پیشنهادهای sepide ahmadi (١٦)
دیدگاه منطقیو دیدگاه واقع بینانه
متوقف شدن . مثال : Credit markets froze up = بازارهای اعتباری متوقف شدند
seal the fate فاتحه چیزی یا کسی برای همیشه خواندن تمام شدن و پایان یافتن مهر و موم کردن سرنوشت وقتی به کار میره که بخوایم بگیم یه عاملی باعث شده سرن ...
کاهش دادن cool down the economy = کاهش دادن سرعت رشد اقتصادی مترادفاش= slow down the economy, moderate economic growth
رفع کنجکاوی ، پاسخ دادن به حس کنجکاوی درباره ی چیزی.
cap something with something چیزی رو با چیز دیگری محدود کردن
moderately aged میانسال
person who knows what to do with a brick اشاره داره به کسیکه توی هر موقعیتی میدونه چه کاری رو انجام بده. فردی که خلاق و با استعداده و با منابع محدود ...
add a fishing touch to تمام یا کامل کردن چیزی
اصلاح از : حذف بخشهای غیر ضروری، غیر ضروری ها رو کاهش بدی ا نتیجه حاصل شده کارآمدتر باشه . مثال : Add some generous helping of debt, a few spoonfu ...
میتونه اصطلاحی باشه برای : رها کردن چیزی تا خودش به نتیجه برسه، زمان دادن برای به نتیجه رسیدن
زراعت، کشاورزی کردن
بیش از حد روی جزئیات تمرکز کردن و نادیده گرفتن هدف کلی
فرصت را غنیمت شمردن به دست آوردن یا استفاده کردن از یک فرصت فوق العاده که ممکنه دوباره پیش نیاد
managing director
contributing in a meaningful way to the group, society, or environment that has supported or benefited you in some way. It involves actions aimed at ...