پیشنهادهای امیر بهروان (٥١)
زوار در رفته و پیر و فرسوده
خطر رفع شدن
مشکل بزرگتر از این حرفاست
موقعیت مشکلی که راه حلی برای آن وجود ندارد
مثل سنگ محکم بودن
خر زور بودن - خیل قوی بودن
به شدت بیمار بودن
خیلی قدیمی - خودمانی میگیم مال عهد دقیانوس
مریض روحی و روانی در سطح شدید
کاملا مسطح
خیلی خیلی خشک
عصبانی شدن We had to wait a while, but that wasn't any reason for him to get his nose out of joint.
توهین و بی حرمتی کردن
کسی که زود جوش میاره و از کوره در میره The boss is known to have a short fuse.
به شدت ناراحت شدن When I cancelled our date at the last minute, he really got his panties in a wad.
به شدت ناراحت یا عصبانی بودن
ناراحتی به دل داشتن یا کینه به دل داشتن از چیزی که فکر میکنید ناعادلانه باهاتون رفتار شده He has had a chip on his shoulder ever since he didn't get ...
دست نگه داشتن از انجام کاری - نگه داشتن ( مثلا در فروشگاه میخواهید جنسی را نفروشند و برای شما کنار بگذارند ) - معلل کردن -
چپ چپ به کسی نگاه کردن
اخم کردن ، چهره درهم کشیدن ، قیافه توهم رفتن
روان پریش
شخص دچار انحراف جنسی
جریان مشکوک - جریان یا داستانی که میلنگه
جریان مشکوک - جریان یا داستانی که میلنگه
هر راست را نگفتن - سانسور قسمتی از حقیقت
متحیر ماندن - گیج بودن
از کسل بودن دغ کردن
شدیدا خسته کننده و کسل کننده - در حد مرگ کسل کننده
از خیر چیزی گذشتن
احتمال میره که
عزم کردن - اراده کردن
بار فکریم کم شد - یه دغدغه هام کم شد
آخیش راحت شدم
چه شانس گندی! گه به این شانس
شانس در خونه را زدن - اقبال روی کردن
قطعی نبودن
بین . . . و . . . . دو دلم - سر دوراهیم - هنوز تصمیم نگرفتم
حسم میگه - یه حسی دارم که . . .
حدسم اینه که
آدم نابغه و باهوش
کسی که خیلی اطلاعات داره و به نوعی بهش دائره المعارف میگن
خرپول - مایه دار - در پول شنا کردن
پول زیادی در مدت کوتاهی بدست آوردن
صرفه جویی بخاطر شرایط بد مالی
وضعیت مالی خوبی نداشتن
طی کردن و گذروندن ( یه شرایط سخت ) - به سر کردن - مثلا گذراندن با حقوق اندک یا گذروندن یه امتخان سخت
آدم احمق - خرفت -
به صحبت هایی که مرد یا زن در شروع مکالمه با جنس مخالف بکار میبرند تا به اصطلاح مخ بزنند گفته می شود
شبکه برق رسانی
کنسرت زنده