سحرم - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

robe: روبدوشامبر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boarded up: تخته شده

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

starch stiff: آهاردار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aisles: ردیف قفسه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greeter: خوشامدگو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

car muffler: صدا خفه کن اگزوز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flat cap: کلاه باراتا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

driving cap: کلاه باراتا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

analgetic: ضددرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

midst: اوج بحبوجه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

midst: اوج بحبوجه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

field trial: آزمایش میدانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

field trial: آزمایش میدانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood serum: سرم خون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advisory committee: شورای مشورتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contracted: قرارداد بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

civil rights activist: فعال حقوق مدنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hemorrhagic fever: تب خونریزی دهنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

public record: اسناد عمومی سوابق عمومی پرونده عموم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public record: اسناد عمومی سوابق عمومی پرونده عموم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social security card: کارت تامین اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social security card: کارت تامین اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bb gun: تفنگ بی بی نوعی اسلحه بادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ducking: جاخالی دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ducking: جاخالی دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pretend: تخیل کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sheetless: بدون ملافه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

woodstove: اجاق هیزمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuremberg trials: دادگاه نورنبرگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intravenous medication: داروی درون وریدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depressive psychosis: افسردگی سایکوتیک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

medical license: پروانه طبابت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

primate: نخستی سانان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

primate: نخستی سانان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sensational news: اخباری که از اقبال عمومی برخوردار م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take kindly to: علاقه داشتن. با مهربانی رفتار کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staggered: تلوتلوخوران

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second degree murder: قتل غیرعمد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appeal a ruling: تقاضای تجدیدنظر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

court appointed lawyer: وکیل تسخیری وکیل تسخیری دادگاه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

running the streets: to get really drunk with a bunch of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand some one up: قال گذاشتن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سحرم