تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

غلط تلفظ کردن� یا نادرست بیان کردن. مثال : She is mispronouncing� my name داره اسم منو اشتباه تلفظ می کنه

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

واژه fuck به صورت های مختلفی تو انگلیسی استفاده میشه : • فعل fuck : گاییدن، کردن fuck around : وقت تلف کردن، کس چرخ زدن fuck over : سر کسی کلاه گذاشت ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنی داشتن رابطه جنسی سخت به بیان دیگه پاره کردن، جر دادن، کس و کونو یکی کردن vulgar slang for rough sex مثال : e. g : Jack told his girlfriend he ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

• یه نکته گرامری اگه خواستین never رو اول جمله بیارین برای تاکید، جای فاعل با فعل کمکی عوض میشه ( inversion ) مثال : Never have I seen such pretty ey ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• به طور کلی به معنی داشتن رابطه جنسی و یه معنی دیگش اینه که مرد سالار بزرگی داره که باعث میشه به دهانه رحم فشار بیاد . While �having sex, if� your ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ضمایر تاکیدی همون ضمایر انعکاسی ( reflexive pronouns ) هستند که برای تاکید استفاده میشن با این تفاوت که ضمایر تاکیدی قابل حذف هستن . An emphatic p ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرت های راحت و سبک و گشاد که برای استفاده روزانه مثه پیاده رویی استفاده میشه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• وقتی یه لباسی که پشت رو هستش رو به طرف درستش ینی همون جوری که میپوشی برگردونی یا به طور کلی یه چیزی رو به طرف درستش برگردوندن . Turned correctly, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزء حروف اضافه پر کاربرد در انگلیسیه، یه سری مثال بر اساس کاربرد of : • ارتباط بین جزء و کل ( a relationship between part and whole ) : piece of ca ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• یه اصطلاح به معنای نمیدونم البته به صورت رکیک rude slang� I have no idea . مترادفاش : synonym : How should I know, how the hell should I know, do ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• اسمه ( noun ) و به معنی یه عدد بزرگ یا مقدار زیادی البته به صورت رکیک بیان کردن a very large number or amount میتونه به صورت "a fuckload" یا "fuck ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fucked میتونه فعل باشه ( گذشته fuck ) . هم اسم باشه در نقش صفت که خب با توجه به کلمه fuck میشه همون بگا رفته رو در نظر گرفت ولی تو جاهای مختلفی به کا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح برای زمانی که نمی خواهی یه کاری رو انجام بدی از سر تنبلی یا بی انگیزه بودن : کونشو نداشتن ( با توجه به این که fuck کلا معنی مودبانه نداره ) ، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه اشتباهی که بیشتر زبان آموزها دارن اینه که این کلمه رو " آف" میگن مثه Off در حالی که تلفظش " آو" هست با صدای "V". این of جز function words هاست که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To try very hard to help someone اصطلاح : از دل و جون مایه گذاشتن برای کسی مثال : You really bent over backwards for me

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار should have pp دو تا کاربرد داره یکی اظهار پشیمانی ( regret ) و یکی هم سرزنش کردن دیگران ( blame ) . مثال: Regret: I should have asked her to ...