هادی مشرقی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old age pension: مستمری سالمندی ( حقوق دولت به سالمن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ottoman: پاف مبل یا صندلی عثمانی ( زیرپایی؛ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outhouse: 1 اتاقک یا ساختمان مجاور و فرعی ( ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orienteering: ورزش جهت یابی ( که افراد در مکانی ک ...

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oilseed rape: دانه ی روغنی کُلزا

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he’s she’s no oil painting: [دختره یا پسره] خیلی خوشگل و جذاب ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oik: آدم بی مایه ( کلمه ای توهین آمیز بر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

offside: سمت راست خودرو ( که به وسط جاده نزد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offset mortgage: وام مسکن تَهاتُر ( نوعی وام مسکن با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off peak: 1: در زمان خلوتی و غیرازدحام ( خارج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in the offing: [به احتمال زیاد] در شُرُف وقوع بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

officialdom: سیستم [عریض و طویل] اداری ( ارگان ه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oedipus complex: عقده ی اُدیپ ( تمایل ناخودآگاه جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oedipus complex: عقده ی اُدیپ ( تمایل ناخودآگاه جنسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

okie: کلمه ای توهین آمیز برای کسی که اهل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old age pension: مستمری سالمندی ( حقوق دولت به سالمن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old bill: پلیس ( ژاندارم یا ژاندارمری ) - عام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old bill: پلیس ( ژاندارم یا ژاندارمری ) - عام ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

olde: املای قدیمی old در نامِ مغازه ها، م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old economy: اقتصاد قدیمی ( سیستمی اقتصادی که بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old established: قدیمی ( موجود، مشغول به فعالیت شغلی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old etonian: دانش آموخته ی کالج ایتون ( دبیرستان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

olde worlde: قدیمی نما؛ با ظاهر قدیمی ( جایی که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old fogey: آدم عتیقه؛ آدم سنّتی و قدیمی ( که ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old folk: سالمندان ( وقتی که می خواهند درباره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old girl: 1 شاگرد ( دختر ) قدیمی مدرسه یا دان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old hat: قدیمی شده و تکراری ( خیلی ها انجام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old money: پولدار های قدیمی ( آدمهای دارای ثرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old salt: دریادیده ( دریانورد کهنه کار و باتج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

old school: قدیمی؛ به سبک قدیم ( از مُد افتاده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old school tie: رابطه و بستگی هم مدرسه ای ها ( موقع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

old school tie: رابطه و بستگی هم مدرسه ای ها ( موقع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open jaw fare: هزینه و کرایه ی سفر کام باز ( قیمت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

order paper: دستور جلسه ( در پارلمان بریتانیا )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ordnance survey map: نقشه ی اوردنانس سُروِی ( نقشه ای از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orangeman: عضو گروه نظم نارنجی ( گروه پروتستان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organogram: چارت یا نمودار سازمانی ( که طبقه بن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orgasmic: 1 ارضاء کننده ( خیلی هیجان انگیز یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orienteering: ورزش جهت یابی ( که افراد در مکانی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orienteering: ورزش جهت یابی ( که افراد در مکانی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

original sin: گناه ازلی؛ گناه نخستین ( عقیده ی مس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orthodox jew: یهودی اُرتدوکس ( عضو یک فرقه ی یهود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orthodoxy: [نظر یا نظرات] مقبول عامه ( نظر یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ostrich: آدم شترمرغ صفت؛ آدم کبک صفت ( کسی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over the top: افراطی و از حد گذشته ( درباره ی نظر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ott: افراطی و از حد گذشته ( درباره ی نظر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ottoman: پاف مبل یا صندلی عثمانی ( زیرپایی؛ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

our father: دعای ربّانی ( دعایی که وقتی یاران م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lord’s prayer: دعای ربّانی ( دعایی که وقتی یاران م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the outdoors: طبیعت و بیرون شهر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outface: شجاعانه برخورد و مقابله کردن ( با م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outfitter: 1 فروشگاه لباس مردانه - قدیمی/بریتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outhouse: 1 اتاقک یا ساختمان مجاور و فرعی ( ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outhouse: 1 اتاقک یا ساختمان مجاور و فرعی ( ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outlet mall: پاساژ لباس اوت لت یا حراجی ( جایی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ovenready: آماده ی پخت [در فِر] ( محصولی که به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ovenware: ظروف مخصوص فِر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underachiever: ناموفق تر از استعداد بالقوه ی خود؛ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

over age: زیادی سن بالا [برای هدف یا فعالیتی]

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overall majority: 1: اکثریت کل ( رأی بیشتر از آرای تم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

willy: willy: دودول ( بچگانه ) knob: کیر ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های هادی مشرقی