تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نام خانوادگی خط دار که در بعضی کشورها بخصوص غربی ها وجود داره که معمولا زن ها میتونن بعد از ازدواج نام خانوادگیشون حفظ کنن به اضافه نام خانوادگی شوهر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطاب به کسی که مقام بالایی دارد، قربان لقب اشرافی، عالیجناب خطاب قرار دادن مودبانه، آقا برای صدا زدن مردی که نمیشناسیم ( مثال دوم تصویر )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چاقو برای برش های شکل دار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معنیاش که تو زبان عامیانه به صورت رکیک به کار میره به معنای فرو کردن و گذاشتن توشه، مثال : Jack : Did you do your girlfriend? Tom : yeah man, ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قرص آهن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

غلط تلفظ کردن یا نادرست بیان کردن. مثال : She is mispronouncing my name داره اسم منو اشتباه تلفظ می کنه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژه fuck به صورت های مختلفی تو انگلیسی استفاده میشه : • فعل fuck : گاییدن، کردن fuck around : وقت تلف کردن، کس چرخ زدن fuck over : سر کسی کلاه گذاشت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی داشتن رابطه جنسی سخت به بیان دیگه پاره کردن، جر دادن، کس و کونو یکی کردن vulgar slang for rough sex مثال : e. g : Jack told his girlfriend he ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

• یه نکته گرامری اگه خواستین never رو اول جمله بیارین برای تاکید، جای فاعل با فعل کمکی عوض میشه ( inversion ) مثال : Never have I seen such pretty ey ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• به طور کلی به معنی داشتن رابطه جنسی و یه معنی دیگش اینه که مرد سالار بزرگی داره که باعث میشه به دهانه رحم فشار بیاد . While �having sex, if� your ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ضمایر تاکیدی همون ضمایر انعکاسی ( reflexive pronouns ) هستند که برای تاکید استفاده میشن با این تفاوت که ضمایر تاکیدی قابل حذف هستن . An emphatic p ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرت های راحت و سبک و گشاد که برای استفاده روزانه مثه پیاده رویی استفاده میشه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• وقتی یه لباسی که پشت رو هستش رو به طرف درستش ینی همون جوری که میپوشی برگردونی یا به طور کلی یه چیزی رو به طرف درستش برگردوندن . Turned correctly, ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جزء حروف اضافه پر کاربرد در انگلیسیه، یه سری مثال بر اساس کاربرد of : • ارتباط بین جزء و کل ( a relationship between part and whole ) : piece of ca ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• یه اصطلاح به معنای نمیدونم البته به صورت رکیک rude slang I have no idea . مترادفاش : synonym : How should I know, how the hell should I know, don ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• اسمه ( noun ) و به معنی یه عدد بزرگ یا مقدار زیادی البته به صورت رکیک بیان کردن a very large number or amount میتونه به صورت "a fuckload" یا "fuck ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

fucked میتونه فعل باشه ( گذشته fuck ) . هم اسم باشه در نقش صفت که خب با توجه به کلمه fuck میشه همون بگا رفته رو در نظر گرفت ولی تو جاهای مختلفی به کا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح برای زمانی که نمی خواهی یه کاری رو انجام بدی از سر تنبلی یا بی انگیزه بودن : کونشو نداشتن ( با توجه به این که fuck کلا معنی مودبانه نداره ) ، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه اشتباهی که بیشتر زبان آموزها دارن اینه که این کلمه رو " آف" میگن مثه Off در حالی که تلفظش " آو" هست با صدای "V". این of جز function words هاست که ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To try very hard to help someone اصطلاح : از دل و جون مایه گذاشتن برای کسی مثال : You really bent over backwards for me

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساختار should have pp دو تا کاربرد داره یکی اظهار پشیمانی ( regret ) و یکی هم سرزنش کردن دیگران ( blame ) . مثال: Regret: I should have asked her to ...