مدالهای مرضیه صفدری پناه
									
										٣٧٩
									
								
							
								
									٩٥٠
								
							
						
								
									١٤
								
							
						
								
									٠
								
							
						
								
									٧
								
							
						
								
									٧
								
							
						پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											under the radar: چراغ خاموش حرکت کردن بدون اینکه کسی ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											get it off me: transitive ( get�someone/something� ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											get it off me: transitive ( get�someone/something� ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز
											
												-
											
										
										
											
												همه
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											come off: ۱. ( of an action ( succeed موفق شد ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											claw hand: دست پنجه شرایطی است که انگشتان دست  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											true voice: ندای درونی، الهام درونی True voice� ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											wow to do something: قول جدی دادن برای انجام کاری، تصمیم ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت واژه جدید
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											vow to do something: قول جدی برای انجام کاری، تصمیم جدی  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											under the radar: چراغ خاموش حرکت کردن بدون اینکه کسی ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											toss and turn: You feel as if you've been tossing  ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							پیشنهاد با حداقل ٥ رای
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
										
											feel blue: بیانگر احساس افسردگی و ناراحتی می ب ...
										
									
								
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت اولین پیشنهاد
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
									
										١ سال پیش
									
								
							ثبت اولین ترجمه
											
												-
											
										
										
											
												دیکشنری
											
										
										
											
												-
											
										
									
									
										١ سال پیش