هدا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look back on: نگاه به گذشته

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

state education system: مدارس دولتی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

afar: از دوردست ها

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clay bricks: اجر سفال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overburden: تحت فشار قرار دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

convenient: Useful, practical, handy

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drifting along with flow of a river: هم مسیر شدن با جریان اب

٧ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disillusionment: ناامیدی، دلسردی

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calling: فراخوانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: اگاهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

animal mummies: حیوانات مومیایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enviromentalist: کارشناس محیط زیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

business system: سیستم کاری، سیستم تجاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nesting: تو در تو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quotas: سهمیه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hostle: مسافرخانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hostle: مسافرخانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

motorize: مجهز به موتور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

age bracket: گروه سنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

age bracket: گروه سنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip: خارج شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abusively: با بددهنی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sound meter: صدا سنج

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tiliqua rugosa: نوعی سوسمار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lining: پوشش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruler: قانونگذار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stable upbringing: ثبات تربیتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visualise: تجسم ذهنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

favour: تمایل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathe: شستن چیزی با اب، با بخشی از بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swap: معامله پایاپای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense: درک کردن از طریق حس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

materialistic: مادی گرا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

perilous: ماجراجویی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meet a need: تامین نیازهای یک فرد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do sth for a living: اهو کار یا شغلی داشتن برای پول دراو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arcade: گذرگاه سرپوشیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arcade: بازار سرپوشیده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be spoilt for choice: میان باغ گل افتادن، منظور انتخاب می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be spoilt for choice: میان باغ گل افتادن، منظور انتخاب می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead of time: پیش از موعد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

planning permission: مجوز ساخت، مجوز برنامه ریزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

planning permission: مجوز ساخت، مجوز برنامه ریزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's the idea: درسته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's the idea: درسته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look out for: گوش بزنگ بودن، منتظر بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

controversy: بحث و دعوا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curriculum: واحدهای درسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crescent: خیابان یا جاده هلالی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

signpost: راهنما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

signpost: راهنما

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give illusion: گول زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

way beyond my budget: از بودجه من خیلی بیشتره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nurse ambition: پروراندن ارزو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nurse ambition: پروراندن ارزو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ballot paper: برگه رای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ballot paper: برگه رای

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break off engagement: بهم زدن نامزدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break off engagement: بهم زدن نامزدی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drainage system: سیستم دفع اب های سطحی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stress reliever: ارامش بخش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overturned: نقض شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

study routines: روال درسی، برنامه درسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elegant style: سبک شیک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slave to fashion: بنده ی مد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mess and culture: اشفتگی و بهم ریختگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loose: بی پایه و اساس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

multiple user: چند کاربره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

auditory: شنیداری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bubbly personality: شخصیت شاد و سرزنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bubbly personality: شخصیت شاد و سرزنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flavored: طعم دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flavored: طعم دار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

state education system: مدارس دولتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portrayer: نمایش دهنده، صورتگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

portrayable: قابل نمایش داده شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cripple: باعث اسیب جدی شدن، تضعیف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sleep deprivation: اختلال خواب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay alert: هوشیار بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay alert: هوشیار بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assign: انتقال دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

volcanic ash: گدازه اتشنشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viable: ماندگار، بادوام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come under: قرار گرفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foster parents: نگهداری از بچه های نیازمند، بارضایت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cow pats: کود گاوی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atrium: تالار شیشه ای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cautionable: قابل توجه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

admin job: شغل مدیریتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infectious enthusiasm: اشتیاق مسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infectious enthusiasm: اشتیاق مسری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by product: نتیجه فرعی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prompted finding: یافته های فوری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

growing exploration: تحقیقات رو به افزایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

futuristic: فوق پیشرفته

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stranding: به گل نشستن، گیر افتادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accessibility: دسترسی اسان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

magnetizer: دارای خاصیت مغناطیسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publicity: محبوبیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sponsor: سازمان دادن و حمایت مالی کردن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های هدا