A L C Y O N E U S - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knock on: Knock out : ضربه فنی و بیهوش کردن K ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: Beefs are conflicts expressed throu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hacktivist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state sponsored terrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

script kiddie: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cyberterrorist: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هکتیویست: SCRIPT KIDDIE : An unskilled hacke ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ننه اونلی فنز دار: Onlyfans mother یک فحش جدید که به ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جلب اعتماد: Win someone's trust

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win trust: جلب اعتماد کردن - اعتماد کسب کردن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

human: Human واژه ای است که از لاتین به فر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poacher: شکارچی غیرقانونی ( یکسری حیوانات که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quetzal: پرنده ی زیبای روبه انقراضی است که ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calm him down: آرومش کنید Relax

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

efiing: همون Fucking که حرف اولش F هست ولی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هفت قران مابین: یعنی قرآن ازت محافظت که این اتفاق ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to pick on somebody: Pick on someone یعنی انتقاد کردن، ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick on someone your size: ❌ شخصی را با اندازه خود انتخاب کنید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mgk: MACHINE GUN KELLY is an american mu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compromise: Compromise - Amity - Comity این ۳ ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comprise: 🚨 نکته مهم اینکه Compromise را با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distilled water: Distilled Water : آب مقطر Purified ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignitary: آدم سرشناس و عالی مقام - شخص بزرگ م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

responses to how is your day going: روز شما چگونه می گذرد همون حالت چطو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropic: ابتدا ببینیم Philanthropy به چه معن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giving up: دست کشیدن از - انصراف دادن - ترک کر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: ۱. به عنوان اسم، sacrifice یک کار و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dormant: به معنی خواب هست اما برای مَش قربون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

asleep: Asleep یعنی خفته - در وضعیت خواب - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concessionaire: شخصی یا بیزنسی که حق فروش چیزی را د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concession: ۱. حق امیتاز - امتیاز ۲. اعتراف به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worthwhile: ارزشمند - با ارزش - ارزنده *اینو با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rewarding: ۱. راضی کننده - خوشحال کننده - ایجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precious: ۱. گرانبها - ارزشمند - ارزنده - با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cherished: چیزیکه Cherished باشه شما خیلی به ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigorous: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strong: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robust: Strong - Powerful - Potent - Vigoro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: اتفاقی - سرسری - خودسرانه - من درآو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

haphazard: ( صفت ) اتفاقی - تصادفی - سرسری - ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropist: فرد پولداریکه از وقت و ثروت خود زده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermostat: THERMOSTAT : ترموستات - دماپا THERM ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infuse: verb 1 [ obj] a : to cause ( a pers ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square enix: اسکوئر انیکس ( به ژاپنی: 株式会社スクウェア・ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکوئر انیکس: Square Enix Holdings Co. , Ltd. is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you never know: نمیشه گفت - نمیشه قول داد - شاید - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mri: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ct scan: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mammography: ⭐ CT scan : مقطع نگاری رایانه ای - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترخیص: مرخص شدن از بیمارستان با کلمه ی [ ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

layman: غیر متخصص در هر زمینه ای - نادان ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ABG: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vbg: ABG : Arterial blood gas ( test ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thermometer: در انگلیسی تب سنج و دماسنج جفتشون ر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fingertip: the tip of a finger \∆/ نوک انگشت � ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infrared forehead thermometer: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تب سنج غیر لمسی: تب سنج غیر لمسی ( infrared forehead ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse oximeter: پالس اکسیمتر ( Pulse Oximeter ) یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسیژن سنجی خون: پالس اکسیمتری روشی غیرتهاجمی است که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باندینگ: دندان نوعی فرایند زیبایی دندانپزشکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسکالپل: Sharp bladed instrument used for su ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صندلی تابوره: A taboret ( also spelled tabouret o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen flowmeter: فلومتر اکسیژن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امالگاماتور: آمالگاماتور چیست؟ از این دستگاه برا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اینه دندان پزشکی: Convex mirror : آینده محدب Concave ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اینه دندان پزشکی: Convex mirror : آینده محدب Concave ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرز دندانپزشکی: Dental Bur

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فرز دندانپزشکی: Dental Bur

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اکارتور: اکارتورها یا رکترتورها ابزاری هستند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکارتور: اکارتورها یا رکترتورها ابزاری هستند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقباض گر: انقباض گر یا منقبض کننده ( به انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انقباض گر: انقباض گر یا منقبض کننده ( به انگلی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبولایزر: Drug delivery device In medicine, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نبولایزر: Drug delivery device In medicine, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

respirator: Device worn to protect the user fro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلوکومتر: گلوکومتر ( به انگلیسی: glucometer ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گلوکومتر: گلوکومتر ( به انگلیسی: glucometer ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all in all: روی هم رفته - در کل 🔴 considering ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مترون: a female nurse who is in charge of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مترون: a female nurse who is in charge of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فک: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walrus: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manatee: Pinniped/Seal : فُک - خوک دریایی Ea ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرد و خاک: گرد و غبار - گرد و خاک = Dust خاک و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hunnit: That's how some African Americans p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hunnit: That's how some African Americans p ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

restaurant owner: صاحب رستوران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant owner: صاحب رستوران

