پیشنهادهای فریدون ارجلو (٥٤)
زِمندzemendدرکویش بهدینان یزدی وکرمانی ( پهلوی ) بمعنی سرمای سخت وزنش بمعنیسوزوسوزش سرما است ( فرهنگ بهدینان ، جمشیدسروش سروشیان ص 93 ) . بنظرمی رسد ...
درکتاب تاریخ ایران درقرون نخستین اسلامی تالیف برتولداشپولر ، ترجمه مریم میر احمد ج2ص 324گُزه guzaیا جُذعه را بمعنی گوساله 1ساله یا دوساله جوانتر آورد ...
بمعنی له له زدن . این واژه دربین مردم برای بیان احساس سوزش وحالت ناراحتی که دراثرگرمای زیاد وتشنگی ایجاد می شودبکارمی رود .
درلغت نامه دهخدا "طفد"مترادف گوروفبرآمده است .
درلغت نامه دهخدا"گورکنده "یکی ازمعانی گوریا فبرآمده است
او را معادل سیمرغ و برخی او را با شاهین یکی می دانند . زردشت از اهورا پرسید: اگر من از جادویی مردمان بسیار بدخواه آزرده شوم چاره آن چیست؟ آنگاه اهورا ...
بنظرمی رسدکندمان به معنی غار، نقب ، دخمه، سنب ، پناهگاه ومعقل باشد زیرا :درکتاب جغرافیای عراق ( اراک ) ، تالیف حسن فریدآمده است:. {بلوک بزچلو را 34 ق ...
هاشم رضی درترجمه وندیداد ( درکتاب فرهنگ ایرانی پیش اززرتشت ) سورا نوروروشنایی معنی کرده ودرکردی نیز سو به معنی نوروروشنایی است
کته مترادف سنب به معنی خانه زیرزمینی است وهاشم رضی درکتاب فرهنگ ایرانی پیش اززرتشت درترجمه وندیدادص 65گته را =اتاق معنی کرده ودرجامع مفید نیزدرگزارش ...
هرچندصاحب نظران نسبت به ریشه واژه"گور" اختلاف نظردارند ولی اعم ازاینکه ریشه سریانی داشته و�هزاروش�باشد یا اینکه �وام واژه ای باشدکه اززبان سریانی وار ...
هزوارش ایدئوگرام یا علامت و نشانه ای بوده به هیئت یک کلمه ٔ آرامی که به جای آن در خواندن ، یک کلمه ٔ ایرانی می نشاندند. مثلاً به جای آن ایدئوگرامهایی ...
چو آب اندر شمر بسیار ماند زهومت گیرد از آرام بسیار. ( دقیقی. ) شمر. [ش َ م َ ] ( اِ ) حوض خرد و کوچک. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . حوض. حوض کوچک و ت ...
سمنچه. ( آنندراج ) شکلی ازسنب وسم است و[سم. [ س ُ ] ( اِ ) سنب. سمب. پهلوی ، �سومب � ، ارمنی �سمبک � ، کردی عاریتی و دخیل �سیم � ، افغانی عاریتی و دخ ...
لون مترادف شبغاو:شبغاو:شبغاو. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) شبغازه است که جای خوابیدن گوسفند و خر و گاو باشد. ( برهان ) . لغت نامه دهخدا. غاو: غاو. ( اِ ) بر و ...
جلیل اخوان زنجانی درمقاله ازایراش بخوانند بهرام گور، گوررا ازریشه سریانی بمعنی بزرگ دانسته ودرفرهنگ ترکی - فارسی شاهمرسی بمعنی جسورودلاورآمده درسانسک ...
بمعنی سم یاسنب درزبان فارسی است که خوانش آن هم با فتحه وهم با ضمه صجیح است . چنانکه درمعنی سنب آمده است سوراخها و سرنگها که در زمین کنند. ( غیاث اللغ ...
سنبچه :خانه زیرزمینی ( نوبهار. ج 2 )
سنبچه :خانه زیرزمینی ( فرهنگ لغت نوبهار. ج 2 )
مغار= غار١ ( فرهنگ عمید
رجوع به گوراگور شود. || نوعی از پرنده هم هست که آن را خرجل می گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
مترادف غار ودهار فرهنگ نفیسی ( ناظم الاطبا )
لغت نامه دهخدا رجوع به ناووس شود
لغت نامه دهخدا ناووس. ( اِ ) آتشکده ، و عبادت خانه مجوس. ( برهان قاطع ) . لغتی است در ناؤس. ( قطر المحیط ) . ناوس. نائوس. نااوس. رجوع به نائوس شود. ...
گور واژه ایست که هم تنها وهم بصورت پیشوند وهم بصورت پسوند وهم خودبصورت اسم مرکب ودارای پسوند ( گوران ) درجای نامه های بسیاری درایران امده است . مرحوم ...
این واژه ازدوبخش کوز - درتشکیل شده . کوزهمان کوژ وبه معنی خمیدگی است . درتخفیف یافته دره است کوزدر ازرستاقهای همدان ومتشکل ازچندین روستا بوده که درز ...
