احسان علیخانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acre: در تکمیل فرمایش دوستان acre بمعنی ف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

corridor: corridor به راهرو در ساختمان های بز ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bionic: دست یا پای الکترونیکی ( عضو مصنوعی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headquarter: در تکمیل پیشنهاد Hasan: headquart ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

timeless: چیزی که همیشه جذابه و هیچوقت از مُد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peripheral: در تکمیل پیشنهاد دوستان بمعنی "دور ...

٩ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what have you been up to: چه خبرا، چه کارا میکنی؟ ( وقتی یکی ...

١١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inner city: در تکمیل ترجمه علی اسکندری، واژه i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: مردم someone's folks یعنی پدر مادر، ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

odds: دو معنی متداول تر است: احتمال وقوع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeless: چیزی که همیشه جذابه و هیچوقت از مُد ...

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

restorative: restore ترمیم و به حال اول برگرداند ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: تمام قوم و خویشاش در تگزاس زندگی می ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecology: زیستگاه To keep ecology in balance ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have get sth done: وقتی به کسی پول میدهی تا کاری برایت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jar: از معانی فعل jar اثر نامطلوب گذاشت ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: همسایه هام خوب مردمی هستن.

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fringe: چتریِ مو I'd like to keep my hair l ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pitchfork: pitch - fork چنگک باغبانی He had br ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have get sth done: وقتی به کسی پول میدهی تا کاری برایت ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plead: او از رئیسش درخواست ( استدعا ) کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cellar: زیرزمین ساختمان یا قسمتی از زیرزمین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitchfork: pitch - fork چنگک باغبانی He had br ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staircase: راه پله، پلکان There's a narrow sta ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

printing press: ماشین چاپ The printing press helped ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corridor: corridor به راهرو در ساختمان های بز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acre: در تکمیل فرمایش دوستان acre بمعنی ف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: در ساختمان بمعنی مسیر ماشین رویی اس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballpark: زمین بازی ( مثل زمین بسکتبال، فوتبا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

district: یک بخش یا ناحیه ( از یک شهر یا کشور ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

produce market: میدان میوه و تره بار، بازار فروش مح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

region: یک بخش یا ناحیه از کشور یا جهان ( ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

produce market: میدان میوه و تره بار، بازار فروش مح ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

space: در شهر سازی: فضای باز و بدون ساخت و ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for the sake of it: فقط بخاطر اینکه کاری رو انجام داده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shutter: در ساختمان بمعنی محافظ پنجره ( از ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eat out: بیرون غذا خوردن، OPP eat in How man ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprawl: در شهرسازی: مثل علف هرز روییدن ( فع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heredity: مثال خوب: Evidence suggests that bo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

town house: خانه شهری ( نه آپارتمانی ) که دیوار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

steel: فعل steel بمعنی مهیا/آماده شدن برای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: از معانی فعل mug: زورگیری کردن A lo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bumper: صفت bumper بمعنی فراوان و درشت است. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of it: فقط بخاطر اینکه کاری رو انجام داده ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: اسم cooperative بمعنی تعاونی است. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run off: آب زه کشی، آب باران یا پساب که وارد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruffle: اسم ruffle بمعنی نوار توری که لبه ی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

no nonsense: جدی و حسابی The ads for Nike shoes ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skate: skate fish به چارگوش ماهی معروف است ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desperately: بدجور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toadfish: وزغ ماهی Toadfish is a very unattra ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resilient: چقدر خوبه که این سایت هست. واقعا بع ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toadfish: وزغ ماهی Toadfish is a very unattra ...

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bifocal: دو کانونی، دو دید اشاره به لنز/عدسی ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juggle: پیشخدمت سه بشقاب را با یک دست نگه د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bifocal: دو کانونی، دو دید اشاره به لنز/عدسی ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

juggle: این میتواند سخت باشد که کار و خانوا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsighted: چشم دوربین ( برای دیدن نزدیک نیاز ب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nearsighted: چشم نزدیک بین ( برای دیدن دور نیاز ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cochlear: ( مجرای ) حلزونی A cochlear implant ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opposition: در تکمیل فرمایش دوستان: opposition ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bionic: دست یا پای الکترونیکی ( عضو مصنوعی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreignness: بیگانگی، ناهمخوان با ملی گرایی Usin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreignness: بیگانگی، ناهمخوان با ملی گرایی Usin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fakery: تقلب، تظاهر، falseness They issued ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

falseness: دوروغ گفتن، کذب، نادرستی، fakery Th ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

main road: main road کلمه بریتانیایی و معادل h ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temporospatial: ( صفت ) مکانی زمانی مربوط به زمان و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feudalism: ( نظام ) ارباب - رعیتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statutory law: اصطلاح statutory law یعنی قانونی که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pseudonymization: در تکمیل پیشنهاد بهمن عزیز، pseudo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screening: در تکمیل پیشنهاد دوستان این واژه در ...

١١ ماه پیش

مدال‌های احسان علیخانی