فاطمه سخایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lame excuse: بهانه الکی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but even so: با این وجود با این حال هرچند به هر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a new york minute: خیلی زود در کمترین زمان ممکن همین ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i had enough: به اندازه کافی کشیدم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gesture: Gesture به حرکت دادن بخش هایی از بد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posture: Posture به یه پوزیشن خاصی از بدن اش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild: فراتر از حد نرمال

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as much as the next person: این عبارت برای موضوعی به کار میره ک ...

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

its a big deal: مسئله مهمیه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get some: داشتن رابطه جنسی He wants to get so ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuffed shirt: خیلی رسمی

٨ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو جای من نیستی: You're not in my shoes

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تو جای من نیستی: You're not in my shoes

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struggling: دست و پا زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worn out: از پا افتادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

after you: بفرمایید ( بروید ) حق تقدم با شماس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

feel at home: بفرمایید ( منزل خودتونه )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it all depends: تا چی پیش بیاد بستگی داره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it all depends: تا چی پیش بیاد بستگی داره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duck your head: سرت رو بدزد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

duck your head: سرت رو بدزد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop fooling: مسخره بازی درنیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stop fooling: مسخره بازی درنیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leave it to me: خیالت راحت باشه بسپارش به من

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let me check: بذار ببینم . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let me check: بذار ببینم . . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bother me: مزاحم کارم نشو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that's my affair: به خودم مربوطه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be cross with me: با من اوقات تلخی نکن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't be cross with me: با من اوقات تلخی نکن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no discount: تخفیف نداره؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be frank: رک / روراست / صادق/ بی پرده / صمیمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be frank: رک / روراست / صادق/ بی پرده / صمیمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

use your head: شعورت کجاست؟ فکرتو به کار بنداز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offtrack: از مرحله پرت بودن You're off track ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what became of him: عاقبت کارش چیشد؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what became of him: عاقبت کارش چیشد؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stand firm: سر حرفت وایسا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand firm: سر حرفت وایسا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anything wrong: طوری شده؟ مشکلی پیش اومده؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't fancy it: باب طبعم / میلم نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't make excuses: عذر و بهانه در نیار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't make excuses: عذر و بهانه در نیار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

powder foundation: کرم پودر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

powder foundation: کرم پودر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excuse me my back: ببخشید پشتم به شماست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse me my back: ببخشید پشتم به شماست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there you are: So there you are خوب گیرت اوردم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is no match for you: اون از پس تو برنمیاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't help it: دست خودم نیست نمیتونم جلوی خودم رو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i can't help it: دست خودم نیست نمیتونم جلوی خودم رو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it can't be helped: نمیشه کاریش کرد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it can't be helped: نمیشه کاریش کرد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neglect him: محلش نذار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no admission: ورود ممنوع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's for your own good: این به خیر و صلاح خودته

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neither have i: من هم همینطور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neither have i: من هم همینطور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not too bad: بدک نیست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not too bad: بدک نیست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you dream it: اگه تو خواب ببینی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ready to bet: حاضرم شرط ببندم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daydreaming: he is day dreaming : یارو تو باغ نی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip off: That's a rip off سر گردنه ست

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a charge out of something: هیجان زده بودن از کاری و لذت بردن ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lame excuse: بهانه الکی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make it happen: اون رو محقق کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potential: توانایی بالقوه استعداد بالقوه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: ار تباط رو با کسی قطع کردن I cut yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go in: پا پیش گذاشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let it go hang: بیخیال، کافیه، ولش کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep out of: Keep out of his way دور و برش نرو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look sharp: عجله کن بجنب!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're dead wrong: کاملا اشتباه میکنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you're dead wrong: کاملا اشتباه میکنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off key: یعنی آهنگ رو بالاتر یا پایین تر از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rose colored glasses: کنایه از خوش بینیه یعنی مسائل و وقا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cut no ice: cut no ice with me تو کت من نمیره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut no ice: cut no ice with me تو کت من نمیره

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get some: داشتن رابطه جنسی He wants to get so ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doing someone: ادای کسی رو دراوردن They do you : ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shape up or ship out: یا درست رفتار کن یا بزن به چاک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beats me: نمیدونم نظری ندارم اصلا سر در نمیار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get in my hair: اذیت کردن / کلافه کردن / ذله کردن T ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oh my: اصطلاحیه که برای ابراز تعجب یا لذت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

oh my: اصطلاحیه که برای ابراز تعجب یا لذت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm history: در زبان عامیانه به معنی "دارم میرم" ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm history: در زبان عامیانه به معنی "دارم میرم" ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

born in a barn: این اصطلاح برای شخصی به کار میره که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fill in the blank: دیگه خودت تا آخرشو بخون حدس بزن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mama's boy: بچه ننه لوس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pushover: آدم ضعیف و دهن بین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rolling stone: از این شاخه به اون شاخه پریدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harebrained: احمقانه نسنجیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

night owl: برعکسش هم میشه early bird به معنای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what's all the fuss about: ای همه سر و صدا برای چیه؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's all the fuss about: ای همه سر و صدا برای چیه؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spill your guts: حرف دلت رو بزن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spill your guts: حرف دلت رو بزن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out with: come out with it راستشو بگو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first name basis: داشتن یک رابطه شخصی نزدیک که در اون ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first name basis: داشتن یک رابطه شخصی نزدیک که در اون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i had enough: به اندازه کافی کشیدم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweet: دلنشین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

what's cooking: قضیه / جریان چیه؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's cooking: قضیه / جریان چیه؟