. آبشینه مرکز دهستان سنگستان از بخش مرکزی شهرستان همدان در استان همدان است. این روستا به علت قرارگرفتن در مسیر عبور رود آبشینه دارای باغات فراوانی اس ...
وجه امری شنیدن وشناختن درزبان فارسی وتلخیص بشنو وبشناس است . بنظر می رسد ازنظر محتوایی شناختن وشنیدن با صافی واعتماد وخلوصی ارتباط داشته باشند.
درترکی به نوعی مارکه دارای خطوط سیاه وسفید وخاکی رنگ است ودرحدود 50سانتیتربلنذی ان وبسیارچالاک است ومی گویند باپرش نیش می زند وبسیارخطرناک است واحتما ...
بنا به نوشته های مجمل التواریخ والقصص والبلدان ومعجم البلدان وتاج العروس ازجمله رستاق های همدان بوده ویکی ارقراء این رستاق اسفجین نام داشته که مناره ...
بنا به نوشته معجم البلدان ازجمله 24 رستاق همدان بوده است
نام این روستا درخوانش محلی فرساوا می باشد . این روستا دردامنه جنوبی کوههای وفس قرارگرفته که آخرین رشته ازرشته کوهای خرقان ساوه است . نام فرساوا ازدوب ...
این نام خوانش محلی روستای ولید آباد دراستان مرکزی است
خوانش محلی نام روستای چهرقان دراستان مرکزی چالاقان است
فردا مرکب ازدوبخش فر، دا می باشد . فر به معنی پیش ، جلوتر ودا تبدیل یافته دَه ومانند دهراست . دَه به معنی زما ن است . درنتیجه معنی فردا زمان درپیش رو ...
گالیدن هم ریشه است با carrierانگلیسی وفرانسه وtragerالمانی ونیزGriktenانگلیسی وآلمانی
درزبان فارسی حرف ل باگذشت زمان به حرف ر تبدیل شده است . بعبارت دیگر گالیدن می تواند تبدیل به گاریدن شده باشد . که واژه گاری یعنی دورکننده وگاله بمعنی ...
این واژه ازترکیب درند ودشت بدست آمده است . درند. [دَ رَ ] ( اِ ) شکل و صورت و شمایل. ( جهانگیری ) . شکل و شمایل و صورت. ( برهان ) ( آنندراج ) . || م ...
درنواحی اراک برای توصیف فضاهای بزرگ وفراترازحدنیاز وحدمعمول آن فضا ازواژه درن دشت یا درنددشت استفاده می کنند . برای مثال برای توصیف یک اطاق نشیمن درم ...
دشت دادن ودشت گرفتن ازآداب روزاول عید نوروز نواحی اراک وبخش زیادی ازاستان مرکزی است . بنا به باورمردم این منطقه اگرروزاول عید نوروز پولی که معمولا یک ...
خرقاهته. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) . خرگاه. ( کشاف ) یکی ازمعانی گند وقبه است ( دهخدا )
خان درزبان ترکی لقبی احترام آمیزاست که برای امیران وفرمانروایان و. . . بکارمیرود . این واژه برخاسته ازواژه مغولی چان است که ازواژه چینی شان گرفته شده ...
تموچین نام چنگیزخان مغول است . چین واژه مغولی ومترداف شان درزبان چینی وبه معنی جهان با مفهوم منطبق درباور شمنسیم ( طبعت خدایی ) است که تمام هستی با ص ...
چان :1 - درگویش ترکی نواحی وفس اراک به وسیله ای که برای خرمن کوبی بکارمی رفت ودارای تیغه های آهنی مدورکه درسه ردیف گردونه بود وبوسیله گاویا استرکشیده ...
درفرهنگ لغات فرس پنج بخشی درمعنی واژه سمج نوشته شده :نقب یعنی سوراخ کردن ، وسمجه حفره زده زده به زیرزمین وخانه نیز باشد ( فرهنگ لغات الفرس پنج بخشی ) ...
ملون وجه مرخم مزه است همانند اینکه گفته می شود مگس پگس ومزه پزه وآش ماش . این واژه درگویش فارسی نواحی اراک پس از مزه می آمده وگفته می شده مزه ملون ول ...
درگویش فارسی نواحی اراک بعنوان صفت وبرای کسی بکارمی رود که کثیف وآلوده است . ونیز به قطعالت کوچک مدفوع باخروج بی اختیار شرتک می گویند .
درگویش ترکی مناطق وفس اراک بمعنی مگس است .
ولنگار واژه مرکبی است که ازترکیب ول انگار بوجودآمده است . ول بمعنی جدا، فاقد، رها ، گسسته و. . . . انگار ازمصدر فعل انگاریدن بمعنی موردتوجه قراردادن ...
انگار به چند معنی بکارمی رود . وازریشه فعل انگاریدن بمعنی درنظرگرفتن ومورد توجه قراردادن بوجودامده است . وبتدرج جایگزین ومترادف واژه چه بسا وشاید شده ...
الدنگ مرکب از از ال دنگ است. واژه ای ترکی است . ال بمعنی حیله گر ومکار است ( فرهنگ ترکی آذربایجانی آکادمی باکو ) ودنگ مترادف دِرنگ دراین زبان است وبم ...