تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

همکار

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

من از دروغ گفتن عاجزم، دروغ از من سر نمی زند، از دروغ گفتن عاجزم

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

از این ایده صرفنظر کرد، بیخیال شدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

آیات قرآن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سوره ای از قرآن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

عقربه ساعت

پیشنهاد
٠

اگه فرصتش پیش بیاد، اگه موقعیت ایجاب کند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منسجم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قبرستانی که کلیسا هم در خود دارد فرق آن با cemetry این است که کوچکتر است و کلیسا دارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باد چوبی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاردستی ساختن ، هنر یا مهارت ساخت با دست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ساز بادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

willful ( us ) wilful ( uk ) both same synonym =delibrate

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اتوبان بین شهرها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بزرگراهی که دارای تقاطع هستش و علائم راهنمایی بیشتری دارد معمولا اتوبان داخل شهرها مثل تهران را گویند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسباب کشی کردن و از منزل فعلی رفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسباب کشی کردن به منزل جدید متضاد Move out

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل hand in your notice

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پای خود را کوبید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ljvhnt telphone booth

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

give in your notice

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استعفای خود را نوشتن یا اعلام کردن معادل give in your notice

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خاموش کردن آتش ، اطفا حریق کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

extinguish something that is burning.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a set of clothes worn for a particular occasion or activity

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکریز بی وقفه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

In American English a line of people waiting for something is usually called a line, whereas in British English it is normally called a queue. The ve ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

In American English a line of people waiting for something is usually called a line, whereas in British English it is normally called a queue. The v ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

In American English a line of people waiting for something is usually called a line, whereas in British English it is normally called a queue. The ve ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مهمترین عناوین خبر، سر فصل خبرها، اهم اخبار،

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قلبم یهو ریخت، قلبم وایساد

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قمری معنی میده چون از کبوتر کوچکتره doves are generally of a smaller stature while pigeons are often larger and stubbier

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نشستن روی پنجه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل و نقل دریایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل و نقل جاده ای

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل و نقل هوایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل و نقل ریلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جستجوی. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشاره دارد به . . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنگ تفریح مدرسه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کیف قاپی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضرب و جرح

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا عجول نباشیم، بیا شتابزده عمل نکنیم

پیشنهاد
٠

بین بد و بدتر انتخاب کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریزش مو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتیاط شرط عقله، احتیاط ضروری است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شگفت زده ام کردی، به شدت منو تحت تاثیر قراردادی

١