دانیال افکاری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuet: یک نوع غذای مربوط به کاتالونیا از گ ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wail down: آژیر زدن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walking on tightrope: توی موقعیت خطرناکی قرار گرفتن

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

might as well face it: چاره ای نیست باید پذیرفت.

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

janissary: جان نثار ( ریشه فارسی )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cold fish: نچسب

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like: تمایل داشتن به چیزی Feel like ing f ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stem degree: مخفف علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not have a penny to your name: بسیار فقیر بودن To be very poor

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destination dupes: budget - friendly destination

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sick: خفن ( اصطلاح محاوره ) Cool, awesom ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut to the chase: Don't beat around the bush طفره نر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick in: اثر کردن قرص یا دارو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: اصطلاح پیچوندن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind trip: حالت خلسه یا توهم

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

six string: در اصطلاح محاوره بمعنی گیتار six - ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lost marbles: از دست دادن مشاعر ( عقل ) ( اصطلا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the top of that: بمعنی : علاوه بر این مترادف با : Mo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: چیزی را تجربه کردن مرور کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get message across: منظور خود را فهماندن Make sb unders ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

few and far in between: Very rare

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the crack: چه خبر ؟ چطوری ؟

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early bloomer: به کسی میگویند که زودتر از بقیه به ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legging it: بسرعت دویدن یا پا به فرار گذاشتن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at someone's feet: از کسی تحسین کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get ducks in row: منظم کردن و حل و فصل کارها ( اصطلاح ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the bar: رفتن به بار یا رستوران

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

toe tapper: موسیقی جذاب و بیادماندنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the last nail in the coffin: تیر خلاص زدن، ضربه نهایی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nerdy: بچه مثبت !

٩ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schedule: برنامه ریزی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

money burns holes in one's pocket: به راحتی پول خرج کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can't make it: موفق نشدن ( در انجام کار )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay ground: موضع خود را حفظ کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overhead bin: محفظه بالای سر در هواپیما

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overhead bin: محفظه بالای سر در هواپیما

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taxiing: حرکت آهسته هواپیما بر روی زمین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taxiing: حرکت آهسته هواپیما بر روی زمین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill out: چاقتر شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nit: ابله !

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decay: کرم خوردگی دندان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first rodeo: اولین بار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pushing broom: انجام کار یکنواخت و خسته کننده ( اص ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot lead: مشتری بالقوه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

righty tighty lefty loosey: به معنی چرخاندن به سمت راست برای بس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweetness of the family: فرزند آخری. ته تغاری !

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut the corner: سر هم بندی کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

happy as larry: اصطلاح استرالیایی به معنی بسیار خوش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

season traveller: شخصی که تجربه زیادی در مسافرت دارد

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a walk down memory lane: مرور خاطرات خوش گذشته

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light up like a christmas tree: بسیار خوشحال بودن و هیجان زده بودن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

side stitch: درد موقتی در ناحیه شکم پس از دویدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot in the foot: اوضاع را برای خود بدتر کردن

٩ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

مدال‌های دانیال افکاری