سردن

لغت نامه دهخدا

سردن. [ س َ دَ ] ( اِخ ) ولایتی است بین فارس و خوزستان از اعمال فارس ، در آنجا معدن مس پیدا میشود که به شهرها و ولایات دیگر برده میشود. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

بیختن دانه را غربال کردن

پیشنهاد کاربران

روان کردن رود از دل کوه روان کردن اب از دل زمین
ز بس کز تنان تیغ کین سرد رود
صفاهان ز خون گشت چون زنده رود
شهریار نامه

بپرس