A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

illusion: Illusion : وهم ( توهم انگیزی ) Del ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

five senses: حواس پنجگانه Hearing : شنوایی Sight ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

five senses: حواس پنجگانه Hearing : شنوایی Sight ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nihilism: هیچ انگاری نوعی دیدگاه فلسفی در فل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the bug: A more polite way to say WHAT THE F ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what the bug: A more polite way to say WHAT THE F ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contrary to popular belief: برخلاف باور همگان برعکس طوریکه اکث ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eight month pregnant belly: Eight - month pregnant belly شکم با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eight month pregnant belly: Eight - month pregnant belly شکم با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

not to mention: used to introduce an additional poi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

content creation: تولید محتوا - محتوا سازی People hav ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

content creation: تولید محتوا - محتوا سازی People hav ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for those who dont know: برای کسانی که نمی دانند - برای اونا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for those who dont know: برای کسانی که نمی دانند - برای اونا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: hold up someone/something 🔴to del ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you reap what you sow: PROVERB you eventually have to face ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sexual object: یه تیکه گوشت - شی یا وسیله ی جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual object: یه تیکه گوشت - شی یا وسیله ی جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turned off: وقتی شهوتت میخوابه و دیگه حس و تمای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virtue signal: Virtue signal فعل هست و Virtue sign ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtue signal: Virtue signal فعل هست و Virtue sign ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sexual objectification: Disregarding personality or dignity ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

final thoughts: In addition to the concluding state ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

till next time: تا دفعه بعد Another way to say good ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

till next time: تا دفعه بعد Another way to say good ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهادت: Testify Martyrdom Witness Attestati ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virtual education: Virtual education Virtual teaching ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

virtual education: Virtual education Virtual teaching ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misandry: مردستیزی ( به انگلیسی: Misandry ) ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intelligible: 🔰INTELLIGIBLE : فهمیدنی - قابل فهم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intelligible: 🔰INTELLIGIBLE : فهمیدنی - قابل فهم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

explicit: Exploit : استثمار - بهره کشی Explic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

katch up: تو چت گاهی از k بجای c استفاده میکن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

katch up: تو چت گاهی از k بجای c استفاده میکن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvation: noun [noncount] 1 in Christianity : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

utube: Shorter form of YouTube

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utube: Shorter form of YouTube

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

islamophobia: اسلام هراسی ( به انگلیسی: Islamopho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

metaverse: متاورس فرضیه در مورد آینده اینترنت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dick: Dick دو تا معنی داره : ۱. کیر ۲. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nightstick: Tonfa : تونفا Baton/Nightstick/Trun ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tonfa: Tonfa : تونفا Baton/Nightstick/Trun ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adventure city: شهر پر ماجرا از انیمیشن PAW petrol

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adventure city: شهر پر ماجرا از انیمیشن PAW petrol

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birthdate: تاریخ تولد the date on which a pers ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron dome: گنبد آهنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

iron dome: گنبد آهنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

running water: آب لوله کشی ( شهری )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلیمی: کلیمی واژه ای است که برای اطلاق به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کلیمی: کلیمی واژه ای است که برای اطلاق به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نصرانی: نصرانی یعنی مسیحی کلیمی یعنی یهودی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adherent: noun [count] : 🔴a person who is l ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

racial slur: - racial slurs - ناسزاگویی های نژا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

racial slur: - racial slurs - ناسزاگویی های نژا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in my perspective: به نظر من

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in my perspective: به نظر من

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

from my perspective: به نظر من اینارو هم میشه گفت From ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوچ نشین: Nomad Person without fixed habitat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوچ نشین: Nomad Person without fixed habitat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: چندین معنا داره. یکی از معانی آن می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

makeup free: Makeup free face : صورت بدون آرایش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raceplay: ( raceplay ( uncountable ( BDSM ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

raceplay: ( raceplay ( uncountable ( BDSM ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pilgrimage: Pilgrimage : سفر زیارتی - زیارت Pom ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cereal: نکته ی مهم اینه که Cereal و Serial ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inactive: Active : فعال - پر جنب و جوش Inact ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tavern: noun [count] 1 : a place where alco ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

peanut butter and jelly sandwich: A peanut butter and jelly sandwich ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peanut butter and jelly sandwich: A peanut butter and jelly sandwich ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوش اقتصادی: Economic intelligence

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هوش اقتصادی: Economic intelligence

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unidentified: شناسایی و شناخته نشده / ناشناس / تا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ypj: Women's Protection Units Military u ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ypj: Women's Protection Units Military u ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

top enemy: دشمن برتر Nemesis

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top enemy: دشمن برتر Nemesis

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinar: Dinar : gold coin Dirham : silver c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dinar: Dinar : gold coin Dirham : silver c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pbuh: PEACE BE UPON HIM که به صورت خلاصه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supplication: noun formal : an act of asking for ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplication: noun formal : an act of asking for ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hannah owo: Hannah Owo's age is revealed to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hannah owo: Hannah Owo's age is revealed to be ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

populous: adjective [more populous; most popu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disinformation: دروغ رسانی - دروغ پراکنی - انتشار ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats going on: ?? What's Happening ?? How Are You ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats new: چه خبر ؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats new: چه خبر ؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whats happening: چه خبرا ؟ Hey beet, what's happeni ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mohawk: هم شهره هم به گروهی از مردم اشاره د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knockout: Example : You ever do that to me o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: خط قرمز A guy ordering dessert on ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in what sense: از چه لحاظ/نظر ؟ مثلاً میپرسن Whic ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy warfare: جنگ نیابتی مثلاً دو تا کشور با هم د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over: گاهی معنی سَر هم میده مثلاً We don' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty mind: ذهن خراب و منحرف ( بیشتر از لحاظ جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

motorcyclist: موتوری - موتورسوار I told you a th ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two front: دو طرفه India is fighting a 2 front ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

two front: دو طرفه India is fighting a 2 front ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

caring: ( Adj ) حامی - مراقب - دلسوز - غمخو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take after: به کسی رفتن ◀️ My son takes after m ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قانون نانوشته: Non - written Rules A moshpit is c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قانون نانوشته: Non - written Rules A moshpit is c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کد مورس: کد بنا شده بر اساس نقطه و خط برای ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کد مورس: کد بنا شده بر اساس نقطه و خط برای ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هلیکوپتر: Helicopter Copter Chopper eggbeater ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

permitted: مجاز - اجازه داده شده - جائز Hair ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

well fed: دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well fed: دارای تغذیه ی خوب، پرواری، خوب تغذی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i think: Stop saying "I think". Use these al ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forbid: Allow is the opposite of Forbid

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amateur: Amateur is the opposite of Professi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get periods: همون Menstruate یا پریود شدن، قاعده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get periods: همون Menstruate یا پریود شدن، قاعده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شریک تجاری: Business partner Business Ally

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as time goes on: با گذشت زمان - هرچی زمان میگذره He ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

humanitarian: noun [count] : a person who works t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

front: معانی زیادی میتونه داشته باشه ولس م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منطقه بی طرف: No man's land Neutral Zone

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

منطقه بی طرف: No man's land Neutral Zone

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unwritten: Non - written = Unwritten = نانوشته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: یک مثال : I think the creator of th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلم نامه نویس: Scriptwriter - Screenwriter فیلم ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فیلم نامه: screenplay - Script - Scenario فیل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boob bouncing: لرزاندن سینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boob bouncing: لرزاندن سینه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kunoichi: نینجای زن Female ninja A kunoichi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kunoichi: نینجای زن Female ninja A kunoichi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

young friendly: جوان پسند ( چیزی که بابل میل یک جوا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

young friendly: جوان پسند ( چیزی که بابل میل یک جوا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nwwl: Naked women's wrestling League

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nwwl: Naked women's wrestling League

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اپارتاید: آپارتاید یا جدانژادی که واژه ای به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serene: 🎴 SERENE 🎴 صفت [more serene; mos ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make suggestion: نمیگیم Give suggestion باید با make ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make suggestion: نمیگیم Give suggestion باید با make ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off the topic: off this sub's topic but need to co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

off the topic: off this sub's topic but need to co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: برعکس حرفی که خانم موسوی در اولین ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

over the chart: از حد گذشته - فرای مرزها Got dam h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the chart: از حد گذشته - فرای مرزها Got dam h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loved: مورد عشق واقع شده - محبوب I do lov ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achaemenid empire: امپراتوری هخامنشیان اِ کی مِنِد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

achaemenid empire: امپراتوری هخامنشیان اِ کی مِنِد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جنگ روانی: psychological warfare Mental War

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh my no: همون oh my god, NO هست My worthless ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oh my no: همون oh my god, NO هست My worthless ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smug: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moods: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hysterical: Confident : با اعتماد بنفس Hysteric ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite frankly: کاملاً صادقانه/رک و پوست کنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

quite frankly: کاملاً صادقانه/رک و پوست کنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bioterrorism: بایوتروریسم یا تروریسم زیستی ( به ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bioterrorism: بایوتروریسم یا تروریسم زیستی ( به ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زرتشت: Zoroaster : زرتشت ( شخصیت ) Zoroas ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یوسف نجار: یوسف نجار ( به عبری יוֹסֵף ) یا سَن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یوسف نجار: یوسف نجار ( به عبری יוֹסֵף ) یا سَن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغزار: مَرغزار ( به انگلیسی: Prairie ) زمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hospital: Hospital : بیمارستان Clinic : درمان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized religion: دین سازمان یافته Religion in which ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organized religion: دین سازمان یافته Religion in which ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanctification: مقدس سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctification: مقدس سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctify: verb [ obj] formal 1 : to make ( so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there it is: بفرما. . . !

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ددمنش: وحشی و بی شعور همچون یک حیوان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retrograde: adjective [more retrograde; most re ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واپسگرا: neanderthal Retrograde

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تالاسمی: تَلِ سیمی یا Ta. luh. see. mee. uh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our paths will cross again: Well It was a pleasure meeting you ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

our paths will cross again: Well It was a pleasure meeting you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first gradually later suddenly: اول بطور تدریجی بعدا بطور ناگهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first gradually later suddenly: اول بطور تدریجی بعدا بطور ناگهانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

apostasy: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apostasy: 🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rancid: adjective [more rancid; most rancid ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pantry: noun [count] : a small room in a ho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

putrid: adjective 1 : decayed with usually ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

btc: Bitcoin

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

btc: Bitcoin

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فناوری: فناوری = تبدیل علم به صنعت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nontheistic: non - theistic = irreligious Non - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nontheistic: non - theistic = irreligious Non - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مریخ نورد: Mars Rover

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مریخ نورد: Mars Rover

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lets make this happen: بیا عملیش کنیم بیا انجامش بدیم بیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lets make this happen: بیا عملیش کنیم بیا انجامش بدیم بیا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

damage dealt: Damage Taken : خسارت وارد شده به شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damage dealt: Damage Taken : خسارت وارد شده به شم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

damn straight: همون so true هست ولی کوچه بازاری تر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thats what i mean: منظورم ( دقیقا ) همونه/همینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thats what i mean: منظورم ( دقیقا ) همونه/همینه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotional damage: آسیب و ضربه احساسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

emotional damage: آسیب و ضربه احساسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifist: noun a person who believes that war ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

correspondence: Correspondence : مکاتبه ( ارتباط با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

afap: As frequently as possible Play th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afap: As frequently as possible Play th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you do: ? What do you do ? = What's your jo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring: Bring : بیار ( فعل آوردن ) Take : ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S