1. the sight of the cadaver made her wince
از دیدن آن نعش یکه خورد.
2. I still wince at the thought of that terrible evening.
[ترجمه گوگل]هنوز از فکر آن غروب وحشتناک گیج می شوم
[ترجمه ترگمان]هنوز به فکر آن شب وحشتناک می افتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It makes me wince even thinking about eye operations.
[ترجمه گوگل]حتی فکر کردن به عمل چشم هم باعث میشود که من گیج شوم
[ترجمه ترگمان]حتی فکر کردن به عملیات چشمی مرا درهم می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He suppressed a wince as motion renewed the pain.
[ترجمه گوگل]در حالی که حرکت درد را دوباره میکرد، وزش باد را سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]با حرکتی ازسر درد، تکانی به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The barb of his wit made us wince.
6. She gave a wince as the nurse put the needle in.
[ترجمه گوگل]در حالی که پرستار سوزن را در آن فرو میکرد، او یک دمی داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که پرستار سرنگ را در دست می گذاشت، اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I still wince when I think about that stupid thing I said.
[ترجمه گوگل]وقتی به حرف احمقانهای که گفتم فکر میکنم هنوز گیج میشوم
[ترجمه ترگمان]همچنان که به آن چیز احمقانه فکر می کنم اخم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I still wince at the memory of the stupid things I did.
[ترجمه گوگل]من هنوز از خاطره کارهای احمقانه ای که انجام دادم گیج می شوم
[ترجمه ترگمان]هنوز به خاطره کاره ای احمقانه ای که کردم اخم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Nathan's face tightened in a wince and he muttered something unintelligible as she smoothed on some antiseptic cream.
[ترجمه گوگل]صورت ناتان به شدت سفت شد و در حالی که او روی مقداری کرم ضد عفونی کننده صاف می کرد، چیزی غیرقابل درک زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]چهره ناتان درهم فشرده شد و زیر لب چیزی نامفهوم زمزمه کرد که انگار کمی کرم ضد عفونی را صاف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Seeing her wince, Michele lifted her, brushing her objections aside.
[ترجمه گوگل]میشل با دیدن انحراف او، او را بلند کرد و مخالفت هایش را کنار زد
[ترجمه ترگمان]می کل او را دید، او را بلند کرد، objections را کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. At first we would wince inwardly as eyes were averted from our faces when we opened conversation with another human being.
[ترجمه گوگل]در ابتدا وقتی با یک انسان دیگر گفتگو میکردیم، چشمها از چهرهمان دور میشد
[ترجمه ترگمان]اول وقتی با یک انسان دیگر صحبت می کردیم، در دل از خود جدا می شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I wince every time I watch a two-stroke apparently trying to tear itself from the mountings.
[ترجمه گوگل]هر بار که یک حرکت دو زمانه را تماشا میکنم، ظاهراً سعی میکند خود را از روی پایهها جدا کند، گیج میشوم
[ترجمه ترگمان]هر بار که یک ضربه دو ضربه را می بینم، انگار سعی می کند خود را از mountings جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. With a smile Dexter noticed Blanche wince as soon as the swing door closed behind her.
[ترجمه گوگل]دکستر با لبخند متوجه شد که بلانچ به محض اینکه در چرخشی پشت سر او بسته شد، خم شد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه در پشت سرش بسته شد، مادموازل بل انش متوجه شد که بل انش از شدت درد درهم کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sometimes people would wince more from the coldness of the alcohol on the cotton wool than they would from the needle.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات مردم از سردی الکل روی پشم پنبه بیشتر از سوزن خفه می شدند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها مردم از سردی الکل بر روی پشم پنبه تا حدی که از سوزن استفاده می کردند، مشمئز می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Some of the murders will make you wince.
[ترجمه گوگل]برخی از قتل ها باعث می شود که شما خشمگین شوید
[ترجمه ترگمان]بعضی از قتل ها باعث میشه اخم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید