A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flabbergasted: Flabbergasting : شوکه کننده - بهت آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decimate: verb [ obj] 1 : to destroy a large ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

camo attire: لباس پلنگی/ارتشی ◀️ I know… who th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

camo attire: لباس پلنگی/ارتشی ◀️ I know… who th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attire: FORMAL•LITERARY noun 🔴clothes, esp ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pair: یه معنیش میشه ست کردن، عجین کردن، ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ameliorate: verb [ obj] formal : 🔴 to make ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to be in denial: I'm in denial : نمیخوام قبول کنم در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to be in denial: I'm in denial : نمیخوام قبول کنم در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pipe it down: تعریف Pipe down به شکل زیر اومده : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pipe it down: تعریف Pipe down به شکل زیر اومده : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

those in power: Those in power : صاحبان قدرت، مسئول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

those in power: Those in power : صاحبان قدرت، مسئول ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نجس: از لحاظ دینی ناپاک و کثیف ( در انگل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

braggadocio: BRAG : صحبت کردن در مورد خود، دستا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

braggadocious: Braggadocious ( با تلفظ bragedowshe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

braggadocious: Braggadocious ( با تلفظ bragedowshe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quintessentially: قیدی است از افزودن LY به انتهای صفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preconceived: ( صفت ) ازپیش تعیین شده - از ویش مش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt knife: چاقوی کند و ناتیز مثال : I’d 100% ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مثل روز روشن: Clear as day مثال : I don't see ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مثل روز روشن: Clear as day مثال : I don't see ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poor performance: عملکرد ضعیف و افتضاح Raphael Varane ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معجزه: باطل کردن قوانین طبیعت و فیزیک کار، ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

male orgasm: ارگاسم مردانه مثال : What do mal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

male orgasm: ارگاسم مردانه مثال : What do mal ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرفی ندارم: I have no words

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حرفی ندارم: I have no words

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pfp: 1. Profile Picture عکس حساب کاربری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

like father like son: پسر به پدرش میره ( یک ضرب المثل هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch invader: افرادی که حق و مجوز حضور بر روی زمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fit: Fit ( adj ) : خوش اندام - خوش هیکل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concentration camp: ⬛ LABOR CAMP ⬛ اردوگاه کار ( انگلیس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قارچ گانودرما: Lacquered bracket قارچی با خواص در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قارچ گانودرما: Lacquered bracket قارچی با خواص در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

espionage: اسم غیرقابل شمارش معنا : جاسوسی - پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patronage: Patron : پِی ترِن ( مشتری، حامی، کم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inform someone: به کسی اطلاع دادن Imma kill him, B ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inform someone: به کسی اطلاع دادن Imma kill him, B ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigy: اسم قابل شمارش معنا : 1] اعجوبه ( ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigal son: اگه prodigal با Son یا Daughter بیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kinetic energy: انرژی جنبشی، یعنی Energy of a movin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: یکی از معنی هاش میشه نگهداشتن. ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fungus: Fungus = قارچ یا سَماروغ Fungi is p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stem: Root : ریشه Stem : ساقه Petal : گلب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concussion: TBI/Traumatic brain injury : ضربه م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

furnace: Furnace : کوره Melting Furnace : کو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

latent: Laten به معنی پنهان، نهان، نهفته، ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reminisce: یادآوری کردن، به خاطر آوردن، یاد کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masquerade: اسم قابل شمارش ۱. بالماسکه ( n ) ۲ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bureau: تلفظ : BEE. uh. row یا BEER. ow تعا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorted: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to sort out: تحلیل کامل Sorted و Sort out • مثال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابغوره: verjuice آبغوره یا آب غوره عصارهٔ غ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماله کشی: Whitewash : ماله کشی کردن whitewas ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dereliction: noun formal 1 [noncount] a : the ac ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dereliction: noun formal 1 [noncount] a : the ac ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i dont get to decide: باید بدانیم که I can't decide با i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont get to decide: باید بدانیم که I can't decide با i ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you dont get to choose it: You don't get to choose it ❌شما نمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you dont get to choose it: You don't get to choose it ❌شما نمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهدور الدم: مهدورالدم کیست در فقه اسلامی اصطلاح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سیالات: سیال یا شاره = Fluid سیالات جمع سیا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex deprived: SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex deprived: SEX - DEPRIVED یک صفت هست به معنی گ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love you back: در جواب i love you میشه استفاده کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love you back: در جواب i love you میشه استفاده کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

