پیشنهاد
٠

یعنی از پا درآوردن کسی , از نفس انداختن کسی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در موقعیت دشواری قرار گرفتن

پیشنهاد
١

To take more responsibility than one can handle لقمه بزرگتر از دهان برداشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دعوا رو تموم کردن To bring a fight to an end

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To be punished for doing sth bad to someone else تاوان پس دادن , جبران کردن, از خجالت کسی دراومدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسخره کردن, آلت دست قرار دادن, اسباب خنده کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نهایت سعی و تلاش خود رو کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منصوب شدن , مامور شدن

پیشنهاد
٠

یعنی مشتاق انجام کاری بودن, مایل یا خواهان انجام کاری مشتاقانه

پیشنهاد
٠

یعنی به درد کاری یا چیزی خوردن, شایسته . . . . بودن, برای کار یا چیزی مناسب بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

To think outside the box or to think out out of the box یعنی از زاوبه دیگه به موضوع نگاه کردن, خلاقانه و با یه نگرش جدید موضوع رو دبدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رشوه دادن, سبیل کسی رو چرم کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راه گریز, سوارخ, روزنه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلکی در کار بودن, مشکوک بودن, کاسه ای زیر نیم کاسه بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Doing sth wrong or secret

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It was a near miss. به خیر گذشت, خدا رحم کرد , چیزی نمونده بود, خطر از بیخ گوشمان رد شد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی آش کشک خاله . . . . بخوری پاته نخوری پاته A bitter pill/ a hard pill to swallow

پیشنهاد
٠

حال, دل و دماغ انجام کاری رو نداشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به حال خود گذاشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورای توانایی و تصور کسی بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرفتار بودن , سر کسی خیلی شلوغ بودن, To have a lot on the plate. هم همینه

پیشنهاد
٠

گره کسی رو باز کردن , مشکل کسی رو حل کردن , کسی رو از مخمصه نجات دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرنخ رو به دست کسی دادن, فوت و فن کا رو یاد دادن چم و خم کاری رو نشون دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متقاعد کردن کسی To talk sb round = to talk sb over

پیشنهاد
٠

با بدبختی و تلاش زیاد یادگرفتن

پیشنهاد
٠

تردید نداشتن , مسلم بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ته کشیدن, رو به اتمام بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صرفه جویی کردن در چیزی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شنود کردن هم میشه The must be bugging us

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میان بُر زدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کار آسون, کار هر کسی بودن She thinks that marriage is a picnic. فک میکنه ازدواج کار هرکسیه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترک تحصیل کردن, کناره گرفتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجازه جنب نخوردن, خفت شدن

پیشنهاد
٠

از کسی یا چیزی سیر بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه به مغز خود فشار آوردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به مغز خود فشار آوردن