبیات به معنای حشو ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and: Stop using AND at the beginning of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mark my words: used to tell someone to listen to a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چقه: Chaq'qe تلفظ : چَ قِّ در عامیانه یع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چقه: Chaq'qe تلفظ : چَ قِّ در عامیانه یع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چن: چِن یک اسم چینی هست و بیشتر برای فا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

donkey: الاغ - خر مثال : Whenever the donk ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر هماهنگی: Coordination Office

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دفتر هماهنگی: Coordination Office

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love tunnel: Stands for vagina

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love tunnel: Stands for vagina

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

business: Business : بیز نِس Busyness : بیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jade: یَشم سبز گونه ای از سنگ های قیمتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انقلاب مخملی: انقلاب مخملی چیست ؟ انقلابهای رنگی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انقلاب مخملی: Colour revolution Political term as ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long awaited: بسیار مورد انتظار Finally the long ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for shame: dishonorable or disgraceful An expr ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

severance: سِو رِنس noun [singular] formal 1 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

antisocial: not sociable or wanting the company ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mena: MENA, an acronym in the English lan ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mena: MENA, an acronym in the English lan ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immaculate: adjective 1 : perfectly clean The h ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cancer survivor: نجات یافته از سرطان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cancer survivor: نجات یافته از سرطان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

everything else: چیزای دیگه My arms are fucked up F ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crate: a slatted wooden case used for tran ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsidian: ابسیدین یا شیشهٔ آتشفشانی، سنگی غنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misery: Missouri : ایالت میزوری در آمریکا / ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

brass knuckles: پنجه بوکس Texas teen Brothers and t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brass knuckles: پنجه بوکس Texas teen Brothers and t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wheelie: تک چرخ تک چرخ یک حرکت نمایشی است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wheelie: تک چرخ تک چرخ یک حرکت نمایشی است که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march forward: برید جلو پیش برید ادامه بده ( برو ج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march forward: برید جلو پیش برید ادامه بده ( برو ج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الیاژ: مخلوط یا محلول دو عنصر فلز آلیاژ ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

MF: Motherfucker This mf is built like ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

turban: T3r. bn عمامه پوششی برای سر با سب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turban: T3r. bn عمامه پوششی برای سر با سب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به کرات: Frequently Often Many times

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رنگ های اصلی: رنگ های اصلی یا رنگ های بنیادین، سه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

database: بانک اطلاعاتی پایگاه اطلاعاتی پایگا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kalashnikov: کلَش نِ کاو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرنسیب: مثال : تلاش کنید تا جایی که میشه کل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swastika: سو آس تِکا آرم و لوگویی که نازی ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mull: Mule : قاطر Mole : خال / موش کور Mu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confrontation: برخورد ( چه تصادف و چه برخوردی برخو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equivalent word: واژه ی معادل - ? Is there an equiv ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivalent word: واژه ی معادل - ? Is there an equiv ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trooper: در اسلنگ معانیش میشه : someone wh ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from yesterday: You're the same person from yesterd ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homeschooled: educate ( one's child ) at home ins ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airsoft: He should get an airsoft Gun ایرسا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

airsoft: He should get an airsoft Gun ایرسا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airsoft gun: تفنگ ایرسافت نوعی اسلحه بادی است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flip out: قاطی کردن - رد دادن شدید - یکدفعه ع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earth globe: کره زمین پلاستیکی ( رومیزی ) که بهش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lots of but sex: در جواب چطوری یا چخبر میتونین ازین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scammer: کلاهبردار - شیاد Scan با Scam فرق د ...

٨ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S