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jawline: زاویه فک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zipper: Zipper و Zip یک معنی دارن اما Zippe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

got it: Got it? با لحن سوالی به معنای "گرفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capisce: این کلمه به معنی "حالیته؟" یا "گرفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hail a cab: تاکسی گرفتن به این صورت که کسی کنار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw in a deep breath: نفس عمیق بکش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wishy washy: کسی که ثبات شخصیتی نداره و دمدمی مز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patch up: To patch up a relationship از نو سا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitched: در زبان عامیانه به معنی "ازدواج کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitched: در زبان عامیانه به معنی "ازدواج کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head over heels: علاقه شدید به کسی داشتن معادل جمله ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hung up on someone or something: به فکر کسی یا چیزی بودن مدام به کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: کنار رفتن / کنار ایستادن Please ste ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you're on your own: خودتی و خودت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you're on your own: خودتی و خودت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

break it up: تمومش کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break it up: تمومش کن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the end: همینو کم داشتم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not a mind reader: علم غیب که ندارم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm not a mind reader: علم غیب که ندارم

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's all the rush for: چه خبره انقدر عجله میکنی؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come rain or shine: حتی اگر از آسمون سنگ بباره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come rain or shine: حتی اگر از آسمون سنگ بباره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push out: Push someone out : کسی رو روندن کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

headbutt: با سر به کسی ضربه زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ifs and buts butter no bread: با اما و اگر کار درست نمیشه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drink the kool aid: خیلی ساده و کورکورانه حرف کسی رو قب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drink the kool aid: خیلی ساده و کورکورانه حرف کسی رو قب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stab someone in the back: نامردی کردن نارو زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

buffet: Buffet به معنی "سلف سرویس" هست و او ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cafeteria: همونطور که یکی از کاربران گفتن، caf ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as if: اگر در وسط جمله به کار بره به معنی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run circles around someone: به معنی اینه که کاری رو بهتر از کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run circles around someone: به معنی اینه که کاری رو بهتر از کسی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get the jump on: Get the jump on sb/sth به این معنیه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the jump on: Get the jump on sb/sth به این معنیه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e ticket: اصطلاح e - ticket در زبان عامیانه ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scoot over: البته این عبارت فقط برای کسی که نشس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smart ass: مزه ریختن ( در حالی که این مزه ریخت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in the dog house: این اصطلاح زمانی به کار میره که مثل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick someone's neck out: ریسک کردن/خود را به خطر انداختن I' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clash: جور نبودن همخوانی نداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a new york minute: خیلی زود در کمترین زمان ممکن همین ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just testing: داشتم امتحانت میکردم!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to the rim: لب به لب She filled the glass to th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

swing by: Swing by somewhere یه تک پا تا جایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit it off: Hit it off زمانی کاربرد داره که دو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the worst way: خیلی زیاد شدیدا بدجور بیش از حد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strip down: در آوردن همه یا بیشتر لباس ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

xoxo: به معنای بغل کردن و بوسه ست "آغوش و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm ordered not ordering: مامورم و معذور!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

when hell freezes over: وقت گل نی Syn : When pigs can fly

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel like a million dollars: خیلی خوشحال و سرحال بودن کِیف کسی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

might want to: یه ترکیب خیلی رایج برای توصیه کردنه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wiped: Be wiped : بیش از حد خسته بودن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joined at the hip: صمیمی و مچ بودن دونفر یعنی دوتا دوس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boo'd up: رابطه عاشقانه داشتن با کسی I hear J ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but even so: با این وجود با این حال هرچند به هر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take it out on some body: تلافی چیزی را سر کسی درآوردن ناراحت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grow on sb: To grow on sb ممکنه در نگاه اول از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the gutter: هدر رفتن شکست خرابی کامل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a hold on someone: تاثیر شدید بر روی کسی That movie ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a hold on someone: تاثیر شدید بر روی کسی That movie ha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take into consideration: در نظر گرفتن فکر کردن بررسی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't place you: این جمله در موقعیتی استفاده میشه که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get lucky: داشتن رابطه جنسی، مخصوصا در برخورد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crawl back: یعنی قبول کنی که اشتباه کردی و از ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a given: بدون شک، هیچ شکی نیست که . . . این ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

serial dater: Serial daters آدمایی هستن که حس میک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wired for: To be wired for something معمولاً ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring chicken: اون سن و سالی ازش گذشته، درسته؟

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring chicken: سخت نگیر. خودت میدونی که دیگه سن و ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های فاطمه سخایی