اصغر آقا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

onerous: کمر شکن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hackneyed: خز شده

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sobering: نگران کننده -

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contrived: گر چیزی را مشاهده کردید که به نظر f ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pious: متعصب ( خصوصا از نوع مذهبی )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strike: سه تا نکته: 1 - مثلا وقتی میگیم فلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

elitist: اونی ک فکرمیکنه از همه بهتره - کلاس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iconoclast: رادیکال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malevolent: ب کسی میگن malevolent ک دوست داره ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opprobrium: بازخواست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opprobrium: بازخواست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pine: غمگینی ک باعث میشه زندگی از روال عا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

altruistic: دیدید مثلا میگن طرف ادم ِ مشتی ایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

esoteric: چیزی ک esoteric باشه عده کمی قادر ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pious: متعصب ( خصوصا از نوع مذهبی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hackneyed: خز شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

astringent: 1. ماده ای ک ضد چربی باشه و یا اینک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glib: اینایی ک بدون فکر و آنی نظر میدن !

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inimical: آسیب زا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catholic: وسیع الطیف - جامع ! Jonah’s friends ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catholic: وسیع الطیف - جامع ! Jonah’s friends ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrant: one heck of sth /sb The word arrant ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

interpretation: دیدید مثلا ی گروه موسیقی میاد ی اهن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equivocate: پیچوندن !

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equivocate: پیچوندن !

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deli: این بوفه هایی ک همه چیز دارن ! مثل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beg: ( به نقل از جناب علی اکبر منصوری ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

churlish: گَنده دماغ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

churlish: گَنده دماغ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make squirm: سر افکنده شدن - شرمنده شدن If you ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contingent: فرض کن شما بخوای ی خونه جدید بخری ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

novelistically: typically

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notorious: معروفیتی ک ناشی از چیز بد باشه !

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malediction: طلسم - نفرین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

malediction: طلسم - نفرین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amid: تفاوت amid و ( amongst ) among amo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sobering: نگران کننده -

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surge: جریان ناگهانی و شدید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sullen: غیر معاشرتی کسی ک خوش مشرب نباشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handed over: محکوم شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arch: someone who makes fun !!!!! The b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expurgate: کاری ک عموووو سانسورچی میکنه !!!!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expurgate: کاری ک عموووو سانسورچی میکنه !!!!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

protean: تطبیق پذیر - همه فن حریف syn:versat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sententious: اگ ی نفر سس شعر فلسفی با چاشنی پند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portentous: نحس - بدشگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vitriolic: دیدید بعضیا ی حرفی بهت میزنن " آتیی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vitriolic: دیدید بعضیا ی حرفی بهت میزنن " آتیی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lacerate: روح و روان کسی رو نابود کردن = dis ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lacerate: روح و روان کسی رو نابود کردن = dis ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appurtenant: چیزی کappurtenant باشه ، کمک کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

appurtenant: چیزی کappurtenant باشه ، کمک کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

qualify: محدود کردن ( GRE Verbal )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self effacing: کسی ک دوست نداره جلب توجه کنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get sth of the ground: if a plan or activity gets off the ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dissolution: ی زندگی ک مملو از فسق و فجور و صفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissolution: ی زندگی ک مملو از فسق و فجور و صفا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leverage: دست بالا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

betray: قار و قور کردن شکم شما ، گرسنگی شما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elitist: اونی ک فکرمیکنه از همه بهتره - کلاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elitist: اونی ک فکرمیکنه از همه بهتره - کلاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrived: گر چیزی را مشاهده کردید که به نظر f ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flamboyance: - خیلی تو چشم ، جلب توجه کننده، نما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treat: در نظر گرفتن ( ( gre

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vindication: تبرعه شدن - رفع اتهام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abstemiousness: خودداری و پرهیز ( خصوصا عیش و نوش ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entranced: مجذوب - شیفته syn: captivated

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entranced: مجذوب - شیفته syn: captivated

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

standstill: بن بست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deprecatory: ارزش چیزی را کم جلوه دادن ( Detract ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unalloyed: نامحدود ( GRE ) syn: unqualified

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exuberant: شنیدید میگن در فلان جای طرف عروسیه؟ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

umbrage: گوش کن ببین اصغر اقا چی میگه! ریشه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

umbrage: گوش کن ببین اصغر اقا چی میگه! ریشه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exacted: Demanded

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promulgate: رسما قانون را به اجرا دراوردن to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slackened: از شدت چیزی کاستن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revisionist: ( GRE ) revisionist = innovative

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gryffindor: یکی از چهار اسب مدرسه جادوگری Hogwa ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tractable: چیزی ک tractable باشه، مواجه شدن با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

propriety: منش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phlegmatic: خودمونی بخوام بگم ، دیدید میگن "فلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

onerous: کمر شکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

onerous: کمر شکن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insularity: محدود ، کوته نظر :Syn Parochial

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insularity: محدود ، کوته نظر :Syn Parochial

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smear: در biology , به مفهموم " آلودگی"

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smear: در biology , به مفهموم " آلودگی"

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repressible: در مهندسی ژنتیک =>مهاری Repressibl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

repressible: در مهندسی ژنتیک =>مهاری Repressibl ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perturbation: ( Longman ) تغییر کوچک در اندازه ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moxie: مصمم ، با انگیزه ، جسور courage and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moxie: مصمم ، با انگیزه ، جسور courage and ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prevaricate: خودمونی بخوام بگم میشه "پیچوندن : ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prevaricate: خودمونی بخوام بگم میشه "پیچوندن : ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doing time: در زبان عامیانه به معنی "سپری کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doing time: در زبان عامیانه به معنی "سپری کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rubric: دستورالعمل ، پروتکل استاندارد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underpin: پشتیبانی ، حمایت Ex: Discuss why yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meteoric: برق اسا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meteoric: برق اسا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redoubtable: به کسی میگن redoubtable که : قابل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redoubtable: به کسی میگن redoubtable که : قابل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discretion: احتیاط در سخن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: سه تا نکته: 1 - مثلا وقتی میگیم فلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hegemony: تسلط یک ایدئولوژی

١ سال پیش

مدال‌های اصغر آقا