industrialist: noun 🔴[count] : someone who owns o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

occultist: Occult : علوم غریبه Occultism : اعت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to wrap ones head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to wrap ones head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap your head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap your head around: این یک اصطلاح ( idiom ) هست که به م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specify: ۱. مشخصاً نام بردن/قید - اشاره - ذک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a different story: A different story = Otherwise یک ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a different story: A different story = Otherwise یک ق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escapade: noun [count] : an exciting, foolish ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pig: ? What does it mean when a person i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boar: The noun boar refers to an uncastra ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

github copilot: آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

github copilot: آینده برنامه نویسی بصورت خودکار یک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sex ratio: نسبت جنسی یعنی به ازای هر مرد چند ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender ratio: نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gender ratio: نسبت جنسیتی Sex ratio هم میگن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wirtschaftsingenieurwesen: Industrial engineering in Getman 🇩 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wirtschaftsingenieurwesen: Industrial engineering in Getman 🇩 ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detainee: noun [count] : a person who is bein ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stealth: 📌 Stealth Technology/Low observabl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

right off the bat: NORTH AMERICAN 🔴at the very beginn ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalker: تعقیب کننده - بِپّا Stalker ( n ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tail: ۱. دُم ۲. دنبال و تعقیب کردن ( v ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایوا: اینطور که مشخصه در چندین زبان وجود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kukri: کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kukri: کوکری، چاقو یا قمه ای است مرتبط با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tragic: Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terrific: Tragic : غم انگیز - سوگناک - تراژیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبارزه تن به تن: Hand - to - hand Combat Battle ❌ Wa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

melee weapons: سلاح هایی که در مبارزه ی تن به تن ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ranged weapon: سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ranged weapon: سلاح پرتابی هر سلاحی که بتواند اه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dagger: Kukri : کوکری Sword : شمشیر Katana ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

syndicate: گروهی از ( افراد/سازمان ها/کسب وکار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kraken: هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kraken: هیولای دریای اسکاندیناوی کِراکِن هی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کراکن: Kraken = هیولای دریای اسکاندیناوی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترسناک: Creepy God, this is so fucking cree ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulate: verb [ obj] : to try to be like ( s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emulating: تقلید کردن ◀️Looks awesome! I love ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بابا لنگ دراز: My Daddy Long Legs 1990 Japanese an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subsidiaries: Subsidiaries جمع Subsidiary هست که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aghast: adjective Usage: not used before a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritable: زودرنج - زودخشم - بی اعصاب - تحریک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرگین: تلفظ: ( س یا سَ ) [ پهلوی ] ( اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوجوانی: کودکی : Childhood نوجوانی : Adoles ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نوجوانی: کودکی : Childhood نوجوانی : Adoles ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

alt girl: Alt - girl : A subculturally alter ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alt girl: Alt - girl : A subculturally alter ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crooked path: مسیر خمیده و پر پیچ خم گاده نا صاف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crooked path: مسیر خمیده و پر پیچ خم گاده نا صاف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gleeful: شاد و خوشحال Happy, Content

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exodus: ۱. مهاجرت و ترک کردن دسته جمعی ۲. د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saddened: متأسف - ناراحت - غمگین - متأثر ( صف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اخمو: A Frowning face : چهره ای اخمو کلا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more of a: ?Do you prefer dogs or cats I'm mor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

more of a: ?Do you prefer dogs or cats I'm mor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relic: یادگار مقدس ( انگلیسی: relic ) در ح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disembark: Disembark ≠ Embark ۱. پیاده شدن ( ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هوچی گری: هوچی : تلفظ: ( هُ ) ( صفت ) حَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

DEN: لانه ( مربوط به حیوانات وحشی ) ◀️ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

icon: رایانه ها : تصویر کوچکی روی صفحه را ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکستن گردن: Neck snap

