تاریخ
٧ ساعت پیش
متن
He just clams up if you ask him about his childhood.
دیدگاه
٠

اگر از او در مورد کودکی اش بپرسید سکوت اختیار میکند

تاریخ
٤ روز پیش
متن
It's now beyond the time that we expected him to arrive.
دیدگاه
٠

از زمانی که انتظار آمدنش را داشتیم گذشته است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
a spent runner
دیدگاه
٠

یک دونده خسته

تاریخ
١ هفته پیش
متن
I'm not stating anything as a fact; I'm just supposing.
دیدگاه
٠

من حقیقت رو بیان نمیکنم. من فقط فرض میکنم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She married him, so I suppose that she loves him.
دیدگاه
٠

او باهاش ازدواج کرد، پس فرض رو بر این می ذارم که دوسش داره

تاریخ
١ هفته پیش
متن
I did a good deal of research on the subject and then wrote up my report.
دیدگاه
٠

من تحقیق خوبی در مورد پژوهش در این موضوع انجام دادم و بعد گزارشم را نوشتم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
My car could never make it up such a steep grade.
دیدگاه
٠

ماشین من هرگز نتوانست این چنین شیب تندی را بالا برود.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Only recruits who reach the highest grade are selected for these special assignments.
دیدگاه
٠

تنها نوآموزانی که به بالاترین درجه دست میابند برای این ماموریت انتخاب میشوند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She tried to comprehend how this terrible thing could have happened to her.
دیدگاه
٠

او سعی کرد تا بفهمد که این خاطره وحشتناک چگونه برای او اتفاق افتاده است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She tried to comprehend how this terrible thing could have happened to her.
دیدگاه
٠

او خسته تر از آن است که بفهمد این تفکر ترسناک میتواند برای او اتفاق افتاده باشد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
He still could not comprehend that his wife was dead and that she was not coming home.
دیدگاه
٠

او هنوز نتوانسته درک کند که همسرش مرده و دیگر به خانه باز نمیگردد

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Weeds began to grew among the flowers.
دیدگاه
٠

علفهای هرز در میان گلها شروع به رشد کردند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
It is alien to the school discipline.
دیدگاه
٠

این مخالف با انضباط در مدرسه است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She felt like an alien in her husband's family.
دیدگاه
٠

او احساس میکرد در خانواده شوهرش شبیه یک بیگانه است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
You need to hold the camera so.
دیدگاه
٠

شما نیاز دارید که دوربین را همچنان نگه دارید

تاریخ
١ هفته پیش
متن
You thought I didn't know anything about it--well, I do so!
دیدگاه
٠

تو فکر کردی من چیزی در موردش نمیدونم؟ خیلی هم خوب می دونم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Don't tell me I can't do it because I can so!
دیدگاه
٠

به من نگو من نمیتونم این کار رو انجام بدم چون من خیلی خوب میتونم.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Why do you believe so?
دیدگاه
٠

پس چرا باورش داری؟

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The two players seem to be even in their abilities.
دیدگاه
٠

به نظر می رسد این دو بازیکن توانایی های برابر دارند

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The recipe calls for even amounts of flour and water.
دیدگاه
٠

این دستور نیاز به مقدار مساوی آرد و آب دارد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
a terrible smell
دیدگاه
٠

بوی خیلی بد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
a terrible case of the flu
دیدگاه
٠

وحشتناک ترین نمونه آنفولانزا

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
a terrible film
دیدگاه
٠

فیلم ترسناک

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He shouted to his friend across the street.
دیدگاه
٠

او در وسط خیابان سر دوستش فریاد زد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Don't say horrible things like that; you'll scare the children.
دیدگاه
٠

افکار وحشتناک مثل این را به بچه ها نگو، تو بچه ها را میترسانی

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The chef has created three new dishes.
دیدگاه
٠

سرآشپز سه غذای جدید اختراع کرد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
As an artist, he had no desire to teach, only to create.
دیدگاه
٠

او به عنوان یک هنرمند فقط علاقه به خلق اثر داشت نه تدریس

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Having lost everything once, he was hesitant to adventure again.
دیدگاه
٠

همه چیزش را به یکباره از دست داد، او برای ریسک مجدد دودل است.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Their marriage weathered the hard times.
دیدگاه
٠

پس از گذراندن سختی های بسیار، ازدواجشان دوام آورد

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
We'll weather the wood to give it the appearance of age.
دیدگاه
٠

ما چوب را در معرض هوا قرار میدهیم تا ظاهری قدیمی پیدا کند