تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دست روی دست گذاشتن

پیشنهاد
٠

تلاش بی فایده کردن، خودتو اذیت کردن برای چیزی که سخته یا غیرممکنه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قدرت و کنترل اوضاع کامل دست کسیه ex. After the promotion, she was holding all the chips in the negotiation. بعد از ارتقای شغلی، توی مذاکره همه چیز د ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

تا خرخره درگیر کاری بودن. گرفتار بودن. Ex. He said he was up to his ears and that he'd call her the next day.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

انجام ماموریت یا وظیفه