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شکستن گردن: Neck snap

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

put it: How can i put it nicely? چطوری میتو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ludicrous: adjective [more ludicrous; most lud ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get out of my face: get out of someone's face phrase of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

victorian england: انگلستان زمان ملکه ویکتوریا ( بهتری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

victorian england: انگلستان زمان ملکه ویکتوریا ( بهتری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chapel: کلیسای کوچک ( در آن گاهی مرایم ازدو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

al capone: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

al capone: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

al pacino: Al Capone : آل کاپون El Chapo : ال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چکش: ۱. چَکُّش : وسیله ای آهنین با دست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قضای حاجت کردن: قضای حاجت کردن ؛ کنایه از تخلیه کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spring water: Spring یکی از واژگان پرمعنی انگلیسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eyepatch: چشم بند ( که یکی از چشم هارا می پوش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heavy sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep sleeper: Light sleeper : سبک خواب Heavy Slee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

holding up: “How are you holding up?” is anothe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lead: نکته تلفظی : اگر lead به معنی راهن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peaky: Picky : سخت گیر - سخت پسند - مشکل پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوار قلب: Electrocardiography Electrocardiog ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوار قلب: Electrocardiography Electrocardiog ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چوب پزشکی: چوب بستنی پزشکی = آبِسْلانگ یا اَبِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چوب پزشکی: چوب بستنی پزشکی = آبِسْلانگ یا اَبِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عصب کشی: Root Canal Treatment Root Cana Ther ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرکردن دندان: Dental Restoration Dental Fillings ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرکردن دندان: Dental Restoration Dental Fillings ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روکش دندان: Crown Dental Cap

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well spoken: Well - Spoken یا Well Spoken یک اسم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speculum: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spectrum: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spatula: Speculum : اسپکولوم Specula/Specul ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: Momentous : مهم Momentum : تَکانه - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تکانه: Momentum : تکانه - اندازه حرکت Spec ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defense mechanism: مکانیزم یا سازوکار دفاعی هر جانداری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

still water: آبی که کربن دی اکسید ندارد بنابراین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wary: Wary یک واژه ی بسیار پرکاربرد و با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pound for pound: با وزن مساوی گاهی بصورت قید میاد که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pose a threat: To pose a threat to someone : برای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rabies: Rabies = هاری ◀️ ? Is it OK to to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سرسام: Meningitis Inflammation of the memb ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بندپایان: arthropods بندپایان مثال : While t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرضیه: فرضیه : پاسخ احتمالی و ثابت نشده به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hypothesis: فرضیه : پاسخ احتمالی و ثابت نشده به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlive: بیشتر عمر کردن از verb [ obj] 1 : ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make good pet: حسوان خانگی خوبی بودن مثال : ? Fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make good pet: حسوان خانگی خوبی بودن مثال : ? Fo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wartime: حین، زمان و دوران جنگ مثال : Cat m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wartime: حین، زمان و دوران جنگ مثال : Cat m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exotic pet: حیوان خانگی بیگانه ( به انگلیسی: Ex ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پونه: پونه : Pennyroyal نعناع : Mint ریحا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silicon valley: سیلیکون ولی، به معنی درهٔ سیلیکون، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheepish: adjective [more sheepish; most shee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: یکی از پرمعناترین واژگان انگلیسی. ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter chocolate: Chocolate : شکلات 🍫 Bitter Chocola ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aegis: noun [singular] formal : the power ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشتباه کردن: Make a mistake = اشتباه کردن ◀️He ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wellspring: noun [count] : something or someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheeky: صفت | عمدتاً در بریتانیا کاربرد دار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unemotional: بی احساس - غیر احساسی مثال : ?Why ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repercussion: 🟧CONSEQUENCE🟧 عواقب - پیامد somet ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منحنی عمر: Life Curve

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: Initiative : ابتکار قدرت و فرصت انج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اشباع شده: Saturation : اشباع Saturated : اشبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عوامل: Factors Controllable marketing fa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fussiness: Fussy : often upset or unhappy Ex ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S