تاریخ
٤ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

واژه �همه� به جای کامل. مانند همه بیناییش را از دست داد. بجای اینکه بگوییم، کامل کور شد.

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ملقب زدن در گویش هندیجانی: با سر به زمین خوردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش ماهشهر و هندیجان:دیوانه شدن. خشمگین شدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ادعا داشتن:به خود نازیدن و بالیدن.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش مردم هندیجان و ماهشهر، سمبول /sambul برابر است با واژه آلت عربی

پیشنهاد
٠

به گویش لری:نه وَ دلَکونی. کاری که با دلسوزی انجام نشود.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

هجوم:بر سر کسی ریختن.

پیشنهاد
٠

در گویش هندیجانی گِرد و فِرد

پیشنهاد
٠

در گویش هندیجان و ماهشهر تُنگُر.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

الاف:بیکار و سرگردان. اگر بنا بر این باشد که واژگان بیگانه را در زبان به کار ببریم، پس همان بهتر که آنرا دگرگون و فارسی کنیم. همانگونه که اعراب، ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مدرک نداشتن: دست به جایی بند بودن یا نبودن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دستم به جایی بند نیست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درگویش مردم ماهشهر و هندیجان شلحه به معنی دریدن است.

پیشنهاد
٠

هر بندی که کلفت تره، ببرش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش مردم هندیجان و ماهشهر، همبون، همبان یا انبان، پوست میش یا بزی است که سازی به یکی از پاها می بندند و با دمیدن در پوست و پر از باد کردن آن، نی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گویش لری رِکٓ رک به معنی ترسیدن است. مانند دلش رک رک ایکِ:خیلی ترسیده بود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی بعید نیست:دور نیست،

پیشنهاد
٠

تسمه ای پهن که پهن که از زیر شکم خر یا اسب رد می شود و جُل را سفت می کند که جل کج نشود. به تسمه ای که به سینه بسته می شود، سینه بند و به تسمه پشت، پو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ما در گویش خواستنی، به این تسمه که پشت خر بسته می شود و از افتادن جُل جلو گیری می کند پالدیم می گوییم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی اوضاع و احوال:ساز و کار.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعتراض: تاختن بر کسی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لری برابر منت گذاشتن سر کسی می شود: زر تیی کسی زدن / zer tiyey kasi zedan برابر با زیر چشم کسی زدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز نشناختن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پشت گوش انداختن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی واژه قاطعیت: بدون دو دلی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

برابر فارسی تمام قد:جانانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی تاثیر گذار، دُم کلفت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

برابر فارسی بی ملاحظه، بی چشم و رو است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وِل دویدن

پیشنهاد
٠

کم رنگ شدن دوستی ها

پیشنهاد
٠

دو بهم زنی کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در شهرهای هندیجان و ماهشهر در استان خوزستان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بودوار: گونه ای باز شکاری کوچک و نارس و در اندازه یک کبوتر کوهی. بودوار، برای شکار باز و شاهین بکار می رود.

پیشنهاد
٠

تخم دو زرده گذاشتن یعنی گند زدن به کاری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهترین گزینه برای اشتهای عربی، واژه� وایه� است که در لُری هم بکار می رود. سعدی میگه خاطر از وایه خود خالی کن. زین هنر پایه خود عالی کن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی صاحب:ولگرد، بی کس و کار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی پدر، بی خانواده، بی ریشه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردن گرفتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردن گرفتن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستپاچگی

پیشنهاد
٠

دررفتن اززیر کار به بهانه های گوناگون

پیشنهاد
٠

به شما چه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالادست، نشستن.

١