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unit number: شماره پرونده شماره واحد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unit number: شماره پرونده شماره واحد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attending physician: پزشک معالج دکتری که تو بیمارستان می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attending physician: پزشک معالج دکتری که تو بیمارستان می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

date of admission: تاریخ پذیرش ( در بیمارستان ) همون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

date of admission: تاریخ پذیرش ( در بیمارستان ) همون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش در بیمارستان: Ward : بخش۲

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بخش در بیمارستان: Ward : بخش۲

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ward: Ward : بخش عمومی بیماران بستری Room ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

father name: Family name : نام خانوادگی Father ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

father name: Family name : نام خانوادگی Father ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mosh pit: ماشینگ ( به انگلیسی: Moshing ) که د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suicide pit: گودال یا چالت خودکشی منظور مسیر حرک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suicide pit: گودال یا چالت خودکشی منظور مسیر حرک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faceplant: با صورت خوردن به زمین - با کله رفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mud pit: حوضچه لجن و کثافت Too bad you ain’t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mud pit: حوضچه لجن و کثافت Too bad you ain’t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

braindead: Brain - dead : صفت هست ۱. کسی که به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pound: معانی زیادی داره اما بنظرم مهمترینا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

layback: یعنی به پشت بخواب ( نه به شکم که شک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restroom: ۱. اتاقی در یک ساختمان عمومی مثل بی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take dinner: شام خوردن Eat dinner = Have dinner ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take dinner: شام خوردن Eat dinner = Have dinner ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

besides: Beside همون next to هست که بدون of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beside: Beside همون next to هست که بدون of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thick hairy dick: شوربختانه باید به عرضتان برسانم که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thick hairy dick: شوربختانه باید به عرضتان برسانم که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turkey: 1. 🇹🇷 ترکیه 2. 🦃 بوقلمون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the nail on the head: زدن به هدف/خال - دقیقاً وضعیت یک مش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

india: یکی از باستانی ترین کشورهای جهان، ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زمین گیر: Incapacitated : زمین گیر Incapacita ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incapacitate: to make ( someone or something ) un ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flock: گروه در حیوانات رو با Flock میگن مث ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catheter: •Cathedral : کلیسای جامع ( و عظیم ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

citadel: واژگان شبیه رو بررسی کنیم؛ •Cathedr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acropolis: •Cathedral : کلیسای جامع ( و عظیم ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سقوط: سقوط ( پادشاه ) One of the reasons ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downfall: One of the reasons for the downfall ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pivotal: 🔴 central and very important becau ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

musics: کاملاً غلط هست که بگیم Musics Music ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

musics: کاملاً غلط هست که بگیم Musics Music ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seeking justice: در جستجوی عدالت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seeking justice: در جستجوی عدالت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gone: ۱. مرده - فوت شده Sweetheart that m ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

answer up: ♦To come forth with a prompt answer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

answer up: ♦To come forth with a prompt answer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expecting: ۱. منتظرِ . . . . ۲. باردار ۳. انت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

each and every one of you: ❌ each and everyone of you ✔️ Each ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

each and every one of you: ❌ each and everyone of you ✔️ Each ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rule out: غیرممکن بودن چیزی را اعلام و بیان ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruled out: غیرممکن بودن چیزی را اعلام و بیان ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rules out: غیرممکن بودن چیزی را اعلام و بیان ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاور لتر: هنگام فرستادن رزومه برای هر فرصت شغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کاور لتر: هنگام فرستادن رزومه برای هر فرصت شغ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pareidolia: تلفظ : پِرای دُ لیا Do you ever see ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پایه: From the basics I'm going to teach ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

از پایه: From the basics I'm going to teach ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the basics: From the basics : از پایه/مبانی I' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

from the basics: From the basics : از پایه/مبانی I' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهندسی نساجی: Textile Engineering

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهندسی نساجی: Textile Engineering

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detect: از وجود و حضور چیزی آگاه، مطلع و با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discover: ۱. برای اولین بار چیزی را دیدن، پید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

explore: 🚨 این نکته رو بگم بعد برید سراغ بق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endless: having no end / seeming to have no ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهندسی پزشکی: Biomedical Engineering

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهندسی پزشکی: Biomedical Engineering

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run up on me: اول ببینیم Run up on someone یعنی چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run up on me: اول ببینیم Run up on someone یعنی چ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rest easy: در آرامش بخواب ( منسوب به فرد مرده ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plastic waste: زباله های پلاستیکی highest ocean pl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plastic waste: زباله های پلاستیکی highest ocean pl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kensa: The name Kensa is girl's name meani ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kensa: The name Kensa is girl's name meani ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nepotism baby: آقا زاده - کسی که پارتیش کلفته بخاط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nepotism baby: آقا زاده - کسی که پارتیش کلفته بخاط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: Get up, on your fkn knees : بلند شو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see through: See - through یک صفت هست به معنی شف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

euclid: Aristotle : ارسطو Apostle : حواری A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

euclid: Aristotle : ارسطو Apostle : حواری A ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسباب کشی کردن: Move to a new house ∆ if this dude ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسباب کشی کردن: Move to a new house ∆ if this dude ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeowner: Someone who owns a house : صاحب خان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make way: راه باز کردن - کنار رفتن - متواری ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make it home: Make it home یعنی رسیدن به خانه ∆I ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جلو رفتن: اگه به وسیله ی پاهاتون قراره برید ج ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های A L C Y O N E U S